آقای روحانی! اینجا که واتیکان نیست!

۱- «انگار ما اختیاری از آسمان داریم که می‌توانیم بر زمینیان هر فرمانی را صادر کنیم، نه اینطور نیست، چنین چیزی وجود ندارد. اینطور نیست که ما اختیار داشته باشیم. خداوند به پیغمبرش می‌گوید: «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ، تو وکیل مردم نیستی، تو چکار به کار مردم داری؟ «و َمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ»؛ تو باید پیام برسانی، حالا مردم یا گوش می‌کنند و هدایت می‌شوند یا گوش نمی‌دهند… مردم باید انتخاب کنند، اگر انتخاب نکنند که دین نمی‌شود، با تحمیل که نمی‌شود دین درست کرد. «لا اکراه فی‌الدین». اساس دین باید با فهم و درک و پذیرش باشد. بقیه مسائل هم همینطور است».

این، بخشی از سخنان دیروز رئیس‌جمهور محترم در جمع مدیران وزارت ارتباطات است که سخن حق و بایسته‌ای است چرا که دین یک باور قلبی است و باور قلبی افراد را نمی‌توان با توسل به زور تغییر داد. اما این نکته که بدیهی نیز هست از مسئولیت مسئولان در قبال دین مردم نمی‌کاهد چرا که ابلاغ دین در آیه شریفه «وَمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ» تنها ابلاغ زبانی و بیان مبانی دینی نیست بلکه مقابله با موانعی که از فهم دین و رسیدن پیام اسلام به مردم جلوگیری می‌کند نیز بخشی از همان ابلاغ دین است.

جناب رئیس‌جمهور یک شخصیت روحانی است و به یقین می‌دانند که آیات قرآن را باید در ضرب با آیات دیگر تفسیر کرد. مثلاً در آیه شریفه «یدالله فوق ایدیهم… دست خدا بالای دست آنهاست» نمی‌توان «ید» را به معنای «دست» گرفت! زیرا خداوند تبارک و تعالی منزه از جسم و ماده است. «ید» هم به معنای دست است و هم به معنای «قدرت» و در آیه مورد اشاره معنای قدرت مورد نظر بوده است چرا که در آیه دیگری می‌فرماید «لیس کمثله شیء… هیچ چیز مانند او-خدا- نیست».

حال اگر مفهوم آیه شریفه «وما علینا الا البلاغ» و یا «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ» رها کردن امور به حال خود باشد! ضمن آنکه با سیره رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) در تناقض آشکار است، با آیات فراوان دیگر قرآن نیز مغایرت و تضاد جدی دارد و این در حالی است که به مصداق «‫وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً… ‬اگر (قرآن) از جانب غیر خدا بود در آن اختلافی بسیار می‌یافتند».‫ در قرآن اختلاف و تناقضی نیست بنابراین، چنانچه منظور جناب روحانی از استناد به آیات یاد شده، رفع مسئولیت از دولت و مسئولان باشد، با عرض پوزش باید گفت برداشت و تفسیر ناصواب و خطایی داشته‌اند! به عنوان مثال: ‬‬‬

در آیه‌ای که زینت‌بخش آرم سپاه پاسداران نیز هست، آمده است؛ «‬وَأَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم… هر چه نیرو در توان دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید». بدیهی است که این آیه شریفه با آیه «و َمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ» مغایرتی ندارد بلکه به وضوح نشان می‌دهد که تهیه ساز و برگ جنگی برای مقابله با دشمنان نیز بخشی از همان ابلاغ است.

۲- استاد شهید آیت‌الله مطهری در این خصوص تعبیر حکیمانه‌ای دارند؛ «مثلًا عده‌ای در کشور کفری که حکومتی ضد دین در آنجاست زندگی می‌کنند و چون آن حکومت وسیله‌ای است برای به زنجیر کشیدن مردم و جلوی هر ایدئولوژی را می‌گیرد، چنین وضعی اجبارپذیر است که با شمشیر موانع را بردارند تا زمینه‌ای برای تبلیغ آزاد دین وجود پیدا کند. این است که در عین اینکه برای قبول دین داریم: «لا اکْراهَ فِی‌الدِّینِ»، یعنی دین اجباربردار نیست، ولی در عین حال بایستی خرطوم ابوجهل‌ها و ولیدبن مغیره‌ها را زد. تا بعد از رفع موانع، از راه تبلیغ، مردم محاسن دین را بفهمند، و مسئله جهاد همین است».

