مقامات انگلیس، فرانسه، و آلمان با حضور در نیویورک تمام ژستهای دیپلماتیک یک ساله اخیر خود را کنار گذاشته و رسماً با انتشار بیانیهای اعلام کردند که باید به سمت توافقی جدید با ایران حرکت کنند.
خروج آمریکا از برجام و طمع برجامهای دیگر
اخبار سیاسی- دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا پس از ورود به دفتر بیضیشکل کاخ سفید، انتقادهای خود به توافق هستهای با ایران (برجام) را ادامه داد و سرانجام در ۱۸ اردیبهشت پارسال به صورت یکجانبه واشنگتن را از این توافق چند جانبه خارج کرد تا به خیال خود با راهانداختن قطار تحریمها و «کارزار فشار حداکثری»، ایران را بار دیگر به میز مذاکره بیاورد و این بار «توافقی جدید و گسترده و به نفع آمریکا» امضاء شود. ترامپ از توافقی خارج شد که حاصل سالها مذاکره بین ایران، چین، فرانسه، انگیس، آلمان، اتحادیه اروپا و آمریکا بود و به تصویب شورای امنیت سازمان ملل نیز رسیده بود.
واکنش اروپا؛ متأسفیم
طرفهای اروپایی برجام پس از خروج آمریکا از این توافق ضمن ابراز «تأسف» از اقدام واشنگتن مدعی شدند بهرهمندی ایران از مزایای اقتصادی برجام را تضمین میکنند و ایران را به «خویشتنداری» دعوت کردند. وزرای خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان سرانجام با صدور بیانیه مشترکی در بهمن ماه پارسال رسما ثبت یک کانال مالی ویژه برای تجارت با ایران موسوم به اینستکس (INSTEX) را اعلام کردند.
بنابر ادعای آنها اینستکس تمهیدی برای تسهیل تجارت با طرفهای اروپایی برجام و همچنین هدف بلندمدت آن گشایش کانالهای اقتصادی برای کشورهای ثالثی است که تمایل به تجارت با ایران را دارند. سران اروپا طی ماههای گذشته نیز مدعی راهاندازی رسمی این سازوکار مالی شدند، اما بنابر گفته مقامات کشورمان تاکنون هیچ اقدام موثر و عملی در زمینه روابط تجاری ایران و اروپا صورت نگرفته است.
اروپا، سخنگوی ترامپ
دونالد ترامپ از زمان ورود به کارزار انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ تا اردیبهشت پارسال مدام تکرار میکرد که توافق برجام، توسعه موشکی و قدرت منطقهای ایران را پوشش نداده و از این نظر «توافقی وحشتناک» است؛ آمریکا تنها در صورتی در این توافق باقی خواهد ماند، که با الحاقاتی جدید برنامه موشکی و قدرت منطقهای ایران نیز مانند برنامه هستهای محدود و تحت کنترل شدید قرار گیرد.
اروپاییها در ابتدا در برابر این زیادهخواهیهای ترامپ به ظاهر مخالفت میکردند و تأکید داشتند که «برجام باید حفظ شود»، اما به مرور آنها نیز به سردمداری امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه «نگرانی»شان نسبت به نفوذ منطقهای و برنامه موشکی ایران افزایش یافت و روز به روز سخنان و ادعاهای ضدایرانی ترامپ از زبان آنها رساتر شنیده میشد، تا اینکه سرانجام روز دوشنبه اول مهر سران سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان بیانیهای مشترکی درباره حمله پهپادی اخیر به تأسیسات آرامکوی عربستان منتشر کردند.
قدردانی آمریکا از اروپا
امانوئل مکرون، بوریس جانسون و آنگلا مرکل، سران فرانسه، انگلیس، و آلمان که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل چند روزی است در نیویورک به سر میبرند، در بیانیه خود اتهامات ضدایرانی آمریکا را تکرار و مدعی شدند «ایران عامل اصلی حمله به تأسیسات نفتی عربستان است». اما اصل حرف آنها در این بیانیه این بود که «زمان آن فرا رسیده که ایران مذاکرات درباره برنامه هستهای و موضوعات امنیت منطقهای که شامل برنامههای موشکیاش میشود را بپذیرد». بیانیه اروپاییها با قدردانی مقامات آمریکا روبرو شد.
سران سه کشور اروپایی به این بیانیه اکتفا نکردند و جداگانه نیز نزدیکشدن خود به آمریکا را واضحتر بیان کردند. جانسون گفت: «صرفنظر از موضع طرفهای مختلف برجام، زمان آن فرا رسیده که به سمت یک توافق هستهای جدید با ایران حرکت کنیم» و آنگلا مرکل نیز خواسته ایران مبنی بر لغو هر گونه تحریمی پیش از آمدن به پای میز مذاکره را «غیرواقعبیانیه» دانست. (اینجا)
و حتی بالاتر از این، شامگاه چهارشنبه وزیر خزانه داری امریکا رسماً اعلام کرد مقامات اروپایی به واشنگتن اطمینان خاطر دادهاند که بدون هماهنگی با دولت آمریکا هیچ اقدامی برای دور زدن تحریمهای ایران نخواهند کرد.
