در بعداز ظهر روز 14 مردادماه بندر بیروت با انفجار 2750 تن نیترات آمونیوم منفجر شد دلایل فنی آن هنوز در دست بررسی وباید درنوع خود رسیدگی شود.
اخبار بین الملل- آیا این اتفاق یک موضوع امنیتی بوده یا به دلایل سهل انگارانه اتفاق افتاده است؟
این انفجار بزرگ خود جرقه ای بر آتش زیرخاکستر جامعه لبنان از سالها بی دولتی وفساد دولتی که مربوط به یکی دوسال گذشته نیست و امری مسبوق به سابقه است. از یک طرف برخی چهره ها نسل به نسل مسئولیت های سیاسی و حزبی را از پدران خود به ارث برده اند و از طرفی فشار بی سابقه اقتصادی کشورهای غربی بر این کشور موجب شد تا ارزش پول ملی تنها در چندماه به یک سوم کاهش یابد.
کمبود بی سابقه نفت و مشتقات آن از قبیل بنزین و گازوییل، کمبود دلار، نداشتن انرژی کافی برای تامین برق شهری و دیگر ملزومات اقتصادی همگی به دلیل موقعیت ویژه و استراتژیک لبنان در منطقه غرب اسیا باعث چشم داشت قدرت های جهان به این نقطه مهم است.
دلایل این انتخاب نیز در ادامه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
دلایلی که پیش تر به آن اشاره شد، باعث بروز تجمعات اعتراضی و خشونت در شب گذشته گردید همچنین تعدادی از اماکن دولتی هرچند کوتاه به تصرف معترضین در آمد. این تجمعات بلافاصله پس از سفر امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه به بیروت و صحبت های جنجالی او مبنی بر الزام دولت بر انجام اصلاحات سیاسی تحت نظارت فرانسه و قرار دادن اولیماتوم انجام شد که این اظهارات نیز برخوردهای متفاوتی در سطح سیاسی و اجتماعی در پی داشت.
حال لازم می بینم کمی به عقب تر برگردیم تا بعضی از این چرایی ها روشن تر شود.
در سال 2016 میلادی پس از دو سال کشمکش و جنجال سیاسی بالاخره میشل عون رئیس جمهور وقت برای دومین بار سعد حریری را به عنوان نخست وزیر انتخاب کرد اما دقیقا پس از یک سال و یک روز در 4نوامبر 2017 حریری در سفری از پیش تعیین نشده به ریاض از طریق پیام تصویری استعفای خود را اعلام کرد و پس از بازگشت او از ریاض به درخواست میشل عون این استعفا به تعلیق درآمد.
سرانجام در اکتبر 2019 درحالی که بیروت صحنه اعتراضات به بی عدالتی و فساد سیاسی بود مجددا تقدیم میشل عون شد و چند ماه بعد حسن دیاب توسط او مامور تشکیل کابینه شد.
همه اینها نشان از تقریبا یک دهه بی دولتی و فساد سیاسی است که بعضا با دخالت های خارجی در این آتش دمیده و نتیجه آن گسست شدید اجتماعی و از دست رفتن حس ملی گرایی در بین لبنانی ها شد.
از طرفی وقتی در انتخابات مجلس در سال 2018 اقبال عمومی مردم و اقوام این کشور به حزب الله افزایش پیدا کرد و تعداد کرسی های ماخوذه توسط حزب الله افزایش یافت و توانست وزارت خانه های مهمی را کسب کند فشارهای خارجی نیز افزایش یافت تا مردم را در تنگنای اقتتصادی مجبور به انتخاب بین دوگزینه گشایش اقتصادی یا حزب الله باشند.
در آن بین، مسئله خلع سلاح حزب الله مطرح شد تا فشار اجتماعی بر حزب الله افزایش یابد و مجبور به توافق شود در همین حین نیز کشور آلمان تحریم های بی سابقه جدیدی را بر حزب الله اعمال کرد تا همزمان فشارهای داخلی و خارجی حزب الله را مجبور به کوتاه آمدن کند.
