شش روز از ترور دولتی آمریکا علیه دومین چهره جبهه مقاومت می گذرد، تروری که باعث تحولات کم سابقه ای در منطقه خواهد شد و از هم اکنون جامعه جهانی را به تکاپو انداخته است . تروری که آمریکا و متحدانش را به صورت مستقیم و غیر مستقیم دچار ناامنی خواهد کرد . پس از چند روز سوگواری برای سردار دلهایمان شناخت دقیق تر از ابعاد این مسئله و پیامد های آن موضوعیت دارد.
چرا آمریکا حاج قاسم را ترور کرد؟
اگر بخواهیم به این سوال خیلی سریع و صریح پاسخ دهیم، باید گفت هزینه های فعالیت حاج قاسم سلیمانی برای آمریکا دیگر قابل کنترل نبود.کسی که عامل شکست جنگ 33 روزه ،شکست 22 روزه غزه ، خروج مفتضحانه اسرائیل از لبنان ، شکست داعش در سوریه و عراق و شکست پروژه خاورمیانه جدید آمریکا بود. کسی که ابزارها و ظرفیت های او ناشناخته و غیرقابل محاسبه بود. حاج قاسم برای آمریکا قابل پیش بینی نبود. حاج قاسم، فرمانده ای بود که مهم ترین نقش را در نابودی داعش داشت. داعشی که آمریکا و متحدانش، مدت زمان نابودی آن را ۲۵ سال تخمین زده بودند، توسط حاج قاسم و همرزمانش در کمتر از چهار سال از بین رفت. بنابراین می توان به این ترور دولتی از منظری دیگر نگریست؛ منظری که بی شباهت به یک طراحی برای ایجاد یک نظم جدید در منطقه نیست ، موضوعی که اهمیت نحوه مواجهه با آن را دو چندان می کند.
اهداف آمریکا از ترور حاج قاسم چه بود؟
به نظرمی رسد کلیدی ترین اهداف آمریکا در حذف حاج قاسم، اثرگذاری بر دو پارامتر امید و وحدت بوده است. بی شک حاج قاسم عامل امیدآفرینی در ایران و منطقه بود؛ روحیه امید در مردم منطقه که «خودمان می توانیم از پس اسرائیل بر بیاییم.» به گونهای که گروه های مقاومت در جنگ های22 و ۳۳ روزه به اسرائیل، شکست را تحمیل کردند. از طرفی حاج قاسم در منطقه تبدیل به محور وحدت شده بود.در واقع به جز گروه های دست پرورده آمریکا همچون داعش، تمام گروه های مبارز منطقه اعم از شیعه و سنی، نخ تسبیح اتحادشان حاج قاسم بود.
براساس نظرسنجی ها و به شهادت وداع تاریخی مردم، در داخل ایران نیز سلوک و شخصیت حاج قاسم مورد وثوق همه سلایق سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و عامل امید و خودباوری بود. مردی که امنیت ایران را در جهنم ناامنی های منطقه، کیلومترها دورتر از مرزها تامین کرده بود.
آمریکا با ترور حاج قاسم عملا دو مولفه امید و وحدت را در ابعاد ایران و منطقه هدف قرار داده است . منطقه ای که اگر این دو مولفه را نداشته باشد عملا در تسلط آمریکا خواهد بود و کشوری که تنها کشور مستقل خاورمیانه است با تفرقه و ناامیدی، دیگر ایرانی مستقل نخواهد ماند.
آمریکا با استفاده از غول های رسانه ای خود، بی و قفه تلاش می کند که با قراردادن سردار شهید در کنار بن لادن، ایجاد تفرقه در منطقه و مطرح ساختن هزینه مداخله ایران در عراق، این واقعه بزرگ و تاریخی را عادی سازی کند و نقطه امید و وحدت را در مقاومت در ایران و منطقه نابود سازد.
