یکی از مشکلات و جه بسا بحران های اخلاقی در میان مدیران و مسئولان کشور، نگاه کوتاه مدت و بدون دوراندیشی در موضع گیری ها و اظهارات است.مدیران اجازه ندارند هر حرف بی حساب و بی اعتباری بزنند، به ویژه مدیران عالی که اظهار نظر و موضع گیری آن ها، اگر ناراست و یا در نگاه مردم خنده دار باشد، این فقط خود فرد نیست که آسیب می بیند بلکه مجموعه حاکمیت، اعتماد ملت و اعتبار دولت است که خدشهدار می شود.مثلا وقتی نفر دوم قوه مجریه در مراسم تودیع یک مدیر نجومی بگیر که فقط در سال 95 حدود 700میلیون تومان حقوق گرفته، می گوید:
« او از ذخایر انقلاب و از امانت داران بزرگ کشور است.» این فقط جناب معاون اول دولت نیست که بی اعتبار می شود، بلکه سرمایه اجتماعی کشور آسیب می بیند. در باب سرمایه اجتماعی گفتنی هایی هست:
1-نماینده سراوان به یک کارمند اهانت می کند و با واکنش یک شهروند مواجه می شود.مردم ناراضی از مسئولان متکبر و ناکارآمد، در فضای مجازی فیلم رفتار زشت نماینده را دست به دست می کنند و عصبانی هستند، اما اکثریت مجلس مسیر دیگری را طی می کنند. در بهارستان حرف از اخراج کارمند و معرفی آن شهروند به دادگاه است. آقای لکسوس سوار هم در پیامی کوتاه ضمن عذر خواهی سوری، وزیر اقتصاد و رئیس کل گمرک را تهدید می کند. نمایندگان حامی همکار خود، دقیقاً متوجه چه چیزی نیستند؟ آنها می خواهند از شأن نمایندگی و جایگاه شغلی همکار خود دفاع کنند، اما متوجه نیستند که مواضع این چند روزشان، چه بر سر سرمایه اجتماعی ایرانیان آورده است.
2- داماد رئیس جمهور، معاون وزیر صمت می شود و پس از چند بار تکذیب و تایید بالاخره بنا بر مصالح از این مسئولیت کنار می رود.این بزرگواران که دیگر خوب می دانند دولت آنقدر سازمان و شرکت و نهاد وبنیاد دارد که عضویت در هیئت مدیره هر یک، می تواند ماهانه میلیون ها تومان به جیب مدیر جوان سرازیر کند،اما معلوم نیست چرا به اشتباه او را به روی سن می آورند و در انظار عموم و رسانه ها به اصطلاح او را می سوزانند.چنین گافی نشانگر آن است که این بزرگواران که خود را استاد عملیات روانی هم می دانند،مصالح خود را هم نمی شناسند چه رسد به مصالح کشور.
گذشته از این، موضع گیری رئیس دفتر رئیس جمهور و یکی از مشاورین جنجالی او جداً عجیب است.محمود واعضی گفته:« روحانی در جریان این انتصاب نبوده و هیچ گاه فردی را توصیه نکرده و نمی کنند.» هر قدر که این بخش اظهارات واعظی خنده بر لب مخاطب می آورد،حرف بعدی او شنونده را به بهت وا می دارد، بهت از آنکه جداً مرزهای بی توجهی به شایسته سالاری چقدر جابه جا شده است، واعضی در علل انتصاب داماد روحانی می گوید:« مهدیزاده دکترا دارد و همشهری آقای رحمانی هم هست» و تاکید می کند او از «چند ماه !» قبل از ازدواجش سابقه اجرایی داشته است. حسام الدین آشنا هم در کانالش از داماد روحانی با عبارت «جوان شایسته» یاد می کند. انچه روحانی و جهانگیری و رحمانی و واعظی و آشنا و هر که در این جریان نقشی داشته بدان توجه نمی کند آن است که در اثر این ماجرا و تبعات آن، روحانی یا دامادش نیست که آسیب می بیند، یعنی حتی آسیب هم ببیند آنقدر اهمیت ندارد، آنچه آسیب می بیند دولت جمهوری اسلامی ایران است.
3-حل مقطعی یک مشکل با یک حرف نسنجیده یا برداشتن فشار افکار عمومی با یک مصاحبه، ممکن است بتواند در کوتاه مدت آرامشی به اردوگاه سیاسیون بیاورد، اما در بلند مدت خانمانسوز است. اساساً سرمایه اجتماعی به تدریج و با کندی از بین می رود، اما جبران آن هم سالها زمان می طلبد و در مواردی، شاید نشدنی باشد کافی است مردمی که شنیده اند، صفدر حسینی از ذخایر انقلاب و از مانتداران بزرگ کشور است، فیش حقوقی او و بند های حق اوقات فراغت، حق دندان پزشکی ، حق ایاب و ذهاب ،حق ورزش و حق خرید کتاب را ببینند . این مردم حق دارند فکر کنند اغلب مسئولان همانی هستند که در برخی از شبکه ها و در فضای مجازی گفته می شود.باوجود چنین عملکردی چرا انتظار دارید مردم به شما اعتماد داشته باشند؟ آیا انتظار اعتماد از مردم، توقعی بی جا نیست؟
4-اما راه حل چیست؟ انتظار نداریم مسئولان به یک باره همگی اهل تدبیر شوند یا فساد مالی از کشور رخت بربندد ویا همه انتصابات برمبنای شایسته سالاری باشد.قبول داریم که مهم تر از اجرا و انتصاب، اصلاح این مسائل می تواند زمانبر باشد.اما لااقل مسئولان امر که می توانند قدری در اظهار نظر، مصاحبه و سخنرانی خویشتن دار باشند،برای خوش آیند یک مسئول بالاتر هر حرف شاذی نزنند. به یکباره نخواهند فرزند و دامادشان یا دوستان شان را به ریاست برسانند و قبل از هر موضعی،کمی به عواقب آن بیندیشند.
سید محمد بحرینیان