1- «پیشبینی» کردن کار پیچیده و سختی است. اصولا انسانشناسان و رشتههای مرتبط با علوم انسانی نیز، با همین «پیشبینی» سروکار دارند. مثلا یک جامعهشناس با بررسی برخی عوامل و عناصر موجود در یک جامعه یا گروه، به دنبال «پیشبینی» رفتار افراد آن جامعه و گروه است. پیشبینی کردن گاهی آنقدر سخت میشود که برخی از دانشمندان را به این نتیجه میرساند اصلا، چیزی به نام «پیشبینی» ممکن نیست! «دانیل کانمن»، روانشناس مشهور آمریکایی از جمله این دانشمندان است. او معتقد است، هزاران اتفاق ممکن است از لحظه پیشبینی تا زمان وقوع پیشبینی رخ دهد که بین نتیجه و آنچه تصور میکردیم، فرسنگها فاصله بیندازد. این پیشبینی وقتی با «انسان» سر و کار داریم، سختتر و پیچیدهتر هم میشود، چرا که انسان خود ذاتا موجودی پیچیده است.
2- پیشبینی برخی تحولات در کشور و منطقه خودمان هم، تقریبا «غیرممکن» بود. در این منطقه تا دلتان بخواهد میتوان از تحولاتی نام برد که، هیچ دانشمندِ تراز اولِ غربی قادر به پیشبینی آنها نبوده است. چه کسی پیروزی ایران در جنگ تحمیلی 8 ساله را پیشبینی میکرد، جنگی که یک طرف آن ما بودیم با دستهای تقریبا خالی و طرف دیگر صدام بود با حمایت 40 کشور ریز و درشت، با انواع سلاحهای پیشرفته از سرتاسر دنیا؟ کدام اندیشمندی پیشبینی میکرد آمریکا، بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی ایران، صدام حسین، دیگر دشمن بزرگ جمهوری اسلامی ایران را حذف کند، آن هم با نیت، تسلط بر منطقه و ایران! چه کسی میتوانست پیشبینی کند، عراقِ پس از حذفِ صدام، تبدیل به یکی از تنفسگاههای اقتصادی ایران در شرایط تحریمهای وحشیانه آمریکا شود؟ کدام عِلم، پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را پیشبینی کرده بود؟! (پیروزی ترامپ تقریبا همه حتی خود او را غافلگیر کرد. پیروزی او آنقدر غیر منتظره مینمود که هیلاری کلینتون گفته بود، چون نسبت به پیروزی خودش مطمئن است، دیگر راجع به ترامپ حرفی نمیزند! یا کارشناس دیگری از روی اطمینان صد در صدی که به شکست ترامپ داشت، گفته بود اگر ترامپ پیروز شود، کاغذهایی را که در دستانش است میبلعد! که بعدها آنها را بلعید!). و این اواخر...
شکست «پروژه عظیم داعش» که اوباما پیشبینی کرده بود، کار بشار اسد را طی چند هفته تمام خواهد کرد (نوری مالکی). عقبنشینی آمریکا از سوریه و چراغ سبز ترامپ به اردوغان برای حمله به کردهای مسلحی که بعضا، همه کار برای اسرائیل و آمریکا کردند و به قول دموکراتها، حتی برای آنها جان دادند، از دیگر تحولاتی است که، پیشبینی آن کار آسانی نبود. این حمله اولا باعث اتحاد کردها با بشار اسد شد، ثانیا تجزیه سوریه و کشور مستقل کردستان را به محاق برد و از همه مهمتر، آن «تَه اعتمادی» را که برخی کشورها به آمریکا داشتند «هوا» کرد. دیروز رئیسدفتر سیاسی نیروهای دموکراتیک سوریه گفت، با این خیانت آمریکاییها، در نهایت کردهای مسلح سوریه در ارتش بشار اسد ادغام خواهند شد. واقعا چه کسی میتوانست چنین خدمات ارزشمندی را به محور مقاومت آن هم از سوی بزرگترین دشمن مقاومت، پیشبینی کند؟!