اما با تدابیر خاص و ویژه دبیرکل حزب الله و همچنین اگاهی نسبی جامعه لبنان از خطری که پس از خلع سلاح حزب الله توسط رژیم جعلی اسرائیل آنها را تهدید می کرد باعث گردد تا مقاومت بتواند کنترل اوضاع را به دست بگیرد اما روز به روز عرصه اقتصادی بر جامعه لبنان تنگ تر می شد و این جامعه آماده یک انفجار بزرگ با یک جرقه کوچک بود.
حال انفجار بزرگ 14 مردادماه می تواند نقش این جرقه را بازی کند اگر جامعه لبنان هوشیاری لازم را نداشته باشد؛ چرا که مدل اعتراض های دو شب متوالی(هیجدهم و نوزدهم) نشان داد همه چیز برنامه ریزی شده بوده است.
از پوشش وسیع رسانه ها تا حضور ژنرال های بازنشسته ارتش برای رهبری اعتراضات و همچنین تصرف وزارت خانه هایی که از قضا در تقسیم بندی کرسی ها به حزب الله رسیده بود تا زمزمه ای انتخابات زودهنگام نشان می دهد که این فرایند نیز لبنان را وارد بازی یپیچیده ای می کند همانند اتفاقات سال 2014 و 2015 که با مداخلات خارجی مانع از تشکیل دولت و کشور لبنان مجددا وارد مرحله بی دولتی شود.
موج استعفای وزرا و نمایندگان مجلس که همگی از طیف 14 مارس هستند آغاز شد و همین امر نشان دهنده وجود تئوری بی دولت سازی لبنان بود تا جایی که عصر روز گذشته خبرهایی مبنی بر تقدیم استعفای حسان دیاب به بیرون راه پیدا کرد و نهایتا این استعفا شامگاه گذشته توسط رییس جمهور پذیرفته شد و دیاب رییس دولت پیشبرد تا زمان تشکیل دولت جدید شد و این امر قطعا به نفع ملت لبنان در این شرایط پیچیده نیست.
اما آنچه در این میان نباید گم شود خواسته بجا و به حق مردم است که از مشکلات سیاسی ،اجتماعی و اقصادی به ستوه آمده اند و حرف آنها باید شنیده شود.
دولت و مجلس حاکم با تمام قوا به مبارزه با فساد و رسیدگی به مشکلات مردم بپردازند و این امر تنها با راه حل داخلی و بدون دخالت خارجی محقق می شود.
آنچه خواست رئیس جمهور فرانسه است، بازگشت لبنان به حالت قبل از سال 1943 میلادی یعنی استعمار برکشور لبنان اما به شیوه استعمار نوین، مدل رفتاری حضوراو با ظاهری نیمه رسمی، آستین های بالا زده، بازدید های میدانی از محل انفجار و مدل ایراد سخنرانی او و از همه واضح تر خط و نشان های دستوری او مبنی بر اصلاح ساختار سیاسی همه نشان از این امر دارد.
از سویی بلافاصله پس از انفجار بیروت حجمه رسانه ای زیادی به سمت حزب الله نشانه رفت تا مقصر این انفجار را حزب الله نشان دهد اما پس از شروع فرایند تحقیقات و همچنین سخنرانی دبیرکل حزب الله برهمگان مشخص شد این حزب هیچ نقشی در این انفجار نداشته و با قطعی شدن این موضوع استراتژی میدانی و رسانه ای حول موضوع انفجار تغییر کرد وفضا را به سمت اعتراضات خیابانی کشیدند اما آنچه در اعتراضات شب اول (شنبه هیجدهم) اتفاق افتاد با آنچه در رسانه های دنیا به نمایش درآمد متفاوت بود.
در اعتراضات شنبه شب، ماکت تمامی مسئولان سیاسی لبنان از هر حزب و دسته ای که بودند به دار آویخته شد و علیه همه احزاب سیاسی شعار دادند اما انچه در فوکوس رسانه های قرار گرفت ماکت دبیرکل حزب الله و شعارهایی بود که علیه این حزب داده شد این رفتار در ادامه روند فتنه انگیزی و فشار حداکثری به حزب الله انجام شد.
آنچه انتظار میرود، شکست تمامی این نقشه هاست همانطور که قبلا نیز جامعه لبنان این فتنه ها را پشت سر گذاشت اما باید مراقب رفتار دشمنان جریان مقاومت بود که با تمام قوا آمدهاند تا ضربه ای به این جریان بزنند.
احسان امینی