چهارشنبه 30 آبانماه مناظرهای با عنوان «بیت آیتالله منتظری و دهه 60» در دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با حضور عباس سلیمینمین، مرتضی باقری عضو مؤسس واحد نهضتهای آزادیبخش، مصطفی ایزدی از نزدیکان مرحوم منتظری و مجتبی لطفی عضو دفتر آیتالله منتظری برگزار شد.
بعد از این مناظره، عباس سلیمینمین، رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران یادداشتی در ارتباط با بخشی از صحبتهای حجتالاسلام لطفی نوشته بود که مربوط به کمک آیتالله منتظری به خانوادههای منافقین و بهاییان بود.
پس از آن، حجتالاسلام مجتبی لطفی جوابیهای به یادداشتی که سلیمینمین نوشته بود، داد. سلیمینمین نیز پاسخی برای این سایت در جواب نامه حجتالاسلام لطفی ارسال میکند.
نکته جنجالبرانگیز این نشست اشاره شاگرد آیتالله منتظری به مسئلهای بود که پیش از این توسط اطرافیان آیتالله منتظری گفته نمیشد و آن هم کمک کردن وی به مجاهدین خلق (منافقین) و حتی بهاییهاست. حجتالاسلام مجتبی لطفی، عضو دفتر آیتالله منتظری در بخشی از نشست بیت آیتالله منتظری و دهه 60، گفته بود: «آیتالله منتظری فقط یک کار انسانی میکرد و آن هم این بود که به خانواده زندانیها اعم از بهایی، مسلمان، مجاهد و تودهای قبل و بعد انقلاب کمک میکرد. دختر ایشان اشرف منتظری، رابط آیتالله منتظری برای کمک به خانوادههای زندانیان بود. رئیس زندان قزلحصار به وی میگوید چرا به اینها کمک میکنی، میگوید: «مگر شما به زندانیها غذا نمیدهید؟ خب زن و بچه اینها هم انسان هستند.»
این لکه به دامن مرجعیت نمیچسبد
این سخنان لطفی بازتاب و واکنشهای متعددی بههمراه داشت؛ آقای حسین صفارهرندی در یادداشتی با عنوان «این لکه به دامن مرجعیت نمیچسبد»، مینویسد: «از آنجا که محکومان فرقه ضالّه بهائیت و خانوادههایشان مستقیماً تحتالحمایه شبکه جهانی این فرقه استعماری و رژیم اسرائیلی قرار دارند، نگرانی درباره سرنوشت خانوادههای ایشان بیمورد و نشانه سادهلوحی است، همچنان که این نگرانی در خصوص خانواده منافقین بهدلیل اقدامات سازمانی تشکیلات نفاق، بیجاست و تازه اگر مسوولیتی هم متوجه جایی باشد، مربوط به نهادهای مسوول حکومتی است و نه دستگاه مرجعیت.
از آنجا که مرحوم منتظری در مقام یک مجتهد و تکیهزده بر جایگاه مرجعیت دینی، بهگفته نزدیکانش، مرتکب چنین اقدامی در یک دوره مستمر و طولانی میشده است، اکنون ساحت پاک مرجعیت شیعه را در مظانّ این اتهام قرار داده که نستجیربالله میتوان سهم امام را علیه امام و علیه خدا بهکار گرفت!
در پایان با یادآوری جملهای از حضرت امام(ره) خطاب به آقای منتظری در نامه معروف 6 فروردین 68 که برای اصلاح مسیر به اعوجاج رفته شاگرد خود او را از خطای بزرگ حمایت از منحرفان برحذر داشتند، به ساحت آن حکیم الهی ــ روح خدا ــ عرض ادب میکنیم: «سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام، بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.» البته این یادداشت صفارهرندی هم بیپاسخ نماند و لطفی در یادداشتی پاسخ او را داد، البته لطفی در مطالبش به هیچکدام از ایرادات صفارهرندی پاسخ نداد و تنها با پیش کشیدن ماجرای ساخت مستند قائم مقام توسط فرزند صفار هرندی و ... به او حمله کرد.
