صحبتهای آقای روحانی در یزد، مطابق پیشبینیها جنجالی و البته کم ثمر برای مردم بود. اما اگر بخواهیم یک نکته از صحبتهای ایشان بیرون بکشیم قطعا آن است که کسی جز شخص رئیسجمهور، اولویت مخاطب بایدها، مخاطب شفافیت و مخاطب پاسخگویی برای فاجعه معیشتی امروز کشور نیست؛ پس فرار روبهجلو و انشاخوانی در زنگ حساب، ممنوع است.
حتما ما هم معتقدیم که جزئیات هزینه کرد ۱۸ میلیارد دلار در سال ۹۶ را به سمع و نظر مردم برسانند؛ اتفاقا شایسته است پرونده آنکسی که ازقضا با شما هم عکس یادگاری دارد قدری برای مردم باز شود تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. اینها مطالبات همه مردم ایران است مثل هزار و یک وعدهای که وفا نکردید. در استانها از وعدههای انجامشده بگویید بهجای حمله و هجمه به اینوآن. صدای اعتراض مردم را بشنوید؛ اینها که اعتراض میکنند مردم هستند. اینها مسلماناند؛ مدیریت ناکارآمد شما دادشان را بلند کرده؛ عیبی ندارد آنها را به اسلام دعوت کنید اما بدانید «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم» رسول خدا(ص) فرمود: کسی که صبح کند و اهمیتی به کارهای مسلمانان ندهد او از آنان نیست و کسی که صدای مردی بشنود که فریاد کمک خواهی از مسلمانان را سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست.
آقای رئیسجمهور! ایکاش در دوران طلبگی بهتر درس گوش میکردید تا ماجرای امیرالمؤمنین (ع)و عقیل را نصب العین خود قرار دهید. یاد میگرفتید که خطای برادر، باید شما را به هم بریزد نه برخورد با خطای او!
ما فکر میکردیم معتقدید دوران بگم بگم تمامشده؛ اما گویا قرار است استان به استان بگم بگم راه بیاندازید. اما اجازه بدهید این بگم بگم، این سوت زنی، این ژست مبارزه با فساد را لااقل کسی بگیرد که به او بیاید؛ نه آنکه برادرش درگیر پرونده فساد باشد. دوست و دشمن نتوانستند لکه سیاهی در پرونده سید ابراهیم رئیسی و بستگان ایشان پیدا کنند که اگر بود الان گوش فلک را از آن پرکرده بودند؛ پس شما هم به این باقیمانده اعتباری که دارید، چوب حراج نزنید و انتحار نکنید. تاریخ را آیینه عبرت بگیرید و بهجای فرار، قدر وقت باقیمانده را بدانید و با دستفرمان بزرگتر این کشور، حرکت کنید. پلهای پشت سرخود را با تهدید و به هم ریختن امنیت روانی مردم خراب نکنید. از مبارزه با فساد نترسید و بگذارید عدالت در کشور حاکم شود.
نویسنده : محسن پیرهادی