همه نقشه‌های آمریکا علیه ایران در سال آینده

پس از خروج یکجانبه کاخ سفید از توافق هسته‌ای، تقریبا تمام کانال‌های ارتباطی میان تهران و واشنگتن قطع شد و دیدار‌های خندان قبلی مقامات دو طرف جای خود را به طرح‌های پنهانی داد. هر دو کشور از اقدامات احتمالی مخرب طرف مقابل ابراز نگرانی می‌کنند.

 چند روز پیش، چهارشنبه ۱۲ دسامبر، رهبر معظم انقلاب، در اقدامی قابل‌تامل، از «نقشه» آمریکا برای سال ۹۸ سخن گفت و هشدار داد: «اگرچه نقشه دشمن لو رفته است، اما همه باید هوشیاری خود را حفظ کنند زیرا، آمریکا دشمنی خبیث و حیله‌گر است و ممکن است قصد فریب داشته باشد تا برای سال ۹۷ جنجال کند، اما، مثلاً برای سال ۹۸ نقشه‌ای بکشد.»

این اظهارات درحالی بیان شده است که گمانه‌زنی‌ها درباره نوع سیاست دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، و تیم امنیت ملی او، در برابر ایران افزایش ملموسی یافته است. بسیاری از ناظران، از مقامات سابق آمریکایی گرفته تا کارشناسان اندیشکده‌ها، معتقدند که آمریکا به طور غیررسمی سیاست تغییر رژیم در ایران را دنبال می‌کند.

با این حال، علیرغم اشارات مکرر به این سیاست، و طبعا تکذیب رسمی آن توسط دولت ترامپ، تاکنون نشانه‌های واضحی درباره ابزار‌های آمریکا در اجرای این سیاست آشکار نشده است. در اغلب موارد، فشار اقتصادی و سیاسی به عنوان یکی از روش‌های برجسته آمریکا برای ایجاد تغییرات بنیادین در ایران معرفی شده است، اما عده کمی معتقدند که این نوع فشار نتایج مطلوب آمریکایی‌ها را محقق خواهد کرد. طرفداران این دیدگاه، معمولا به پایداری نظام‌های کشور‌هایی نظیر کره شمالی، کوبا و دیگر کشور‌ها در برابر فشار‌های آمریکا اشاره می‌کنند.

بنابراین، آمریکایی‌ها به اقدامات دیگری برای تشدید فشار علیه ایران نیاز دارند. اقداماتی که بنا به دلایل گوناگون نمی‌توان آن‌ها را به طور علنی پیگیری کرد. ردیابی اثر چنین اقداماتی در اظهارات علنی و رسمی مقامات آمریکایی، سرنخ‌های بسیار کمی فراهم می‌کند. به همین دلیل، برای ترسیم یک تصویر واضح، باید به محافل رسانه‌ای و اندیشکده‌ای نزدیک به کاخ سفید و نیز اظهارات برخی از مقامات قبل از ورود‌شان به دولت رجوع کرد.

کمتر از ۹ ماه قبل از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای ایران، جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا، که در آن زمان خارج از دولت دولت بود، طی یادداشت مفصلی در نشریه محافظه‌کار «نشنال ریویو»، طرح مفصلی برای خروج آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) ارائه کرد. گفته می‌شود که در آن زمان بولتون مایل بود طرح خود را به کاخ سفید ببرد، اما، به دلیل محدودیت دسترسی به کاخ سفید، مجبور شد آن را در یکی از رسانه‌ها منتشر کند.