تمام جیغهایی که از سوی کشورهای مرتجع عربی، اروپا، رژیم صهیونیستی و سناتورهای آمریکایی بابت عقبنشینی ترامپ از سوریه بلند شده، نه به خاطر نگرانی آنها از وضعیت غیرنظامیان و کردهای مسلح سوریه که، به خاطر از دست رفتن تسلطشان بر این منطقه استراتژیک و افزایش احتمال تسلط سوریه بر این مناطق است. تقریبا جزء همین مناطق شمالی سوریه، تمام خاک این کشور در تسلط دمشق است و این یعنی همان که روزنامه صهیونیستی هاآرتص با نگرانی بسیار درباره آن نوشت: «دیگر هیچ تردیدی باقی نمانده که بشار اسد در جنگ سوریه پیروز شده است» و سران واشنگتن، تلآویو و آنکارا این پیروزی را به بشار اسد هدیه کردند!
3- یکی دیگر از حوادث و تحولات بینظیری که تقریبا غیر قابل پیشبینی مینمود و بسیاری را در دنیا غافلگیر کرده، همین «راهپیمایی عظیم اربعین» است. درست است که راهپیمایی اربعین، یک سنت قدیمی است اما تاریخ هیچگاه و در هیچ برههای تجمع انسانی 25 تا 30 میلیون نفری به خود ندیده است. تجمعی که در آن، نه کسی گرسنه میماند، نه بدون سرپناه میماند و نه مختص یک دین یا آئین خاصی است. یک بار دیگر دقت کنید. در یک تجمع 25 میلیون نفری یک نفر گرسنه و بیسرپناه نمیماند! و مختص فقط شیعیان هم نیست. برادران اهل سنت، مسیحیان، زرتشتیها و حتی بودائیان، در این بزرگترین تجمع تاریخ بشری مشارکت میکنند! در این تجمع، مردم برای «فداکاری» رقابت میکنند و برخی برای ارائه خدمت به دیگری، التماس کرده وگریه میکنند! این خدمات گاهی به اندازه ماساژ دادن پای یک زائر، دوختن جوراب او یا دادن یک استکان چای یا آب است و آنچه حقیقتا در این رویداد معجزهگونِ قرن بیست و یکمی اهمیت ندارد، «نفع شخصی» و «منفعت جویی» است و همه به فکر «نفع دیگری» هستند.
4- در نظریههای جدید حوزه سیاست و جامعهشناسی، الگوهایی برای تحلیل رفتار انسان و جامعه ارائه و از «انسان مدرن» و «عقلانی» بحث و گفتوگو میشود. ویژگی برجسته این انسان به اصطلاح مدرن نیز منفعت جویی، محاسبهگری و نتیجه گرا بودن است. نظریههایی مثل «کنش عقلانی معطوف به هدف» از همین دریچه به بررسی کنشها (رفتارهای از روی انتخاب و آگاهی فرد) مینگرند. چکیده چنین نظریههایی میشود «منفعت شخصی و دنیوی». یعنی محرکِ کنشگر، سود مادی و نفع شخصی است و هر کس خارج از این چارچوب عقلانیشان باشد، «مجنون» است! راهپیمایی اربعین اما این نظریههای «جنون آمیز» را به چالش کشیده و تنها چیزی که برای این سیل عظیم مردمی بیاهمیت است، همین منفعت شخصی و سود مادی است! این فداکاری و ایثار وقتی در اندازه بزرگ صورت میگیرد و تمام کشورهای دنیا را درگیر میکند، دیگر «استثناء» خواندنش است که دیوانگیست و میتوان به ضرس قاطع گفت، کسی نیز وقوع آن را در این حد و اندازه، «پیشبینی» نمیکرد.