تحرکات ضدایرانی انگلیس و فرانسه را چگونه تفسیر کنیم؟
قرارگرفتن اروپا در کنار آمریکا از پارسال و هنگام خروج ترامپ از برجام امری قابلپیشبنی بود و تنها کسانی از بیانیه روز دوشنبه سران اروپا غافلگیر شدند که هنوز به «توهم اختلاف بین اروپا و آمریکا» باور دارند. دنبالهروی اروپا از آمریکا پدیده تازهای نیست و دهههاست که به دلایل مختلف اروپا اراده خود در برابر آمریکا را از دست داده و اگر نگوییم که در طرح کلی «مهار قدرت موشکی و منطقهای و هستهای» ایران، اروپا تمام و کمال در کنار واشنگتن قرار دارد، کشورهای اروپایی اساساً قدرت عرضاندام در عرصه بینالمللی را از دست دادهاند.
در خصوص چرایی همگرایی سران اروپا به ویژه انلگیس و فرانسه با آمریکا، صرفنظر از دلایل بنیادیتر میتوان این موضوع را از زاویه وضعیت کنونی سران خود این کشورها در سیاست داخلی بررسی کرد و اینکه چه دلایل داخلی موجب میشود رئیسجمهور آمریکا و فرانسه و همچنین انگلیس این روزها همگام با هم تحرکات ضدایرانی خود را افزایش داده و به شکلی غیرواقعبینانه بدون رفع هیچگونه تحریمی خواستار گستردهشدن محدودیتهای برجام و تغییر آن به «توافقی جدید» هستند.
جانسون و بحران برکسیت
دیروز و همزمان با انتشار خبرهای پیدرپی درباره تلاش سران آمریکا، فرانسه، و انگلیس برای تدارک دیدار احتمالی رئیسجمهور ایران و آمریکا و آغاز گفتگوها برای یک «توافق هستهای جدید»، خبری بسیار مهم از انگلیس مخابره شد که میتوان آن را سیلی محکمی به بوریس جانسون در فضای سیاسی انگلیس دانست. دادگاه عالی انگلیس روز سهشنبه با صدور حکمی تصمیم جانسون، نخستوزیر این کشور، برای تعلیق فعالیت پارلمان را غیرقانونی اعلام کرد.
جانسون اخیراً با وعده خروج به هر قیمتیِ انگلیس از اتحادیه اروپا (برکسیت) به نخستوزیری این کشور رسیده و قول داده طبق برنامه ۳۱ اکتبر و حتی بدون توافق با مقامات بروکسل، از اتحادیه اروپا خارج شد. خروج بدون توافق از اتحادیه اروپا (برکسیت سخت) مخالفان جدی در ساختار سیاسی انگلیس به ویژه در پارلمان دارد. جانسون برای سرکوب مخالفان خود پیشنهاد انحلال پارلمان را به ملکه این کشور ارائه داد و ملکه نیز با پیشنهاد او موافقت کرد. اما رأی دیروز دادگاه عالی، بدترین کابوس ممکن برای جانسون بود و نشان داد وضعیت سیاسی او تا چه حد شکننده است.
نحوه خروج از اتحادیه اروپا هماکنون مهمترین مسئله نظام سیاسی انگلیس است و حتی این کشور را با بحران جدی روبرو کرده است. صرفنظر از پیچیدگیهای فنی روند خروج لندن از اتحادیه اروپا بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران تأکید میکنند که برکسیت پیامدهای منفی بسیار جدی بر آینده سیاسی و اقتصادی انگلیس دارد. «ترزا می»، نخستوزیر پیشین انگلیس به علت ناکامی در پیشبرد روند برکسیت سرانجام مجبور به کنارهگیری شد و جانسون به جای او نشست. خیلی بعید نیست که پس از رأی دادگاه عالی، جانسون نیز به سرنوشت «می» گرفتار شود.
در پی رای دادگاه به بازشدن دوباره پارلمان و فعالشدن منتقدان، جانسون سراسیمه نیویورک، مجمع عمومی سازمان ملل و شاخوشونه کشیدنهای نامربوط یرای ایران را ترک کرد و در اولین موضعگیری خود در لندن در حالت استیصال خطاب به پارلمان این کشور گفت «یا استیضاح و برکنام کنید یا بگذارید انگلیس را با توافق یا بدون توافق با بروکسل از اتحادیه اروپا خارج کنم».
مکرون و کابوس شنبههای بیپایان
از سویی دیگر امانوئل مکرون هماکنون در فرانسه با بحران شدید مشروعیت و محبوبیت روبروست. براساس تازهترین نظرسنجیها محبوبیت مکرون در سیری نزولی به ۳۳ درصد کاهش یافته و نزدیک به ۶۴ درصد مردم این کشور از عملکرد او ناراضی هستند.
مهمترین بحران دولت فرانسه در حال حاضر جنبش اعتراضی مردم این کشور علیه سیاستهای اقتصادی مکرون است که از اواسط نوامبر پارسال تاکنون یعنی نزدیک به یک سال بدون وقفه ادامه داشته و علیرغم برخوردهای خشن پلیس و نیروهای امنیتی روزبهروز به گستردگی این حرکت اعتراضی افزوده میشود.
