نوروزتان پیروز بر کرونا

ما را جهان و موجودات جهان –ازجمله جناب کرونا- هنوز درست نشناخته اند. کرونا نمی‌داند که این جهان از چه زمانی است!

اخبار سیاسی - پشه کی داند که اینجا از کی است

در بهاران زاد و مرگش در دی است

پشه هیچ‌گاه رستاخیز جهان را ندیده است، نفهمیده است که این جهان اگر زمستانی دارد، بهاری هم دارد! ما آدم‌ها رستاخیز‌ها را تجربه کرده‌ایم، دم به دم، ساعت‌به‌ساعت، روزبه‌روز، عمربه‌عمر و جهان‌به‌جهان!

کرونا هم نمی‌داند که نمی‌تواند بیشتر از تحمل ما زیرورو کند ما را؛ و نمی‌داند کسی هست که «ینزل الصبر علی قدر المصیبه»، صبر را به قدر مصیبت نازل می‌کند.

کرونا هرچه که هست و هر چقدر که باهوش و پیچیده است، نوروز ندارد، عید ندارد! هر روزش مثل روز قبل است، تکراری و ملال آور. روزی نیست که متحول شود و دست از گناه و کشتن آدم‌ها بردارد تا آن روز عید باشد برایش. کم‌آزارتر می‌شود، اما بی‌آزارتر نه!

اما کرونا را ما دست کم نمی‌گیریم. می‌دانیم آ‌ن‌که «ما تسقط من ورقه الا یعلمها» از کرونا هم بی‌خبر نیست و آن را می‌داند. و، چون «لاحبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین»، این کرونا را هم جایی نوشته اند و داستان پس از کرونا را هم نوشته اند، پس چه باک از داستان کرونا؟!

آن کس که «لایستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضه»، از آوردن مثال پشه، شرم نمی‌کند، چرا از آوردن مثال کرونا شرم کند و آن کس که «اوحی ربک من النحل»، به زنبور عسل وحی می‌کند، چرا به کرونا وحی نکند؟! اصلاً گوییا که با وحی جلو می‌رود، چنانکه درباره‌اش می‌گویند وقتی اوج می‌گیرد تا همه را از میان بردارد، ناگهان از گمان و هراس اینکه بعد از مرگ همه، چه میزبانی برای خود بیابد و پیشتازی کند، آرام می‌شود و به این ترتیب از پرآزاری به کم‌آزاری تغییر ماهیت می‌دهد و از تکثیر نمونه پرآزار خود می‌کاهد تا همچنان میزبانی برای خود بیابد!

کرونا ما را تسلیم نکرد، آنکس که ما را تسلیم کرده است، با این اسیران خویش مهربان‌تر از آن است که گمان می‌کنیم.

نگاه کنید در شهر! مردم از تنازعات خود کاسته‌اند. دیگر برای هم کمتر بوق می‌زنند، کمتر چشم در چشم هم پرخاش می‌کنند. به هم مهربان شده‌اند، به هم مهلت می‌دهند، اصلاً هر روزشان عید شده است. شاید دارند به خود می‌گویند زندگی ارزشش را ندارد که بیازاری دلی.

جهان ما-خوب‌ها و بد‌ها هرکدام- از این «قضیه کرونا» درسی گرفته‌اند و آینده‌ای را برای خود ترسیم می‌کنند. خوب‌ها شاید دیگر هرگز با غرور حرف نزنند، دنیا را برای چندرغاز مال دنیا بر سر دیگران خراب نکنند، شاید برخی‌ها همیشه دست‌های خود را مثل زمان کرونا شست‌و‌شو دهند! تکلیف خیلی‌ها برای همیشه با خرافات روشن شد، با برخی روش‌ها و روندها، با برخی ادعا‌ها و بلندپروازی‌ها، با برخی باور‌ها و بایدها.

اما بد‌ها شاید از همین حالا در فکر تکرار کرونا باشند، این بار با مصنوعی‌اش! (اگر خود این کرونا مصنوعی نباشد!) و شاید برای به هم ریختن دنیا مطابق تجربه کرونا برنامه‌ریزی کنند! چه تجربه جهانی گرانقدری برای بدها!

خوب ها، اما کرونا را مثل وباها، مثل طاعون‌ها، مثل بلاها، جنگ‌ها، بمب‌های اتمی، قحطی‌ها و آوارگی‌ها پشت سر می‌گذارند. خوب‌ها این جمعه را عید می‌گیرند. هر روزشان نوروز و نوروزشان پیروز بر کرونا!