۱- دروغگویی و فریبکاری ترامپ زمانی در سازمان ملل آشکارتر شد که ادعا کرد«ایران خواستار مذاکره با من است، اما من نپذیرفتم».این در حالی است که سران پنج کشور فرانسه و آلمان و انگلیس و ژاپن و پاکستان اذعان و تصریح کردند ترامپ از ما خواسته برای دیدار با روحانی در سازمان ملل تلاش کنیم. ترامپ حتی جانسون و مکرون و مرکل را نیز برای بار دوم پیش رئیسجمهور فرستاد و پیشنهاد دادند «با ترامپ لب استخر بایستید و با هم شیرجه بزنید»! البته این انتظار و امیدواری از سوی آمریکاییها برای دیدار با روحانی بیجا هم نبود چراکه وقتی آقای روحانی به تماس تلفنی برنامهریزی شده با اوباما تن داده بود، تصور میکردند اینبار نیز میتوانند یک قدم جلوتر بگذارند و موفق به دیدار روحانی با ترامپ شوند!
۲- ایران مذاکره قبل از برداشتن تحریمها، و آمریکا برداشتن تحریمها قبل از مذاکره را نپذیرفتند و اروپاییها هم در پازل آمریکا اعلام کردند «قبل از مذاکره تحریمها را لغو نمیکنیم»، حال سؤال این است که دولت بهدنبال چیست؟ با این سخنان و مواضع و دشمنیها و فشارها حتی برای افراد عادی کوچه و خیابان هم ثابت شد لغو تحریمهایی که قرار بود بالمره با برجام صورت گیرد، بعد از شش سال مذاکره و توافق و فضاسازی غیرممکن است و اگر پنجاه سال هم طول بکشد، آش همان آش است! تجربه چهلساله برای لغو تحریمها و آزادسازی اموال بلوکهشده کشور هم همین را نشان میدهد. تجربه زیر بار زیادهخواهیهای آمریکا رفتنِ دیگر کشورها از کوبا و کره شمالی و سودان در چند سال اخیر تا دیگر کشورها با وعده دروغین برداشتن تحریمها نیز پیش روی چشم ملت ایران است. عمرالبشیر با تجزیه کشورش سرنگون و زندانی شد. رائول کاسترو هم با عکس یادگاری با اوباما، هفته گذشته خودش هم توسط ترامپ تحریم شد. عکس یادگاری کیم جوناون با ترامپ نیز تاکنون بینتیجه بود. لذا اولا دولت باید از ادعای لغو تحریمها کوتاه بیاید و شجاعانه اعلام کند «تجربهای به تجربههای گذشته اضافه شد که نمیشود!». ثانیا دولت باید تذکر رهبری را نصبالعین خود قرار دهد و با قطع امید کامل از اروپاییها و برگشت احتمالی آمریکا به برجام، برجام را تمامشده تلقی و تمام نگاه خود را به داخل و قدرت ملت برای رونق تولید معطوف کند. ثالثا باید از این به بعد هرگونه رایزنی در این خصوص را نیز بیثمر تلقی و از هدر دادن وقت و انرژی کشور پرهیز کند، همانگونه که تاکنون رایزنیهای سیاسی و دیپلماتیک گذشته به علت خوی استکباری و تکبر طرفهای مقابل بینتیجه بوده است. رابعاً طرح فرانسه را هم باید شکستخورده تلقی کرد، اما با توجه به برخی مواضع رئیسجمهور و برخی از دولتیها، اروپاییها و آمریکاییها در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و انتخابات مجلس