مردم معترض فرانسه که هماکنون به نام «جنبش جلیقهزردها» شناخته میشود شنبه هر هفته در شهرهای مختلف این کشور با بهانههای مختلف به خیابانهای میآیند و علیه سیاستهای دولت و شخص مکرون شعار سر میدهند. بنا بر آخرین گزارشهای رسمی در طول چهلوپنج شنبه (حدوداً ۱۱ ماه) ۱۱ نفر در درگیری با نیروهای امنیتی و پلیس فرانسه کشته شده و بیش از ۱۴ هزار تن زخمی یا بازداشت شدهاند. (بیشتر بخوانید)
تکیه بر باد
وضعیت نابهسامان دولتهای انگلیس و فرانسه را میتوان با مستندات بیشتری ادامه داد، اما آنچه جالب توجه مینماید، این است که رویکرد سران این کشورها برای برونرفت لحظهای از گرفتاریهای خود، حفظ پرستیژ در عرصه خارجی و ارائه تصویری «قدرتمند» از خود برای معترضان داخلی است. از این رو با این توهم این روزها آشکارتر در کنار آمریکا قرار گرفتهاند که با مشارکت آشکارتر در سیاستهای ضدایرانی ترامپ میتوانند ایران را مجبور به دستکشیدن از قدرت منطقهای و توان موشکی خود کنند تا «مسئله بزرگ ایران» را برای همیشه رفع و با خیال آسوده نزد متحدانِ «گاوِ شیرده» خود و رژیم صهیونیستی و به تبع، شاید مردمانشان، اعتباری کسب کنند. اما مسئله اینجاست خود ترامپ نیز در سیاست داخلی آمریکا موقعیتی لرزان دارد.
ترامپ و رویای عکس یادگاری با مقامات ایران
روز سهشنبه همزمان با ضربه سیاسی به جانسون، در فضای سیاسی و رسانهای آمریکا بار دیگر موضوع استیضاح ترامپ به صورت جدی مطرح شد. مشروعیت دولت آمریکا از بدو ورود ترامپ به کاخ سفید همیشه در معرض بدبینی قرار داشته است. دموکراتها ترامپ را متهم میکنند که با کمک اطلاعاتی روسها به ریاستجمهوری آمریکا رسیده است.
منتقدان ترامپ حتی تحقیقاتی دو ساله علیه او به راه انداختند تا ثابت کنند که آیا در دوران تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ آمریکا تیم انتخاباتی ترامپ برای بدنام کردن رقیبش، یعنی «هیلاری کلینتون» و هککردن و افشای ایمیلهای جنجالی او با مقامات روس همکاری اطلاعاتی داشتهاند یا نه. پروندهای که ترامپ را تا یک قدمی استیضاح برد.
بحث تازه استیضاح ترامپ باز هم مربوط به انتخابات است، اما این بار انتخابات ریاستجمهوری۲۰۲۰. آنگونه که در رسانههای آمریکا آمده ترامپ برای ضربهزدن به «جو بایدن»، معاون رئیسجمهور پیشین و از رقبای جدی احتمالی ترامپ در انتخابات پیشرو، از رئیسجمهور اوکراین خواسته تا علیه او و پسرش پروندهسازی کنند. بنا به گزارش رسانههای آمریکا جو بایدن بارها مغرورانه اعلام کرده که در دوران معاونت خود با اعمال نفوذ، روند قضایی پرونده پسرش هانتر بایدن در اوکراین را متوقف کرده و اکنون ترامپ به منظور لکهدادن حیثیت سیاسی بایدن از ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین خواسته تا بار دیگر پرونده پسر بایدن را بررسی کند و در عوض ترامپ هم کمکهای نظامی تعلیقشده آمریکا به اوکراین را دوباره از سر میگیرد.
در پی افشای این مکالمه تلفنی، نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا اعلام کرد این مجلس روند استیضاح دونالد ترامپ را به صورت جدی بررسی خواهد کرد. اتهام اصلی ترامپ در این پرونده جدید «بیاعتبارکردن رقیب سیاسی با کمکهای خارجی» است.
افزون بر موقعیت لرزان ترامپ در سیاست داخلی آمریکا، شکست سیاستهای او در عرصه خارجی نیز موجب شده که پیروزی او در انتخابات پیشرو با اما و اگرهای بسیار روبرو باشد. شکست سیاستهای خصمانه او (همانند روسای جمهور پیشین آمریکا) در برکناری نیکلاس مادوور، رئیسجمهور قانونی ونزوئلا، بنبست در مذاکرات هستهای با کره شمالی که در حد چند دیدار و عکس یادگاری باقی ماند و از همه مهمتر شکست سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران، او را مجبور کرده که علیرغم حفظ ظاهر و تکذیبهای پیدرپی از سران کشورهای مختلف درخواست کند که بین ایران و واشنگتن میانجیگری کنند تا شاید بتواند با پُزدادن با چند عکس یادگاری با مقامات ایران پیروزی خود در انتخابات ۲۰۲۰ را تضمین کند.