جهان در شرایط فعلی، تحولات سیاسی و امنیتی چندگانه ای را تجربه می کند که سرنوشت هرکدام از آنها، می تواند برمعادلات سیاسی و امنیتی بطور کلان و یا بر بخشی از ابعاد معادلات تاثیرگذار باشد.
اخبار سیاسی- تحولات یمن، تحولات سیاسی و امنیتی میان جریانهای موسوم به مقاومت با بازیگران مهاجم و مخالف، تنش های قدرتهای منطقه ای و بین المللی درخلیج فارس، جنگ اقتصادی میان چین و آمریکا، تنش میان آمریکا و کره شمالی و بالاخره تنش ایران با غرب برسر عمل به مفاد توافقنامه بین المللی برجام؛ هر یک از این موضوعات در واقع مساله ای واحد با بازیگران اصلی و متحدان آنهاست. در میان مسائل ذکر شده، مهم ترین مساله، موضوع مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با کشورهای غربی و آمریکا بر سر انجام تعهدات متقابل در برجام می باشد.
بخشی از این مساله مهم وتاثیرگذار، که تعهدات ایران در برجام است عملی شده است. ایران غنی سازی 20درصد را تا سه و نیم درصد کاهش داده، راکتورآب سنگین اراک را با بتن پرکرده و در واقع تعطیل کرده است، دستگاه های سانتریفورژ را در مرکز فردو جمع آوری کرده و این مرکز را از وضعیت غنی سازی خارج و به یک مرکز پژوهشی تغییر داده است و در یک کلام کلیه تعهداتی را که در برجام مربوط به این کشور بوده را انجام داده است و بازرسان و ناظران بین المللی نیز آن را تایید کرده اند، اما قدرتهای طرف ایران، (آمریکا و اروپا)، نه تنها به تعهدات خود عمل نکرده اند، بلکه ترامپ با خروج از این توافق بین المللی عملا آن را زیر پا گذاشت و نقض کرد.
نکته قابل تامل در میان میان واکنش کشورهای اروپایی این بود که نه تنها این اقدام ضد حقوقی آمریکا را محکوم نکردند، بلکه تلویحا با طرح مسایل جدید و همراهی با ترامپ در باز تعریف برجام همراهی کردند. جمهوری اسلامی ایران پس از چند سال صبراستراتژیک و رعایت جوانب حقوقی و اخلاقی تعهدات خود در برجام، درچهارچوب برجام اقدام به برداشتن دوگام در جهت بازگشت به وضعیت قبل کرد.
اقدامات ایران و تهدید تهران به برداشتن گام سوم باعث شد کشورهای غربی که تمامی مفاد برجام را زیر پا گذاشته بودند، به تکاپو افتاده و تلاش های جدیدی را برای قانع کردن ایران شروع کنند. بررسی دلایل و انگیزه ها و محتوای مذاکرات جدید را در آینده به تفصیل مطرح خواهیم کرد اما در این مختصر سعی برآن است چرایی پیش قدم شدن فرانسه در دورمذکرات جدید ایران با آمریکا بعد از تجربه کشورهای انگلیس، عمان، ژاپن را به اجمال مورد بحث قرار دهیم. سوال اصلی در این بخش این است که چرا فرانسه باید در شرایط جدید نقش میانجی بین ایران و آمریکا را به عهده بگیرد؟ آیا فرانسه در این دوره درجایگاه یک بازیگر مستقل می باشد و یا بازیگری هدایت شده و تابع سیاست ها و توصیه های آمریکاست و به نیابت از آمریکا وارد بازی شده است؟
درپاسخ به این سوال که چرا فرانسه در این دوره نقش بازیگر رابط در مذاکرات را پذیرفته و وارد میدان شده است تا ایران را به پذیرش مذاکرات مجدد وادار کند باید خاطر نشان شد که؛ فرانسه یک عضو از اتحادیه اروپا می باشد که همواره نقش اقمار آمریکا را ایفا کرده است و همواره در شرایط احساس وجود منافع مشترک و تهدید مشترک به نیابت وارد میدان بازی گری می شود. فرانسه در دوران مذاکرات قبلی که به برجام منتهی شد نقش پلیس بد را ایفا می کرد اما در شرایط جدید تلاش دارد نقش پلیس خیرخواه را از خود به نمایش بگذارد.
چند عامل مهم و تعیین کننده باعث شده است در شرایط فعلی فرانسه نقش دلالی را بر نقش پلیس بد ترجیح دهد و بعد از میانجی گری های متعدد وارد صحنه شود.