5- اینکه «پیشبینی» را از اساس رد کنیم هم درست نیست. برخی اتفاقات را میتوان به راحتی پیشبینی کرد. یکی از این اتفاقات قابل پیشبینی ساکت نماندن مخالفان چنین راهپیمایی عظیمی است. آنها قطعا برای برهم زدن این راهپیمایی عظیم یا کم اثر کردن آن تلاش خواهند کرد چرا که این حادثه، آنها را فقط غافلگیر نکرده، نگران هم کرده. برخی کارشناسان علوم سیاسی میگویند «جاذبه» و «تاثیر» در خود، «قدرت» دارد. وقتی فرد، فرهنگ یا مثلا یک دین برای مردم جاذبه پیدا میکند، موقعیت مخالفان آن فرهنگ، دین، و فرد طبیعتا در خطر قرار میگیرد. اگر این جاذبه و تاثیر، جهانی شد، طبیعتا قدرت و ظرفیتهای موجود در آن نیز جهانی است و باز طبیعتا، مخالفان آن نیز در سطح جهانی خواهند بود. بنابر این میتوان از هماکنون پیشبینی کرد، تلاشهای گسترده جهانی را شاهد خواهیم بود برای از کار انداختن این فرهنگ بزرگ حسینی(ع).
6- شاید عدهای نپذیرند اما، حرکت دانشمندانِ غربیِ علوم انسانی به سمت آنچه «عقلانیت» و «علم» میگویند، و تلاش آنها برای ارزیابی همه تحولات این حوزه با ابزار «عقلِ ناقصِ بشری» و مشاهده رفتار «انسان به مثابه یک شیء»، تحلیل برخی رویدادهای اجتماعی را، نه سادهتر که، «سختتر» کرده و بعضا محقق را به بیراهه برده است. از علل این بیراه رفتن شاید، حذف «دین» از فضای علمی و تحقیقاتیشان باشد. بد نیست بدانید بسیاری از اندیشمندان غربی دلیل کنار گذاشتن اعتقادات دینی در تحقیقات علمی را، «علمی ماندن» تحقیقات و فاصله گرفتن از «خرافه» مینامند اما جالب است این درخواست بیش از 200 سال است که در کتابها و سخنرانیهایشان تکرار میشود. این یعنی آنها موفق نبودهاند و دین با وجود تمام تلاشها حذف نشده است؛ چرا که این مهم، امری «فطری» و حذفناشدنی است. آنچه در روزهای منتهی به اربعین رخ میدهد و طی آن مردم از سراسر کره خاکی، با نژادها، رنگها، فرهنگها، اعتقادات و ادیان مختلف برای رسیدن به «یک نقطه» سرازیر میشوند آن هم بدون «هیچ سازماندهندهای»! برای جامعهشناسی که از ترس افتادن به خرافه، «دین» و «ایدئولوژی» را از تحقیقاتش حذف میکند، نه قابل درک است نه قابل پیشبینی!
7- فتنه تازهای در عراق و لبنان آغاز شده. ریشه یا به تعبیر دقیقتر «بهانه» هر دو فتنه، اقتصادی است ولی هدف، جبران شکست در سوریه است و احتمالا احیاء داعش یا شرایطی است که قرار بود با داعش به وجود آید. اگر دیروز دشمن تصور نمیکرد از دل فتنه داعش «حشدالشعبی» و «راهپیمایی میلیونی اربعین» بیرون میآید، تردید نداشته باشید از امروز هم نمیدانند و نمیتوانند پیشبینی کنند که از دل این فتنه جدید چه چیزی بیرون خواهد آمد. فقط یک جمله از گزارش جدید نشریه فارین پالیسی را در اینجا نقل قول کرده و میگذریم: آمریکا در حال ترک خلیجفارس است. امسال یا سال بعد، شکی وجود ندارد که آمریکا میرود... ایران مالک خلیجفارس میشود... چون در جنگهای خاورمیانه پیروز شده است...!
جعفر بلوری