بولتون، در این یادداشت، طرح مفصلی، برای خروج آمریکا از برجام ارائه کرد، که بخش‌هایی از آن ممکن است به فهم سیاست‌های آمریکا در برابر ایران در سال آینده کمک کند. در واقع، بولتون احساس می‌کرد که تنها دلیل ماندن ترامپ در توافق هسته‌ای، فقدان یک طرح عملی برای خروج از آن است. چون تا زمان انتشار یادداشت مزبور، ترامپ دو بار، با اکره، تاییدیه برجام را صادر کرده بود. حتی در آن زمان گزارش‌هایی درباره درگیری لفظی ترامپ با مشاورانش درباره برجام منتشر شد. به هر حال، دو ماه قبل از اعلام خروج آمریکا، یعنی در اواخر ماه مارس ۲۰۱۸، ترامپ ناگهان اعلام کرد بولتون، به عنوان مشاور امنیت ملی، بزودی به کاخ سفید ملحق می‌شود. بولتون، که تا قبل از ورود به دولت ترامپ به لفاظی‌های آتشین علیه جمهوری اسلامی ایران معروف بود، بعد از ورود به کاخ سفید، به دولتمردی تبدیل شد که تلاش می‌کند حرف‌های نسنجیده کمتری بر زبان آورد.

او برای لغو برجام طرحی ارائه کرده بود که چهار رکن اصلی دارد: ۱- مشورت اولیه و بی‌سروصدا با بازیگران کلیدی مانند بریتانیا، فرانسه، آلمان، اسرائیل و عربستان. ۲- آماه‌سازی زمینه برای خروج از برجام از طریق توضیح مضرات این توافق برای منافع ملی آمریکا. ۳- کارزار دیپلماتیک بسیار گسترده در خاورمیانه و اروپا پس از خروج از برجام. ۴- طراحی و اجرای تلاش‌های دیپلماسی عمومی و کنگره‌ای.

رکن چهارم طرح بولتون، شامل حمایت از گروه‌های اپوزیسیون ایران و همچنین حمایت از گروه‌های قومی در ایران - نظیر بلوچ‌ها، کردها، عرب‌ها و دیگران- می‌شود.

بولتون از وقتی که وارد کاخ سفید شده، دیگر حرفی از این طرح نزده است، اما، همفکران بولتون، همچنان، افکار مناقشه‌برانگیز سابق او را مطرح می‌کنند. البته چندبار وزارت خارجه آمریکا، به طور گذرا و از منظر حقوق بشر، به برخی از اقلیت‌های ایرانی اشاراتی کرده است.

همزمان با خروج ترامپ از برجام، اندیشکده گروه مطالعات امنیتی، که با مقامات بلندپایه شورای امنیت ملی آمریکا، از جمله بولتون، روابط نزدیکی دارد، طرحی سه صفحه‌ای به کاخ سفید تحویل داد که پیشنهاد می‌دهد آمریکا به طور علنی از سیاست تغییر رژیم در ایران حمایت کند.

این طرح پیشنهاد می‌کند که آمریکا برای براندازی در ایران به گروه‌‎های قومی ایران تکیه و از آن‌ها حمایت کند. در این طرح آمده: «بیش از یک سوم جمعیت ایران، گروه‌های اقلیتی هستند که بسیاری از آن‌ها از قبل دنبال استقلال هستند. حمایت علنی و پنهانی آمریکا از این جنبش‌های استقلال‌طلبانه، ممکن است رژیم (ایران) را مجبور کند که تمرکزش را روی آن‌ها قرار دهد و توانایی‌اش برای انجام فعالیت‌های شرورانه را محدود کند.»

نکته قابل تأمل این است که این طرح حدود دو یا سه روز پس از خروج ترامپ از برجام برای اولین بار در وبگاه محافظه‌کار «واشنگتن فری‌بیکن» منتشر شد. هنوز معلوم نیست که آیا این طرح به عنوان یک سیاست در برابر ایران اتخاذ شده است یا خیر. اما پس از این طرح، برخی محافل اندیشکده‌ای آمریکایی چندین بار به تغییر رژیم ایران و اهمیت اقلیت‌‎ها در این نوع تغییر اشاراتی کرده‌اند و حتی برخی از آن‌ها از «جنگ داخلی نزدیک» ایران سخن گفته‌اند.

