عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه اینترنتی رأی الیوم، در تحلیلی نوشت: وضع کنونی در لبنان یعنی هرج و مرج سیاسی، شعلهور کردن ناآرامیهای داخلی با آمدن شماری از تظاهرکنندگان به خیابانها، استعفاهای متعدد از دولت، افزایش شهدا و زخمیهای فاجعه بیروت ، وخیم شدن وضع گرسنگی، کرونا و فروپاشی اقتصادی نمیتواند ادامه یابد و باید تغییری ریشهای به وجود آید، هرچند پرسش درباره چگونگی چنین تغییری و طرفهایی است که باید آن را رهبری کنند و نیز درباره سرعت و نتایج چنین تغییری.
اخبار بین الملل- سه طرف هم اکنون بر سر موضوع تغییر با یکدیگر درگیرند که هرچند بر سر هدف توافق دارند، اما درباره وسیلهها دچار اختلاف هستند:
- طرف اول جریانی که خواستار تغییر با توسل به زور و از طریق مداخله خارجی است و ترجیح میدهد این مداخله نیز آمریکایی، اسرائیلی و فرانسوی با همکاری با ستون پنجم لبنان باشد که خودش را در حال حاضر برای چنین مأموریتی آماده کرده است.
- طرف دوم برخی نیروها هستند که به پایبندی به فرمول دموکراتیک و حفظ هویت تکثرگرایی سیاسی در چارچوب یک پارلمان جدید باور دارند، پارلمانی که یک طبقه سیاسی جوان و جدید روی کار آورد و طبقه قدیمی فاسد را کنار بزند.
- طرف سوم یک طبقه سیاسی سنتی است که خواستار تغییرات صوری است به گونهای که سهمیه بندی سیاسی طائفهای کنونی را حفظ کند، اما در عین حال اصلاحات ناچیزی که از حجم فساد بکاهد، انجام دهد. این طرف، پیشنهاد یک دولت ملی انتقالی داده است که وضع بد کنونی را مهار کند و برخی مسؤلان در بندر بیروت نیز به عنوان قربانی محاکمه شوند.
آقای حسان دیاب، نخست وزیر لبنان ، پیشنهاد برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی را ظرف دو ماه آینده مطرح کرده است، پیشنهادی که نتیجهاش آمدن یک طبقه سیاسی و پارلمان جدید به عنوان یک گام اساسی در مسیر حل بحران و بازگرداندن بخشی از اعتماد از دست رفته به نظام سیاسی باشد، هرجند برخی طرفهای سیاسی به سرعت با این راهکار مخالفت کردند.
بهانه مخالفان پیشنهاد دیاب آن است که تصویب یک قانون انتخاباتی جدید که بر اساس آن انتخابات پارلمانی برگزار شود، یک ضرورت است ضمن آنکه اجرای یک تحقیق جدی و مجازات همه عوامل سهلانگاری و سوء مدیریت نیز ضروری است. برخی نیز با چنین تحقیقی مخالفت میکنند و خواستار یک تحقیق بینالمللی هستند تا حقایق نشان داده شود. آنها در عین حال درباره اقدام نهادهای ملی لبنانی اعم از امنیتی و سیاسی برای عمل به این مأموریت ابراز تردید میکنند.
عطوان افزود: از نظر ما همه این فرضیهها و تحرکاتی که خواهان سرنگونی دولت کنونی آقای حسان دیاب هستند، به سبب آن است که این دولت را دولت حزبالله میدانند. آنها با فرضیه دست داشتن برخی قدرتهای خارجی در فاجعه بیروت با هدف ایجاد خلاء سیاسی و قانونی که کشور را به سمت هرج و مرج و حتی جنگ داخلی سوق دهد، مخالفند.
بعید دانستن عنصر خارجی در انفجار بیروت در چارچوب نقشه شیطانی معرفی کردن مقاومت لبنان و استفاده از آن برای فراخوانی به منظور مداخله خارجی نظامی با هدف خلع سلاح حزب الله از طریق ترویج این مقوله همیشگی است که حزبالله، دولت در دولت شده است.
سردبیر روزنامه رای الیوم در ادامه نوشت: اسرائیلیها در این انفجار، متهم اصلی هستند. آنان از طریق رهبران شماری از احزاب و برخی سازمانهای امنیتی وابسته به این رهبران که اسرائیل را دشمن نمیدانند، از همه مسائل خرد و کلان لبنان اطلاع دارند. تعداد زیادی دوربینهای رصد و دستگاههای شنود اسرائیلی در مکانهای متعدد در لبنان در سالهای گذشته شناسایی شده است، علاوه بر اینکه پهپادهای اسرائیلی روزانه بر فراز لبنان در پروازند و همه حوادث ریز و درشت را زیر نظر دارند. اسرائیلیها اگر هم به صورت عمدی جلوی ورود ماده پرقدرت انفجاری نیترات آمونیاک و انبارسازی آن را برای زمان مناسب نگرفته باشند, اما معتقدیم از وجود ۲۷۵۰ تن نیترات آمونیاک پرقدرت انفجاری اطلاع داشتهاند که از هفت سال پیش در بندر لبنان انبار شده بود.
شاید برخی ما را به باور داشتن به نظریه توطئه متهم میکنند. ما همان کسانی هستیم که با همین اتهامات زمانی که با دروغ «تسلیحات کشتار جمعی عراق» مخالفت کردیم، روبرو شدیم و تأکید کردیم بیشتر بازرسان بینالمللی که به دنبال این سلاحها بودند، مزدوران آمریکایی از آب در آمدند. آمریکا بعدها از این دروغ به عنوان بهانهای برای حمله به عراق و اشغال بغداد استفاده کرد.
