حسن رحیمپور ازغدی در برنامه «استکبارستیزی، با تاکید بر نقش مجلس شورای اسلامی» که به همت انجمن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، گفت: چند روز قبل از تسخیر لانه جاسوسی، کشورهای غربی پیشبینی میکردند با وجودِ مشکلات اقتصادی و با شکلگیری هرج و مرج، مردم نسبت به نظام و امام خمینی(ره) کودتا میکنند و حکومت از بین میرود، اما همزمان با این تحلیلها، لانه جاسوسی فتح شد و بعد از آن توطئهها ادامه پیدا کرد. تلاش برای کودتا، ترور، تحریم، جنگ و حمله صدام به ایران و... در حکومت داخلی نیز دودستگی شکل گرفت، که یک جریان بنیصدر و بازرگان بود که به جریان لیبرال و روشنفکر معروف بودند و تمایل به آمریکا و غرب داشتند و دیگری انقلابیون یا به قول آنها، افراطیون بودند.
اخبار سیاسی- عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه گفت: در اسناد لانه جاسوسی تعدادی از اساتید دانشگاهها و مدیران و دانشجویانِ چندین دانشگاه از جمله دانشگاه ملی (دانشگاه شهید بهشتی) به عنوان جاسوس نام برده شدهاند که برخی از ایران فرار کرده و برخی نیز در دانشگاهها به کار خود ادامه دادند.
وی عنوان کرد: زمانی که استکبار جهانی نتواند یک انقلاب را سرکوب کند، در جهت کادرسازی و نفوذ در ذهن افراد تصمیمگیر و تصمیمساز تلاش میکند؛ مثلا فردی که چهل سال پیش جزو افراد انقلابی بوده، الان دارای یک سِمتی است و با حقوقهای نجومی که دریافت میکند، تصمیماتی میگیرد که طبق اسناد لانه جاسوسی زمانی این تصمیمات را امریکاییها میگرفتند. همین افراد معتقدند که مذاکره با آمریکا هیچ اشکالی ندارد.
حسن رحیمپور ازغدی در ادامه گفت: ما نمیگوییم این افرادی که امروز دم از مذاکره و صلح میزنند، همانند همان جاسوسانی هستند که در اسناد لانه جاسوسی ذکر شدهاند، اما خط فکری این افراد همان خط است.
وی همچنین گفت: زمانی که لانه جاسوسی تسخیر شد، بازرگان و بنیصدر گفتند اینها دانشجویان خط امام نیستند، اینها دانشجویان خط شیاطین هستند که لانه را تسخیر کردند و در اسناد لانه جاسوسی متوجه شدیم که بازرگان و بنیصدر و... خود با غربیها در ارتباط بودند و به همین دلیل از تسخیر لانه جاسوسی عصبانی شدند. اگر ما تاریخ گذشته را بخوانیم متوجه میشویم مشکلات امروز همان مشکلات است، توطئهها هم همان است، فقط ابزارها فرق کرده و تجربیات بیشتری به دست آمده، اما خطوط کلی و اصلی همان است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: مذاکره وسیله است، چه مذاکره خادمانه باشد، چه مذاکره خائنانه. کسی با کلمه مذاکره و اصل آن ذاتاً مشکلی ندارد، بستگی دارد چه کسی با چهکسی و بر سرِ چهچیزی و چگونه مذاکره کند. آدم قوی و ملی میتواند مذاکره کند؛ اما آدم ضعیف و منفعل و ذلیل نمیتواند مذاکره کند، چرا که چنین آدمی نمایندۀ ملت ضعیف است. مذاکره باید بر سرِ دفاع از منافع و حقوق و عزت کشور باشد و نباید برای باجدادن به دشمن و عقبنشینی حقوق و عزت ملت باشد. هدف مذاکره نیز باید دفاع از استقلال کشور باشد. برخی میگویند پیامبر(ص) هم مذاکره کرد، اما باید گفت چطور و چگونه مذاکره کرد و چه نتیجهای داشت! پیامبری که با مذاکرۀ صلح حدیبیه راه مسلمان را به مکه باز کرد؛ در صورتی که تا قبل از آن حق ورود به خانه خدا را نداشتند و سایهشان را با تیر میزدند. سایر مذاکرات از جمله امام حسن(ع) و امام علی(ع) و... نیز با هدف و نتیجۀ خاصی بود، آن مذاکرات کجا و برجام کجا!
حسن رحیمپور ازغدی ادامه داد: ما بعد از این مذاکره بیشتر از چهل سال قبل تحریم شدیم. کشورهای اروپایی نیز در بیشترشدن تحریمها در تلاش هستند و هدفشان این است که ایران را وادار کنند به غلط کردن بیفتد و از رسیدن به اهدافش بازبماند. میتوان گفت برجام یک دوره برای تجربه بود که ایران صدمات اقتصادی زیادی در آن دید و تنها نکته مثبتی که داشت این بود که نسل جوان الان متوجه شده است که نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد و دیگر تا پنجاه سال آینده نسل جوان متوجه این بیاعتمادی شد.
حسن رحیمپور در پایان گفت: الان کدام احمقی با آمریکا مذاکره میکند؟ چهکسی الان میتواند از خوشبینی نسبت به آمریکا صحبت کند؟