ایران هنوز طمع دارند با همکاری جریان غربگرای داخلی بتوانند ایران را به پای میز مذاکره بکشانند و با دوگانهسازیها و فضاسازیهای رسانهای – سیاسی شاید به اهداف انتخاباتی دوجانبه خود برسند. با توجه به ارسال پالسهایی مبنی بر آمادگی مذاکره درباره تغییراتی کوچک در برجام و یا تصویب زودهنگام پروتکل الحاقی در مجلس ایران در مقابل تصویب توافق هستهای در کنگره آمریکا و با ادعای شعار بیشتر در مقابل بیشتر، بهنظر میرسد آمریکاییها و اروپاییها در تدارک بازی جدیدی هستند. این بازی با ادعای مکرون کلید خورده که ادعا کرده «تحقق مذاکره نیازمند آمادگی برای دادن امتیاز در خاورمیانه و خلیج فارس است»! جانسون نیز با دعوت از روحانی برای سفر به لندن و با ادعا اینکه «ما در لندن میتوانیم درباره مسائل بیشتر از جمله توافق جایگزین برجام صحبت کنیم»!، تلاش دارد به نمایندگی از آمریکا نفس تازهای برای زنده نگه داشتن بحث مذاکره ایجاد کند. در این خصوص چند نکته مهم: اولا مگر مجلس زیرمجموعه دولت است و یا نمایندگان وکیلالدوله هستند که بدون اذن نظام و مراکز تصمیمگیر وعده تصویب پروتکل الحاقی را میدهند؟ هرچند رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز رسما اعلام کرده تصویب پروتکل الحاقی در مجلس محال است و چنین اتفاقی نمیافتد. ثانیا ادعای آمادگی برای ایجاد تغییراتی کوچک! در برجام در تناقض با مواضع خود دولت و وزارت امور خارجه است که قبلا ظریف بارها تاکید کرده بود «برجام قابل مذاکره نیست و نه کلمه به آن اضافه و نه یک کلمه از آن کم میشود» .مذبذب بودن در مواضع خود نشان ضعف در هرگونه تعامل و مذاکرهای خواهد بود. ثالثاً ایران با اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی تاکنون امتیاز اضافه هم داده، اما آمریکا و اروپاییها با عمل نکردن به تعهداتشان بدهکارند. لذا ادعای امتیاز بیشتر در مقابل امتیاز بیشتر یک فریب و در حقیقت «بیشتر در مقابل کمتر» است. تصویب زودهنگام پروتکل الحاقی و تن دادن به خواست آمریکاییها در مقابل نقض برجام و عمل نکردن به وعدههایشان کجایش «بیشتر در مقابل بیشتر» است؟! رابعاً قبلا میگفتند امضای جان کری تضمین است اما حال چگونه با مرگ زودرس برجام، ادعا میکنند تصویب کنگره تضمین است! مگر تضمین جان کری و قطعنامه بینالمللی شورای امنیت توانست جلوی فریبکاری و بدعهدی آمریکاییها و اروپاییها را بگیرد که حالا کنگره آمریکا که خود بعد از برجام تاکنون دهها مصوبه و تحریم جدید علیه ملت ایران وضع کرده، بگیرد؟ خامسا فشار حداکثری آمریکاییها رو به افول است و دیگر تحریمی باقی نمانده که بخواهند اعمال کنند و بهقول پمپئو «تحریمها به سقف رسیده است».حالا چرا ایران باید مجبور باشد امتیاز بیشتری بدهد برای هیچ!
