بعد از گذشت چند ماه از نمایش ساختگی اروپا در مخالفت با آمریکا و مانور روی وعده و وعیدهای لفظی برای حفظ برجام، اکنون این کشورها منفعت را درآشکارسازی همراهی با آمریکا دیده و آماده اعمال تحریمهای جدید علیه ایران هستند. در این راستا مقابله با برنامه موشکی و منطقهای ایران نیز وارد فاز جدیدی شده و به گفته برخی از رسانهها و فعالین سیاسی مواضع اروپا به ترامپ نزدیکتر شدهاست. در این میان مسببین اوضاع کنونی و پرونده پرابهام برجام دست پیش گرفته تا پس نیفتند. در این باره گفتنی هایی وجود دارد:
1- جریان غربگرا که 5 سال چرخ اقتصاد کشور را به خاطر اعتماد به کدخدا تعطیل کرد اکنون و بعد از آنکه پیش بینی رهبر انقلاب در عدم خوش عهدی غربی ها به وقوع پیوسته است تلاش می کند تا با متهم ساختن حاکمیت راهی برای فرار از کارنامه سیاه خود بیابد. رسانه ای شدن نامه 8 وزیر به رهبر انقلاب نیز در همین راستا ارزیابی می شود. این جریان در یک فرافکنی سنجیده و بانوعی سیاست فراربه جلو در تلاش است تا حاکمیت را به سنگاندازی در مسیر اجرای تعهدات و وعدههای طرف خارجی متهم ساخته وبا فراموشی تجربه نافرجام برجام اینبار اقدام اروپا در عدم اجرای تعهداتش را به "عدم توانایی"این کشورها - نه بد عهدی آن ها- به خاطر "اقدامات ماجراجویانه ایران" مرتبط سازند!
2- این سناریو تلاشی نافرجام برای فرار از واقعیت ماجرا و ظلم بزرگ در حق نظام و ملت ایران است. دولت در کناراصلاح طلبان
بی توجه به هشدارهای رهبر معظم انقلاب و دلسوزان نظام از همان روزهای ابتدایی توافق برجام را به مثابه یک
فتح الفتوح و پیروزی بزرگ ترسیم کرد و اقتصاد کشور را 5 سال با اعتماد واهی به غرب معطل نگه داشت. دکتر ظریف که روزگاری سردار دیپلماسی لقب گرفت دیروز در مجلس و در دفاع از برجام با عصبانیت از پرسش در چرایی عدم تحقق وعده های دولت در برجام همچون رئیس جمهور که گفته بود "برجام سایه جنگ را از سر ما دورکرد " مدعی شده است:
"برجام به عنوان یک دستاورد ملی ترامپ را در انفعال و حتی استیصال قرار داد!" این استدلال ها – بخوانید مغالطات-در حالی مطرح است که بنا بر فرمایش رهبر انقلاب مسئله سایه جنگ برای کشور از اساس غلط و غیرواقعی بود.
و اینکه دکتر ظریف مدعی است که برجام ترامپ را به استیصال رسانده نیز دو معنی دارد ؛ یا اینکه از نظر ایشان اوباما و دموکراتها نسبت به ما خوشنیت بودند که برجام را امضا کردند و یا اینکه سیاست راهبردی ایالاتمتحده آمریکا در مورد جمهوری اسلامی ایران در دوره اوباما نسبت به دوره ترامپ تغییر ماهوی کرده است که هر دو این نگرشها ناشی از تلقی خام و سادهانگارانه نسبت به آمریکا است.
3- ناگفته پیداست که قصور و تقصیر اصلاحطلبان در تحمیل برجام بر ملتو نظام اسلامی کمتر از دولت نیست. این جریان همگام و هماهنگ با دولت وعدههای گشایش برجامی را به مردم میدادند و با ترسیم فضایی هراسآلود برای کشور و طرح مشکلاتی فرضی ، برجام و رابطه با آمریکا را "هوالحل" معرفی کردند. اصلاحطلبان اکنون و پس از شکست مفتضحانه دولت در اعتماد به غرب تلاش میکنند تا با فرمول "عبور از روحانی" گذشته خود را در مسئله برجام انکار کنند، غافل از اینکه نام اصلاحطلبان همواره با برجام عجین خواهد بود.