آقای سلیمی نمین طی یادداشتی که در کانال جماران در فضای مجازی منتشر شد، آورده که «در جریان مناظره آقای مجتبی لطفی (از مسئولان دفتر آیتالله منتظری) تلاش کرد به کمکهای آیتالله منتظری به خانوادههای منافقین و بهائیانی که به جرم جاسوسی برای رژیم اسرائیل در زندان به سر میبردند، جنبه انسانی بدهد. این اولین باری است که وجود چنین ارتباطی رسماً و در یک محفل عمومی پذیرفته میشود. درباره سخنان آقای لطفی و اذعانی که در آن نسبت به پیوندهای بیت مرحوم آیتالله منتظری با جریانات معاند با اسلام و ایران صورت گرفته، در حقیقت بیان شاهدی در تأیید نامه تاریخی امام ؟ره؟است.»
یادداشت سلیمینمین و یادآوری نصیحت امام راحل به آیتالله منتظری با واکنش مجتبی لطفی روبهرو شد. این در حالی است که وی پیش از این در گفتوگو با خبرگزاری «تسنیم» ضمن تأیید گفتههای خود در مناظره، اظهار داشته بود: این کمکها هم برای قبل انقلاب و هم برای بعد انقلاب بود.
لطفی در پاسخ به یادداشت سلیمی نمین درباره ارتباط آیتالله منتظری با بهاییان و منافقین نوشت که تنها در این مناظره درباره کمک به خانواده زندانیان سیاسی با هر گرایشی گفته است. البته این دفاع شاگرد آیتالله منتظری از خود تنها گمانهزنیها درباره ارتباط آیتالله با منافقین و بهاییان را تقویت میبخشد، چراکه محکومان فرقه ضالّه بهائیت و خانوادههایشان مستقیماً تحتالحمایه شبکه جهانی این فرقه استعماری و رژیم اسرائیلی قرار دارند.
آقای لطفی و کتمان واقعیت
عباس سلیمی نمین، در یادداشتی در سایت جماران با عنوان «آقای لطفی کتمان واقعیت هنر نیست!» در پاسخ به یادداشت مجتبی لطفی نوشت: «پیگیری مسائل تاریخی به صورت دوسویه و در قالب مناظره حتی اگر شرکتکنندگان در آن چندان پایبند به سخنگویی مستند نباشند یا در برابر حقیقت خضوع نورزند، میتواند انگیزه تحقیق را در مخاطبان این گونه مباحث تقویت کند. چه عزیزانی که در نشست «بیت آیتالله منتظری و حوادث دهه 60»حضور داشتند و چه سرورانی که از طریق فضای مجازی محتوای این جلسه را (که به همت گروه تاریخ «انجمن اندیشه وقلم» برگزار شد)پی میگیرند، میتوانند به قسمت دوم فایل صوتی که در کانال آقای لطفی قرار گرفته ،مراجعه کنند تا دریابند چه کسی کتمان حقیقت میکند.»
سلیمی نمین گفته است که بررسیهای دیدارنیوز که مدیر آن، مسئولیت انجمن اندیشه و قلم را نیز به عهده دارد را با وجود گرایش اصلاحطلبی آن میپذیرد، دیدار نیوز در گزارش خود به سراغ فایل صوتی مناظره که در کانال مجتبی لطفی به نام آوای خرد منتشر شده رفته و تأکید میکند که مجتبی لطفی مطابق فایل صوتی منتشر شده میگوید: «فقط آقای منتظری یک کار انسانی میکرد به خانواده زندانیها کمک میکرد. گبر، مسلمون، بهائی، مجاهد، تودهای و …». در واقع مراجعه به این فایل صوتی نشان میدهد که او نام تعدادی از جریانها را برده است و ما شاهد «روایت تحریفگرایانه آقای سلیمینمین» در این موضوع نیستیم.
البته دیدار نیوز در مطلب خود تأکید میکند که اثبات یک ادعا به بزرگی کمک آیتالله منتظری به منافقین در سالهای بعد از انقلاب و بدتر از آن به بهاییها، نیازمند دلیل و سند مستقل است و حرفهای با تسامح و غیردقیق اطرافیان او را نمیتوان سند مهمی تلقی کرد. قطعاً حرفهای مجتبی لطفی یک بیان جدلی در آن فضای هیجانی مناظره بوده است و خود او هم دلیلی برای اثبات کمک آیتالله منتظری به «گبر، بهایی، مجاهد، تودهای» در سالهای بعد از انقلاب در اختیار ندارد.