مراقبت ها
براساس آن چه ذکر شد، وحدت و امید دو مولفه مورد تمرکز آمریکا در ترور حاج قاسم بوده است؛ دو مولفه ای که باید به آن توجه کرد. اکنون حاج قاسم با شهادتش باعث احیای دوباره روحیه و آرمان های انقلاب و دمیدن نفس تازه ای در جبهه مقاومت شده است. اما باید از این سرمایه های عظیم ایجاد شده که خون بهای آن خون حاج قاسم است، مراقبت کرد. از طرفی تجربه سال های گذشته در جبهه مقاومت هم نشان می دهد که زایندگی و رویش های جبهه مقاومت شرایط متفاوتی را رقم زده است . آمدن سیدحسن پس از سید عباس موسوی، آمدن عبد الملک حوثی پس از سید حسین حوثی ، پیروزی در جنگ های 22 روزه و شکست داعش در سوریه پس از شهادت حاج عماد همه و همه گذشته ای است امیدوارکننده از آینده جانشینان حاج قاسم . ظرفیت های ایجاد شده طی سال های گذشته در ایران و عراق و لبنان و سوریه و یمن به گونه ای جبهه مقاومت را در آستانه پیروزی بزرگ قرار داده که دولت آمریکا را وادار به حذف فیزیکی حاج قاسم کرد .مردی که سال ها برای صلح و امنیت در منطقه و جهان جنگید. از طرفی طراحی پازل های جبهه مقاومت در منطقه، وجود ساختارهای بومی و مردمی و حضور چهره هایی همچون سید حسن و جانشینی سردار قاآنی که بیش از 20 سال در کنار حاج قاسم بوده، این ظرفیت را دارد که ترور حاج قاسم برخلاف طراحی ها به حذف آمریکا از منطقه و تولد خاورمیانه ای عاری از وجود پلید آمریکا منجر شود. موضوعی که البته به نظر می رسد کلید آن در طراحی یک مدل انتقام منطقه ای است.
چرا انتقام؟
واقعیت این است که آمریکا به صراحت با هدف نابودی وحدت و امید مردم ایران و منطقه و دولت های منطقه، برخلاف رویه ها، خط قرمزهای ایران و جبهه مقاومت و قوانین بین المللی، نه تنها یک مقام ارشد نظامی ایران بلکه دومین چهره جبهه مقاومت را ترور کرده است. تعلل در پاسخ به این جنایت بزرگ، چه توسط ایران و چه توسط جریان مقاومت در منطقه از یمن و لبنان و افغانستان و پاکستان و عراق و بحرین و فلسطین، عملا چراغ سبزی برای تجاوز مجدد به خط قرمزهاست. موضوعی که اگر پاسخی در خور ، متناسب و بازدارنده نداشته باشد به سرعت قابل تکرار خواهد بود.
اگر انتقام حاج قاسم به هر دلیلی انجام نشود عملا این مجوز را به آمریکا داده ایم که هر کسی را ترور کند. برای جبهه مقاومت نیز سکوت یعنی مجوز ترور رهبران مقاومت.
چگونه انتقامی؟
حقیقتا همان طور که سید مقاومت گفت حذف هیچ مقام آمریکایی انتقام متناسب با ترور حاج قاسم نیست. آن چه که خون بهای حاج قاسم است، خروج آمریکا از منطقه است. خروجی که طبیعتا از جنس جراحی خواهد بود. حذف غده سرطانی آمریکا از عراق و منطقه تنها خون بهای حاج قاسم است، جراحی که بهای آن جان سربازان آمریکایی است.
آن چه اهمیت دارد طراحی دقیق و بی نقص و همه جانبه با همه ظرفیت ها، برای اجرایی کردن چنین انتقامی است. انتقامی که با منافع ملی مان و سرنوشت منطقه گره خورده است. انتقام ما یک پروژه خواهد بود. پروژه ای که نتیجه اش حفظ امنیت ملی و خروج آمریکا از منطقه خواهد بود و شروع آن نباید مشمول مرور زمان شود. پروژه ای که باید همه جانبه دردناک و پرهزینه باشد.
سخن کوتاه آن که شهادت حاج قاسم یک واقعه بود؛ نه حادثه بود و نه اتفاق. همچون عاشورا که قرار است تاریخ ساز و جریان سازباشد.
ان شاءا...
سید علی علوی