۳- اساساً اگر مسئولان نظام اسلامی در قبال مردم وظیفه‌ای جز ابلاغ مبانی اسلام نداشتند و قرار بود ملت را در مقابل پلیدی‌ها و پلشتی‌هایی که از سوی دشمنان اسلام به جامعه تزریق می‌شود، تنها بگذارند، اینهمه تاکید بر وظیفه امر به معروف و نهی از منکر معنا و مفهومی نداشت. توضیح آنکه امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر آنکه یک فریضه دینی است یک ضرورت عقلی نیز هست و هیچ نظام حکومتی-‌تاکید می‌شود، هیچ نظام حکومتی- را نمی‌توان یافت که از این قاعده مستثنا باشد. همه نظام‌ها و دولت‌ها «امر به معروف و نهی از منکر» دارند و تفاوت فقط در معروف‌ها و منکرهاست.

مثلاً امروزه در فرانسه حجاب خانم‌ها در مراکز علمی و دانشگاهی را «منکر»! می‌دانند و با همه توان با آن به عنوان یک منکر! مقابله می‌کنند تا آنجا که فرانسه کاپیتالیست چند دوره ریاست جمهوری میتران سوسیالیست را می‌پذیرد ولی حجاب یک زن مسلمان را تحمل نمی‌کند! و یا در آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی اعتقاد به «هولوکاست» را- که یک افسانه ساخت صهیونیست‌هاست- معروف می‌دانند و با هرکه هولوکاست را باور نداشته باشد به شدت برخورد می‌کنند تا آنجا که نفی هولوکاست در آلمان رسماً جرم تلقی شده و نفی‌کنندگان به تحمل زندان محکوم می‌شوند!

 

۴- اگر دولت اسلامی در قبال مردم، غیر از بیان مبانی دینی و نهایتاً تبلیغ شفاهی آن مسئولیت دیگری نداشته باشد، اساساً تشکیل حکومت معنی و مفهومی نخواهد داشت. این قاعده در سایر نظام‌های حکومتی نیز ساری و جاری است.

ژان-ژاک روسو متفکر سوئیسی قرن ۱۸ میلادی در کتاب معروف خود «قراردادهای اجتماعی» وظیفه حکومت‌ها را ایجاد هماهنگی میان آزادی‌های فردی و مسئولیت‌های جمعی می‌داند و بر این باور است که حکومت‌ها نمی‌توانند و نباید مردم جامعه را به حال خود رها کنند و از تنبیه مجرمان چشم بپوشند.

این قاعده صرفنظر از نوع حکومت‌ها و ایدئولوژی آنها در تمامی نظام‌های حکومتی به عنوان یک اصل ضروری شناخته می‌شود و بدیهی است که در اسلام عزیز که برداشتن غل و زنجیرهای وابستگی- یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ- را شعار خود می‌داند، ضرورتی به مراتب بیشتر و برتر دارد و دولت اسلامی نمی‌تواند و نباید از این مسئولیت شانه خالی کند.

۵- آقای روحانی پیش از این هم گفته بودند نمی‌توان مردم را با زور شلاق به بهشت برد! که باید پرسید؛ مگر کسی یا کسانی درپی آن بوده‌اند مردم را با زور شلاق به بهشت ببرند که حضرت ایشان نگران شده و قصد پیشگیری داشته‌اند؟!

بله به زور نمی‌توان مردم را به بهشت برد ولی وظیفه دولت اسلامی است که با آنچه باعث گمراهی مردم و مانع خیر و صلاح و نهایتاً بهشتی شدن آنان می‌شود به جد مقابله کند و از آنجا که رستگاری در جهان آخرت، هدف نهایی همه انسان‌ها و مخصوصاً امت اسلامی است، مسئولیت یاد شده بیش از هر مسئولیت و وظیفه دیگری روی شانه همه مسئولان به ویژه دولتمردان است.

۶- بخش نخستین سخنان رئیس‌جمهور محترم این تصور و تلقی را به ذهن می‌رساند که ایشان فقط در پی بیان ضرورت تبلیغ مبانی اسلامی بوده‌اند که از ایشان به عنوان رئیس‌جمهور یک کشور اسلامی و مخصوصاً یک شخصیت روحانی جز این نیز انتظاری نمی‌رود اما، با کمال تاسف باید گفت که بخش‌های بعدی اظهارات آقای روحانی این برداشت را تائید نمی‌کند و نشان‌دهنده آن است که جناب ایشان برای ایران اسلامی نسخه‌ای شبیه واتیکان را توصیه می‌کنند و بر این باورند -‌و انشاءالله نباشند- که حکومت در قبال خیر و صلاح مردم و سعادت و شوربختی آنان غیر از ابلاغ شفاهی و یا کتبی مبانی دینی وظیفه و مسئولیت دیگری ندارد!