۳- آمریکاییها میخواستند با تهدید گزینه نظامی به بازدارندگی نظامی و در مذاکره به اهداف سیاسی خود برسند، اما زدن پهپاد آمریکایی و توقیف کشتی انگلیسی و دیگر اقدامات مقاومت در منطقه توازن قدرت را به نفع جمهوری اسلامی تغییر داده و آنها به اهداف خود نرسیدند. لذا باید همچنان سیاست مقاومت فعال را ادامه بدهیم و با اقتدار نظامی و امنیتی در منطقه، «دیپلماسی قدرت» را اجرا کنیم. یکی از موارد دیپلماسی قدرت، دیدار نکردن با اروپاییها و قهقهه نزدن با آنها پس از بیانیه سه کشور انگلیس و فرانسه و آلمان بر ضد ایران و اظهارات توهینآمیز جانسون که گفته بود «تنها ترامپ میتواند ایران را به راه بیاورد»!، و همچنین لغو سفر به نیویورک در مقابل اقدام توهینآمیز محدود کردن ویزا و سفر رئیسجمهور و هیئت همراه بود که متاسفانه همه از دست رفت. اما اکنون لغو هرگونه سفر احتمالی به لندن به دعوت نخستوزیر انگلیس که خودش در آستانه استیضاح است، و فراهم نکردن فضای سیاسی- رسانهای برای امیدوار شدن آمریکاییها و اروپاییها به نتیجه دادن فشارها با بهانه و حربهای دیگر، و ایستادن در مقابل تهدیداتی که فقط ماهیت سیاسی – رسانهای برای ترساندن مسئولان را دارد، از مهمترین موارد دیپلماسی قدرت محسوب میشود که دولت باید در دستور کار خود قرار دهد. آنگونه که روزنامه گاردین فاش کرده اروپاییها روز چهارشنبه گذشته در حاشیه نشست سازمان ملل در جلسهای به دولت ایران هشدار دادند اگر گام چهارم کاهش تعهدات برجامی را بردارد، از برجام خارج خواهند شد و مکانیسم بازگشت خودکار تحریمها را فعال خواهند کرد! اما اولا با توجه به اینکه تحریمی باقی نمانده که بخواهند اعمال کنند و تاکنون نیز اروپاییها با تمام تحریمهای آمریکا همراهی کرده و از انجام تعهدات خود سر باز زده، دستشان خالی است جز اینکه ایران را به اعمال تحریمهای اعمالشده تهدید کنند! ثانیا مسئولان دیپلماسی ما باید از هرگونه انفعال و ترسی در مقابل این تهدید توخالی پرهیز و به پشتوانه مقاومت ملت در داخل و در منطقه از دست برتر اقتدار نظامی در حوزه سیاسی استفاده کنند. چراکه در صورت هرگونه انفعالی و دادن هر امتیازی ولو به گفته سخنگوی دولت «تغییر کوچک»!، مقاومت فعال را غیرفعال و دیپلماسی قدرت را بیاثر خواهد کرد و به آمریکاییها و اروپاییها امید میدهد که راه برای ادامه فشارها باز است. لذا تا پایان سال در صورتی که مسئولان کشورمان بهسمت مذاکره نروند تحریمها و فشار حداکثری کارایی خود را بهطور کامل از دست میدهد. ممکن است مقامات آمریکایی برای اینکه ابزار تحریم را از دست ندهند تا پایان سال دست به فضاسازیهای تاکتیکی بزنند و اگر مسئولان کشور در این فضاسازیها گرفتار شوند و پای ایران در این دوره به میز مذاکره باز شود، تحریمهای مرده با این شوک دوباره زنده میشوند و تقابل آمریکاییها با جمهوری اسلامی ایران تکرار خواهد شد و بهقول معروف روز از نو روزی از نو؟!، همانگونه که با برجام چنین شد!
۴- جنگ ارادهها بین واشنگتن و تهران حالا حالاها همچنان ادامه خواهد داشت اما اولا بهشرطی اراده ما نمیشکند که مواظب و مراقب باشیم که نفوذیهای جریان غربگرا در رسانهها و دولت برای ملت دوگانههای دروغین جدیدی فضاسازی نکنند و مسئولان دیپلماسی کشور نیز مجدداً دچار تغییر محاسباتی نشوند! ثانیا مقاومت فعال به ریل دیپلماسی انفعال برنگردد، چراکه تا زمانی که دولت برجام را اجرا میکرد، ترامپ گزینه نظامی را هم چاشنی سخنان خودش میکرد، اما پس از به کارگیری راهبرد مقاومت فعال و سرنگونی پهپاد آمریکایی، تهدید نظامی آمریکاییها اعتبار خودش را از دست داد و ترامپ نیز جرات نکرد امسال در سازمان ملل از گزینه نظامی سخن بگوید!. و ثالثا بهشرطی که بهدنبال مواضع انقلابی، شاهد اقدام انقلابی هم باشیم که همان دیپلماسی قدرت زیر سایه مقاومت است.
دکتر محمدحسین محترم