- بخش عمده تحولات منطقه ای که در چهار چوب سناریوی غربی و عربی طراحی شده بود به مرحله پایانی رسیده است و یا خاتمه یافته است از قبیل؛ بحران سوریه، عراق و... البته هیچ کدام از این تحولات به نتایج و اهدافی که کشورهای غربی و عربی به آن دل بسته بودند منتج نشد بلکه تمامی این بحران ها آن طور که ایران و متحدان منطقه ایش در نظر داشتند به پایان رسید و این یعنی شکست راهبردهای پرهزینه و خسارت بار جبهه ضد ایران. این شکست یعنی فروپاشی جبهه منطقه ای و جهانی با محوریت آمریکا در مقابله با ایران. در واقع در جنگ راهبردها این راهبرد ایران بود که قدرتش را به جهان اثبات کرد.
- اتخاذ راهبرد مقابله به مثل از نوع انقلابی و تهاجمی از سوی ایران در مساله برجام بعد از چند سال صبر استراتژیک در مقابل عمل نکردن کشورهای اروپایی و آمریکا به تعهدات خود در برجام. در واقع به تعبیر فارس ها، جمهوری اسلامی با اتخاذ رویکرد انقلابی در حوزه دیپلماتیک و با پشتی گرم از پیروزیهای منطقه ای توانست توازن فشار را به نمایش بگذارد. اوج این اقتدار سیاسی را جهان در دیدار رهبری ایران با نخست وزیر ژاپن مشاهده کرد. گام های بازگشت ایران به شرایط قبل از برجام نیز این توازن را تکمیل کرد. این عامل مهمی در بهم خوردن پیش فرض های کشورهای مقابل ایران بود.
- موضوع مهم دیگر که انتخاب فرانسه برای مذاکرات جدید از سوی آمریکا را موجب شد، نمایش قدرت ایران در برخوردهای فیزیکی بود که در آبراه استراتژیک خیلج فارس رخ داد. اتفاقاتی که غرب به تجربه و به عینه در یافت که ایران قدرتی نیست که آن را در اندازه قذافی در لیبی و یا صدام در عراق دید و به راحتی با فشارهای سیاسی و اقتصادی به دست و پایش غل و زنجیر زد و به اردوگاه برد و یا با نفوذ اسب تروا بتوان آن را ازدرون به تسلیم کشاند. اثبات اقتدار ایران در دریا و هوا باعث شد که فرانسه درجایگاه یک آفتاب پرست نقش پلیس خوب را به عهده بگیرد. درواقع فرانسه یک سرباز در اختیار ژنرالی به نام آمریکا است که ماموریت دارد شکستهای راهبردی را با تدارک دورجدید مذاکرات جبران کند.
- در سناریوهای طراحی شده از سوی جبهه غربی با محوریت آمریکا و با معاونت برخی کشورهای عربی، بی ثبات سازی ایران در دستور کار بود و این جبهه هزینه ای سنگینی در حوزه سیاسی و همچنین افشا شدن سرپل ها و رسانه هایی که مامور انجام عملیات رسانه ای بودند، را پذیرفت. از این جهت بود که در فضای عملیات روانی و رسانه ای همواره از تابستان داغ در ایران سخن می گفتند و انتظار داشتند شورش های سراسری و فراگیر در ایران رخ دهد اما تابستان نیز به پایان رسید و اتفاقی نیفتاد و این پیش فرض نیز به مانند تمامی پیش فرض های سیاسی و امنیتی و نظامی با ناکامی مواجه شد و زنجیره ناکامی های آنها تکمیل شد. بنابراین چاره را در نزدیک شدن به ایران دیدند، چون قائل به این هستند که تنها راه بستن راه تنفسی ایران نزدیک شدن به آن است نه ضربه از دور و مذاکرات بهترین مسیر نزدیکی به ایران است.
از نظر غربی ها مهم این است که بعد از چند سال سرکار گذاشتن ایران، این کشور را به میز مذاکره برگردانیم. اگر بتوانیم ایران را به میز مذاکره برگردانیم، مدیریت مذاکرات دیگر با ایران نخواهد بود، چون در دور اول نیز این را به تجربه دریافتیم که بعد از کشاندن ایرانی ها به میز مذاکره می توان آنها را مدیریت کرد و در سایه یکسری تعهدات مشابه برجام مسیرحرکت آنها را خاک ریز بندی کرد.
نکته پایانی این که ایرانی ها با تمام هوشمندی که در مذاکرات برجام اول داشتند نتوانسته اند از فواید آن بهره ببرند و یا حتی طرف مقابل را وادار به انجام تعهداتشان بکنند. در دوره جدید نیز ایران مسیر را انتخاب کرده است که با مسیر مذاکرات مرحله برجام اول تفاوتی ندارد. غرب نیز تلاش دارد در دوره جدید علاوه بر سد کردن زنجیر بازگشت ایران به شرایط قبل از برجام، در سایه مذاکرات بازگشت آمریکا به برجام، ایران را به چرخه جدید از امتیاز دهی در موضوعات دیگر هدایت کند.
دکتر علی حسن حیدری