 

به این بخش از سخنان ایشان توجه کنید؛

 

«لا اکراه فی‌الدین». اساس دین باید با فهم و درک و پذیرش باشد. بقیه مسائل هم همینطور است. طرف باید تفهیم شود و ارزش کار را بداند تا خودش دنبال کند. نیاز نیست ما به مردم فشار بیاوریم. بله؛ مردم وقتی می‌بینند که ماشین خطراتی دارد، خودشان هم به بچه‌شان نصیحت می‌کنند و می‌گویند از قسمت عابر پیاده باید عبور کنی و صبر کن تا چراغ سبز شود، درواقع شروع می‌کنند به یاد دادن فرهنگ به او. در همه فناوری‌های روز هم همینطور است… مقاومت در برابر فناوری‌ها و تحولات نوین، رویکردی قدیمی است… فناوری‌های نوین منافع زیاد و خطرات محدودی دارد.

شناخت درست و فرهنگ‌سازی، تنها راه مدیریت و پیشگیری از مشکلات فناوری است. نمی‌توانیم زندگی مردم را از تحولات فناوری و ارتباطی جدا کنیم. مبارزه با خواست عموم مردم، شرعی و قانونی نیست… در جهان شبکه‌ای، درخت ممنوعه نسازیم، فرهنگ‌سازی کنیم. جوانان و نوجوانان بیش از همه از اثرات منفی فیلترینگ آسیب می‌بینند. نه مسدود کردن و نه رها کردن ما را به مقصد نمی‌رساند، سواد رسانه‌ای جامعه را باید افزایش دهیم. انحصار در هیچ پدیده‌ای جواب نمی‌دهد، چه در رسانه و چه در فناوری»!!

یک بار دیگر این بخش از سخنان ایشان را بخوانید. ظاهر زیبایی دارد! و از آزادی انتخاب حکایت می‌کند! و اینکه دخالت دولت در فضای مجازی چه مفهومی دارد؟! باید همگان بتوانند بدون کمترین مانع و بی‌آنکه فیلترینگی در میان باشد وارد فضای مجازی شوند! و انتخاب خوب و بد و مطالب مفسده‌انگیز و سودمند بر عهده خودشان باشد! این دیدگاه از نسخه واتیکانیسم نیز به مراتب خطرناک‌تر است و مفهوم آن، دقیقاً این است که جوانان و نوجوانان و همه مردم را در وادی پر مخاطره فضای مجازی به حال خود رها کنیم و فقط خوب و بد را به آنان معرفی کنیم! بی‌آنکه برای پیشگیری از آسیب‌های جدی و خطرناک این فضا کمترین مسئولیتی داشته باشیم!

باید از جناب روحانی پرسید چه تضمینی هست که یک جوان یا نوجوان با مشاهده بخش‌های پلشت و مفسده‌انگیز فضای مجازی که این روزها به فراوانی در این عرصه وجود دارد در گرداب هلاک‌کننده آن غرق نشود؟! در کجای دنیا و با کدام عقل سلیم گرداب‌های خطرناک را که ظاهری فریبنده دارند، پیش پای مردم قرار می‌دهند و مسئولیت مقابله با آن را از دوش خود برمی‌دارند! بر اساس این دیدگاه می‌توان دزدان و قاتلان را به حال خود رها کرده و مانعی برای آنان ایجاد نکرد و فقط مشخصات آنها را برای مردم برشمرده و مقابله با آنها را بر عهده خود مردم گذاشت؟! آیا این دیدگاه حضرتعالی -‌البته بی‌آنکه بدانید- ترویج همان حکومت عرفی -نرمالیسم- نیست که مقامات و اندیشکده‌های آمریکایی بی‌وقفه از تلاش خود برای حاکمیت آن در ایران اسلامی و نهایتاً نه فقط وابستگی بلکه بردگی ملت در قبال آمریکا دَم می‌زنند؟!

کوتاه سخن و جان کلام آنکه جناب روحانی! بر فرض که از مسئولیت خود به عنوان رئیس قوه مجریه با خبر نباشید آیا به عنوان یک شخصیت روحانی از سفارش‌های اکید اسلام بر ضرورت مقابله با گسترش‌دهندگان و مروجان فساد و فحشا و دروغ‌پراکنان نیز با خبر نیستید؟! نظر جنابعالی درباره مثلاً ممنوعیت کتب ضاله و حفاظت از سلامت روحی و اخلاقی مردمان چیست؟!

در خاتمه، این گلایه دوستانه از عالمان دینی در میان است که چرا در مقابل این نظرات و دیدگاه‌های انحرافی تلاش چندانی نمی‌کنند تا ورود افرادی نظیر نگارنده به این وادی ضرورتی نداشته باشد؟!

حسین شریعتمداری