اخیرا، مایکل روبین، پژوهشگر اندیشکده محافظه‌کار «موسسه امریکن اینترپرایز»، حداقل در دو مقاله، به وقایع آینده ایران پرداخته است. در یکی از مقالات که در مجله «نشنال اینترست» منتشر شده، پیش‌بینی کرده که در آینده نه چندان دور احتمالا ایران شاهد یک جنگ داخلی قومیتی خواهد شد.

روبین، طی یادداشتی تحت عنوان «جنگ داخلی نزدیک ایران چه شکلی خواهد بود؟»، به طور مفصل به نزاع تاریخی حاشیه-پیرامون در ایران پرداخته و ادعا کرده هرگاه دولت در ایران ضعیف شود یا فروبپاشد، اقلیت‌های ناآرام پیرامونی شورش می‌کنند. او پیش‌بینی کرده که در آینده این نزاع مجددا شعله‌ور شود. بنا به گفته این پژوهشگر، برخی افرادی که به تازگی با مسائل ایران آشنا شده‌اند، زمانی که به ترکیب جمعیتی و تنوع قومی ایران نگاه می‌کنند، غالبا پیشنهاد بازی با «کارت قومیتی» را می‌دهند.

اما علیرغم این گزارش‌ها، تاکنون، جز در موارد معدود، دولت آمریکا، حداقل به طور علنی، موضعی درخصوص بهره‌گیری از مسائل قومی در ایران اتخاذ نکرده است. شاید، چون این مسئله حساس است، آمریکایی‌ها مایل نیستند آن را به طور علنی در مواضع‌شان بیان کنند. با این حال، تیم امنیت ملی و سیاست خارجی ترامپ، که در گذشته مواضع بسیار واضحی درباره تغییر رژیم در ایران گرفته است، ممکن است برای استفاده از «کارت قومیتی» وسوسه شود. خصوصا که کاخ سفید ادعا می‌کند کارزار فشار همه‌جانبه‌ای علیه ایران به راه انداخته است.

ممکن است دیدار ماه ژوئن مصطفی هجری، رئیس «حزب دمکرات کردستان ایران»، با مقامات وزارت خارجه آمریکا نشانه‌ای از آغاز توجه آمریکا به این کارت باشد. بنا به گفته وبگاه تحلیلی المانیتور، هجری «بین روز‌های ۱۱ تا ۱۷ ژوئن به واشنگتن رفت تا با مقام‌های وزارت خارجه، نمایندگان کنگره و کارشناسان اتاق‌های فکر در مورد شرایط در ایران گفتگو کند.»

طبیعتا نمی‌توان با قاطعیت سخن گفت که آمریکا در آینده چه سیاست‌ها یا «نقشه»‌هایی علیه ایران به کار می‌گیرد. اما با توجه به اینکه تنش‌ها بین تهران و واشنگتن به شکل کم‌سابقه‌ای بالا رفته است و افرادی مانند بولتون در دولت حضور دارند، احتمال اینکه در پشت پرده اقداماتی علیه ایران انجام شود، وجود دارد. بولتون قبل از اینکه وارد دولت ترامپ شود، گفته بود که جمهوری اسلامی چهل سالگی را نخواهد دید. اگر چه او در کسوت مشاور امنیت ملی، چندبار اعلام کرد که آمریکا به طور رسمی سیاست تغییر رژیم در ایران را دنبال نمی‌کند، اما مروری بر مواضع تند او علیه جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که احتمالا او هنوز هم به براندازی در ایران فکر می‌کند.

درست است که در چندماه گذشته حرف وحدیث‌ها در رسانه‌های غربی درخصوص تغییر رژیم در ایران بیشتر شده است، اما به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها برای تحقق این سیاست تمرکز اصلی‌شان را، نه بر روی مسائل قومی، بلکه بر نارضایتی‌های عمومی اقتصادی در سراسر ایران قرار داده‌اند. احتمالا آن‌ها گروه‌های متنوع ایرانی را صرفا یک عامل اضافی برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران می‌بینند. عاملی که اگر با سایر عوامل نارضایتی اقتصادی ترکیب شود، ممکن است فشار‌ها را دوچندان کند.