این روزها روند تحولات منطقه غرب آسیا به گونهای شده است که حتی معتبرترین مراکز نظریهپردازی غرب نیز از درک آن عاجز ماندهاند. آنها که مبتنی بر اصالت مبانی مادی قدرت نظیر تعداد سلاح و تجهیزات ونیروی نظامی وحتی اتکا به سلاح هستهای و سلطه بر منابع ثروت و نفت منطقه غرب آسیا، نقشه آینده منطقه را ترسیم کرده وبه انتظار تحقق «طرح خاورمیانه بزرگ» نشسته بودند، این روزها وقتی که میبینند که مدعی بزرگترین قدرت نظامی جهان از ترس عملیات مقاومت، مجبور میشود که فرماندهی مهمترین پایگاه نظامیاش را از العدید قطر به داخل امریکا منتقل و به زعم خود از ایالت کارولینا عملیات هوایی در این منطقه را هدایت کند، هیچ توجیهی نمییابند جز اینکه اعتراف کنند که مقاومت قواعد بازی را تغییر داده است. واین درحالی است که زمانی که اینها در خود منطقه مستقر بوده ویک ستاد ویژه عملیاتی باهمکاری انگلیس وفرانسه وآلمان برای هدایت عملیات ائتلاف علیه مقاومت مردم یمن تشکیل و مستقیما هدایت هواپیماهای سعودی واماراتی را علیه مردم مظلوم یمن به عهده گرفته بودند، کاری از پیش نبردند.
روزنامه واشنگتن پست روز گذشته اعلام کرد که ستاد فرماندهی امریکا در تصمیمی غیرمنتظرانه بعد از ۱۳ سال، فرماندهی نیروی هوایی خود را از پایگاه العدید قطر خارج و به ایالت کارولینا نقل مکان کرد. فردریک کلمن» فرمانده ۶۰۹ مرکز عملیات هوایی و فضایی ارتش امریکا در اینباره گفت: ایران چندین بار از طریق منابع مختلف قصد حمله به نیروهای امریکایی را داشته است. رادیو فردا نیز در گزارشی تأکید کرد که افزایش تنشها با ایران به این برنامه سرعت بخشیدهاست. نشریه فارین پالیسی در تحلیل این تحول مینویسد: حمله به تأسیسات نفتی آرامکو، راهبرد سیاسی- نظامی دیرینه امریکا در خلیج فارس را وارونه و سرنگون کرده است. امریکا و متحدانش قادر نیستند بر منطقه خاورمیانه مسلط شوند هر چند که از توان نظامی گسترده برخوردارند. مهم نیست که حمله آرامکو، کار چه کسی بود. هر که این کار را کرد، قواعد بازی را تغییر داد، آنهم نه تنها در خاورمیانه. این نشریه در ادامه با اذعان به بخشی از تاکتیکهای عملیاتی مقاومت مبنی بر اینکه اکنون زمانی است که حمله بر دفاع پیشی میگیرد و زمانی است که طرف قوی باید از طرف ضعیف بترسد، مینویسد: حملات چهاردهم سپتامبر به تأسیسات نفتی سعودی، تنها موجب توقف نیمی از تولید عربستان نشد، بلکه همچنین ستونهای سیاست خارجی واشنگتن در منطقه را لرزاند و شکنندگی عرضه انرژی جهانی را نشان داد. دوران دکترین کارتر در سلطه نظامی بر خلیج فارس، به پایان آمده... امریکا و سعودیها، از قدرت آتش بالایی برخوردارند، اما پیامدش چه؟ اگر ۱۸ پهپاد و ۷ موشک کروز، توانستند این همه خسارت به بار آورده و بهای جهانی نفت را ۲۰ درصد افزایش دهند، صدتای آنها چه میکنند.
مجله نیویورکر نیز، اما به بخشی دیگر از این قابلیتها اعتراف کرده ومی نویسد: محور مقاومت ایران در سالهای گذشته در سرتاسر نقاط خاورمیانه تا نزدیکی مرزهای اسرائیل با سوریه و لبنان ریشه دواندهاند. گروههای شبه نظامی شیعه تحت حمایت ایران به طور اساسی توازن قوا در منطقه را در چند سال گذشته تغییر دادهاند. کشورهای منطقه و قدرتهای خارجی از جمله امریکا میدانند که هر گونه اقدامی علیه تهران میتواند به بیثباتی کل خاورمیانه منجر شود.
نشانههای این تغییر را البته هم در مواضع سران کاخ سفید میتوان دید که تنها دو روز بعد ازمتهم سازی ایران به عملیات آرامکو وتهدید نظامی ایران عقب نشسته واز ضرورت گفتگو ودیپلماسی سخن به میان آورده و کاخ سفید، به روشنی، انجام یک واکنش نظامی در برابر ایران در آینده نزدیک را منتفی دانست وحکام منطقه که پس لرزههای عملیاتهای مقاومت در مواضع متزلزل و میانجی فرستادن هایشان آشکار است. واین در حالی است که اینها دوسال پیش خواب کنترل خاورمیانه را میدیدند، شبکه امریکایی «پیبیاس» روز گذشته اعلام کرد که محمد بن سلمان در جریان سفر رئیس جمهور امریکا به ریاض در ماه مه سال ۲۰۱۷ گفته بود چنانچه واشنگتن به او کمک کند «ایران را شکست دهد و کنترل خاورمیانه را به دست بگیرد» حاضر است اسرائیل را به رسمیت بشناسد. اگرچه در تحلیلها و مواضع مراکز نظریهپردازی و رسانهای غربی نشانههای ایران هراسی وشیعه هراسی در اذعان به پیشرفتهای مقاومت مشهود است، اما واقعیتهای میدانی در منطقه غیرقابل کتمان است.
وقتی تحولات یک دهه اخیر در منطقه را مرور کنیم و بدانیم که بحران سوریه در سال ۲۰۰۹ و سپس سرایت آن به عراق و حتی نزدیکی مرزهای ایران در سال ۲۰۱۴، آغاز شد تا اصلیترین بخش این محور یعنی حزب الله لبنان و نظام سوریه را از پای درآورد و جنگ بی رحمانه عربستان و امارات علیه یمن نیز با هدف نابودی انصارالله و مردم انقلابی این کشور به راه افتاد، ایستادگی و مقاومت مثال زدنی ملتهای مسلمان و جریانهای مقاومت در کنار تدابیر حکیمانه جمهوری اسلامی، این بحران و تهدید بسیار خطرناک را به نقطه قدرتی برای محور مقاومت تبدیل کرد و از ورای بحرانهای خونین سوریه، عراق و یمن، مقاومت شکوفا و بسیار مستحکمتر و کاراتر از گذشته شد. اما نکته مهم در کنار توانمندیهای نظامی و پیشرفتهای تجهیزاتی ونظامی مقاومت در سالهای اخیر که یکی از دلایل این پیروزی هاست، عامل اصلی نگرانیهای قدرت سلطه و احکام منطقه از پیشرفتهای نیروهای جبهه مقاومت، تحکیم ارزشهای دینی و معنوی گفتمان مقاومت در کشورها است که از دل آن پیروزی در عملیاتی همچون شکست واضمحلال داعش، عملیات آرامکو و نصر من الله مقاومت مردم یمن و شکستهای زنجیری رژیم صهیونیستی و... بیرون میآید که این پیروزیها خود به تعمیم و گسترش این روح و اندیشه در میان مسلمانان ومستضعفان جهان کمک کرده وآنگاه است که با تحکیم وپویایی این شجره طیبه میتوان تحول و تغییر قواعد بازی را فراگیرتر دید.
عباس حاجی نجاری