فارغ از تلاش سفسطهآمیز جریان غربگرا برای تطهیر خود در افکارعمومیاین سوال به میان میآید که چرا این جریان بیتوجه به هشدارها این هزینه سنگین را به ملت ایران تحمیل کرد؟
در نگاهی خوشبینانه میتوان گفت که دستگاه دیپلماسی نگاه عمیقی به فرایند پیرامونی و مختصات ساختاری نظام بینالملل ندارد و همین امر نیز آسیبهایی را متوجه کشورساخته است.
در توضیح بیشتر این مسئله باید گفت این یک واقعیت است که ما در یک جهان آنارشیک زندگی میکنیم؛ بر این اساس در منطق دیپلماسی غربی "قدرت"عامل اصلی شکلگیری سیاست بینالمللی است و نه ارزشهایی همچون خوشعهدی، اعتماد متقابل و... از آنجا که بقاء در یک محیط متخاصم پیششرط حصول به اهداف ملی تلقی میشود بنابراین کسب قدرت یک هدف اجتنابناپذیر در سیاست خارجی این جوامع بهشمار میآید.
از این رو اصولا از بین بردن غریزه قدرت در میان این کشورها تنها یک آرمان است و این خوشبینی در جهان آنارشیکی امروز نه تنها خریداری ندارد بلکه برای منافع ملی بسیار خطرناک است.
بنابر پیش فرض فوق در نگاه خوشبینانه جریان غربگرا با غفلت از این اصل مهم که کشورهای غربی بهدنبال تامین منافع ملی خود هستند برای جلب اعتماد طرف مقابل دانش هستهای، موشکی و بهطور کلی افزایش قدرت دفاعی را از اولویت برنامههای کشور خارج کرد. مبتنی بر چنین رویکردی بودجه دفاعی کشور هرسال کمتر از سال گذشته شده و هر ازگاهی هجمههای سنگینی روانه نهادهای نظامی کشور میشود. غافل از اینکه باید از ظرفیت سخت نیروهای مسلح برای ایفای نقش در جهان آنارشیستی استفاده کرد.
از همین رو طرفداران برجام به سیاست و همکاری با آمریکا و کشورهای اروپایی نگاهی آرمانی داشته وبه روند مذاکرات کاملا خوشبین بودند و حتی باوجود خروج آمریکا از برجام و بدعهدیهای اروپا همچنان بهدنبال برجام۲و۳ و تصویب FATF وCFT هستند .
4- مهمترین راهبرد سیاسی در برنامه اعتدالیون ایجاد تعامل با کشورهای غربی و مهمترین سند اجرایی دولت هم برجام است که متاسفانه نتیجه آن چیزی جز خسارت محض نبود. تجربه برجام نشان داد گرهزدن اقتصاد به سیاست خارجی، تنها باعث از بین رفتن فرصتهای کشور و طمعکارتر شدن دشمن میشود. درحالی که اگر دو لتمردان با تاسی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب به اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی همت میگماردند نهتنها کشوردچار بحران اقتصادی نمیشد بلکه اکنون در دوران شکوفایی اقتصادی بهسر میبردیم. حال مسئولین کشور بهجای فرار از واقعیتها و گرفتن انگشت اتهام بهسمت افراد و نهادهای حاکمیتی، باید بدون اتلافوقت به سیاستگذاری در حوزه اقتصاد مقاومتی همت گمارند و بدانند صرفا با عذرخواهی از ملت ایران، اهتمام به مدیریت جهادی و توجه به اقتصاد مقاومتی مردم آنها را خواهند بخشید نه با وارونهنمایی در مسئله برجام یا متهم کردن نهادهای حاکمیتی.
محمد عبدالهی