چنین اتهامی به ما ضرری نمیزند، زیرا برخی گزارشهای خبری وجود دارد که رصد نمیشوند هرچند تهدیدات فرماندهان ارتش اسرائیل را برای نابودی لبنان و زیرساختهای آن به خصوص نابودی بندر بیروت مستند کرده است، بندری که میگویند برای قاچاق و انبار تسلیحات حزبالله به کار میرود. همچنین خبرهایی منتشر شده است مبنی بر اینکه دولت اشغالگر اسرائیل تسلیحات جدید از جمله بمبهای لیزری دارد که میتواند موجب آتشسوزی شود و انبار آمونیاک را در بندر بیروت منفجر کند و برخی سلاحهای دیگر که تاکنون ناشناخته مانده است.
شبکه تلویزیونی سیانان آمریکا دیروز مصاحبهای از سخنگوی شرکت صنایع مواد منفجره موزامبیک پخش کرد که قرار بود محموله آمونیاک موجود در کشتی مولداوی را دریافت کند که از گرجستان در حال حمل این بار بود. این سخنگو فاش کرد این محموله تنها محمولهای بود که به مقصدش نرسید و در شرایطی عجیب و بنا بر عللی نامشخصی رهگیری شد و محموله کوچکی هم نبود که گم شود.
او تأکید کرد این یک محموله بزرگ و امنترین ماده باروت بود، زیرا برخی کشورها میلیونها تن از این ماده را استفاده میکنند و چنین انفجارهایی هم رخ نمیدهد.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، نخستین کسی بود که ماهیت انفجار را رسوا کرد و گفت نتیجه یک حمله بزرگ است، زیرا ژنرالهایش این مطلب را به او گفتهاند. ما معتقدیم ترامپ که تردید داریم از موقعیت جغرافیایی لبنان یا مولداوی که این کشتی با پرچم آن در حرکت بود، اطلاع داشته باشد، بدون حساب این سخن را مطرح نکرد بلکه با استناد به برخی اطلاعاتی سخن گفت که سازمانهای امنیتی اش بنابر جایگاهش به او داده اند.
هم دردی دروغین اسرائیل با فاجعه بندر بیروت و قربانیانش و آمادگی آن برای فرستادن کمکها، ما را به یاد آن جمله معروف میاندازند که ”آدم مشکوک خودش را لو میدهد“ یا جمله دیگری که میگوید ”مجرم نزدیک صحنه جرم جولان میدهد“. از چه زمانی اسرائیلیها دل سوز ملت لبنان شدهاند و ریخته شدن خون ملت لبنان برایشان ناراحتکننده است؟ در صورتی که همین اسرائیلیها در حق لبنانیها در قانا و بیروت مرتکب قتل عام شدند و جنوب لبنان را بر سر ساکنانش در جنگ سال ۲۰۰۶ میلادی ویران کردند.
خلاصه کلام اینکه با پیگیری تحولات کنونی لبنان به این نتیجه میرسیدم که یک سناریوی حساب شده برای بهرهبرداری از این فاجعه و به کارگیری آن برای یک هدف واحد و آن هم کشاندن حزبالله به یک جنگ منطقهای ترسیم شده است تا این جنگ در شرایط خلاء سیاسی و هرج و مرج آغاز و به درگیریهای داخلی در لبنان منجر شود، به همین علت تصادفی نیست که برخی شبکههای لبنانی و سعودی از همان لحظه اول انگشت اتهام را به سوی حزبالله نشانه رفتند و حزبالله را به دست داشتن در این فاجعه و مالکیت انبارهای تسلیحاتی در بندر بیروت متهم کردند.
هر دلاری که به لبنان داده میشود، مشروط به آن است که حزبالله که در فهرست تروریسم قرار داد، موشکها و تسلیحات خود را تحویل دهد. ممکن است کنفرانس کشورهای کمک کننده (به لبنان) که امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، به آن دعوت کرده است و نیز میلیاردها (دلاری) که در آن جمع میشود، به سرنوشت کنفرانس شرم الشیخ دچار شود که پس از تجاوز تابستان سال ۲۰۱۴ به نوار غزه برای بازسازی آنجا برگزار شد و، چون جنبش مقاومت (حاکم بر آنجا) حاضر نشد سلاح خود را کنار بگذارد، حتی یک دلار از این پول هم به غزه نرسید. امیدواریم اینگونه نباشد و ما اشتباه کرده باشیم.
حزبالله برای حفظ صلح داخلی در لبنان امتیازات زیادی داده است، برای جلوگیری از جنگ داخلی خویشتنداری زیادی از خود نشان داده است، مجبور به سکوت شده است، حتی از روی ناچاری با برخی از نمادهای فساد همکاری کرده است در حالی که حزبالله خودش فاسد نیست و این کار را برای ثبات لبنان و امنیتش انجام داده است، اما طرف مقابل نه تنها از این موضع حزبالله قدردانی نکرده، بلکه برداشت نادرستی نیز کرده است. معتقدیم زمان آن فرا رسیده است که حزبالله خود را نقد و در خود بازنگری جامع کند، زیرا چاقو به استخوان نزدیک شده است و روزهای آینده آبستن خطرات زیادی است.
در انتهای این مطلب آمده است: اسرائیل، صاحب ارتش شکستناپذیر، نتواست حزبالله را شکست بدهد و آن را خلع سلاح کند و جام شکست را دو بار، یکی سال ۲۰۰۰ و دیگری سال ۲۰۰۶ میلادی سر کشید و معتقدیم شانس توطئه کنونی نیز بهتر از توطئههای قبلی نخواهد بود و روزهای آینده این واقعیت را نشان خواهد داد.