عباس سلیمی نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در تماس با دیدار نیوز نیز در مورد یادداشت «ماجرای کمک آیتالله منتظری به خانوادههای مجاهدین و بهاییان چیست؟» نکاتی را متذکر شد و نوشت: «در بخش پایانی یادداشت گفتهاید «اثبات یک ادعا بهبزرگی کمک آیتالله منتظری به منافقین در سالهای بعد از انقلاب و بدتر از آن به بهاییها نیازمند دلیل و سند مستقل است و حرفهای باتسامح و غیردقیق اطرافیان او را نمیتوان سند مهمی تلقی کرد». آقای مجتبی لطفی بهعنوان یک فرد حقوقی و نه حقیقی از جانب بیت آیتالله منتظری این ادعا را مطرح کرده است و من صرفاً به سخنان وی استناد کردهام. در ضمن من که در دفتر آیتالله منتظری حضور ندارم که به اسناد دسترسی داشته باشم. از طرفی، ادعایی را که آنها مطرح ساختهاند آیا منطقی است من برایش سند و دلیل بیاورم؟»
سلیمی نمین در بخش دیگری از جوابیه خود آورده است: «در آن بخش از یادداشت همچنین گفتهاید «قطعاً حرفهای مجتبی لطفی یک بیان جدلی در آن فضای هیجانی مناظره بوده است». اولاً افراد مسوول گفتههای خود هستند و ثانیاً بر فرض قبول کنیم در فضای مناظره حرفی گفته شده است اما چند روز بعد که خبرگزاری «تسنیم» با وی تماس میگیرد و سؤال میکند این کمکها مربوط به چه دورهای است، وی تأکید میکند هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب. آیا آنجا هم همچنان در فضای هیجانی مناظره بودهاند که این حرف را زدهاند؟
حمایت از کمک به خانوادههای بهاییان
عمادالدین باقی از افراد نزدیک به آیتالله منتظری که از طرف وی مسئول کمک به خانواده زندانیها بوده، در مقام پاسخ به این ادعا در یادداشتی گفته است: «آیتالله منتظری تا آنجا که شخصاً اطلاع دارم مراجعه و درخواستی از سوی خانوادههای بهائیان و نیز متهمان به اقدامات خشونتبار و تروریستی نداشتهاند که همچون امام علی(ع) با آنان رفتار کند...» باقی در این یادداشت هرچند مصادیق کمک به خانوادههای منافقین و بهاییها را رد میکند اما اصل این اقدام را زیر سؤال نمیبرد و آن را اقدامی شایسته میداند. از آن مهمتر این که در تکذیب نهایی دستیابی به فضیلتی نفی شده است و نه ارتکاب خطایی؛ بنابراین از یک سو ضمن در نظر گرفتن تبعات سوء برخی ارتباطات امروز بیت آیتالله منتظری با جریانات مطرود ملت در محافل دینی و حوزوی به ابزار تکذیب متوسل میشوند و از دیگر سو با فضیلت شمردن کمک به خانواده زندانیان بهائیان و منافقین و... پیوندهایی که بین همه جریاناتی که با انقلاب اسلامی در تقابلند را برای افزایش عُدّه و عدهها محترم میشمارند.
فتوای آیتالله منتظری درباره بهاییت
البته نباید این مهم را فراموش کرد که آیتالله حسینعلی منتظری در خردادماه 87 بود که بر لزوم حفظ حقوق شهروندی بهاییان در کشور تأکید کرده بود و حتی بر اساس خبرهای منتشر شده در رسانهها از جمله بنگاههای خبرپراکنی بیگانه دفتر آیتالله منتظری صحت پاسخ آیتالله منتظری را تأیید کرد. این مرجع تقلید حتی در شهریورماه 88 هم درباره این فرقه تأکید کرد که «با توجه به شرایط و خصوصیات دو عنوان محارب و مفسد در فقه، این دو عنوان بر فرقه مذکور صدق نمیکند هر چند این فرقه چون خاتمیت پیامبر
اسلام (ص) را قبول ندارند، کافر میباشند و در رابطه با معاشرت و داد و ستد با آنها باید طبق قانون عمل شود.»