یمن، حق به حقدار می‌رسد

حدیده هفت ماه پس از درگیری شدید و مداوم با نیروهای «ائتلاف متجاوز» از فردا به «آرامش نسبی» می‌رسد و این به آن معناست که برنامه پرهزینه و پرطمطراق غربی- عربی علیه یک ملت غیور به شکست انجامیده است. در واقع در مذاکرات هفته پیش استکهلم مردم یمن به یک پیروزی بزرگ سیاسی دست پیدا کردند که برخاسته از پیروزی آنان در میدان‌های سخت نبرد بود. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد:

 

1- ائتلاف غربی- عربی از اوایل ماه رمضان گذشته با شعار «تصرف حدیده آغاز تغییر معادلات» به صحنه آمد و به گمان آنکه می‌تواند در یک زمان کوتاه- یک ماهه- این هدف را محقق کند با صراحت از تغییر حتمی معادله سخن گفت. ولیعهد امارات در خرداد ماه از زمانی یک ماهه سخن گفت و در شهریورماه، وزیر دفاع آمریکا جیمز متیس نیز به‌طور ضمنی به نیروهای نظامی غربی- عربی یک ماه وقت داد تا کار را به سرانجام برسانند، اما این نیز به جایی نرسید و به موازات آن موج انتقادات به سمت دولت‌های آمریکا، انگلیس، فرانسه، عربستان و امارات سرازیر گردید تا جایی که آمریکایی‌ها که در طول 4 سال گذشته نقش اساسی به‌عهده داشتند وانمود کردند که با ادامه این جنگ مخالف بوده و سوخت‌رسانی به هواپیماهای جنگی سعودی بر فراز یمن را متوقف می‌نمایند:

 

در این میان سازمان ملل و دبیر کل نقش مزورانه‌ای را به‌عهده گرفتند.

 

به موازات مهلت یک ماهه‌ای که آمریکایی‌ها برای پایان دادن به مقاومت مردم در الحدیده تعیین کرده بودند، نماینده دبیر کل سازمان ملل طرح اداره بین‌المللی حدیده را روی میز گذاشت تا انصارالله از ترس توسعه و تشدید جنگ، این استان را تحویل شورای امنیت سازمان ملل دهد و از این طریق در اختیار منصور هادی و در واقع در اختیار سعودی قرار بگیرد و زمانی که با مخالفت انصارالله مواجه گردید وانمود کرد که مذاکرات را برای مدتی طولانی به تعلیق درمی‌آورد اما این ترفند مدت زیادی دوام نیاورد و گریفیس شروع به سفر به صنعا، عدن، ریاض و ابوظبی کرده و اعلام نمود طرفین به گفت‌وگوهایی برای رسیدن به آزادی جمع زیادی از اسیران و انتقال ده‌ها مجروح به خارج از یمن و ترتیباتی درباره اداره بندر حدیده تن داده‌اند. براساس متن مذاکرات نماینده دبیرکل با طرفین گفت‌وگو در سوئد در واقع نماینده دبیرکل روی خروج کامل نیروهای انصارالله از حدیده تمرکز کرده بود و حال آنکه خروج این نیروها به معنای تسلیم آسان شهر به ائتلاف سعودی- امارات بود.

 

2- براساس آنچه در مذاکرات میان طرف‌های یمنی و غیریمنی گذشته، انتظار می‌رود شهر حدیده طی دو هفته آینده از نیروهای شبه نظامی خالی شود. این نیروها شامل همه نیروهای غیرارتشی می‌شود که تعداد آنان از سوی دو طرف به ده‌ها هزار نفر می‌رسد. براین منوال، نیروهای بسیجی موسوم به کمیته‌های مردمی باید شهر را ترک کنند و این در حالی است که این‌ها عمدتاً ساکنان شهر حدیده بوده و به‌طور طبیعی مسلح هستند چرا که اساساً حمل سلاح در بین یمنی‌ها یک «سنت» به‌حساب می‌آید.

از آن طرف نیروهای شبه نظامی «ائتلاف متجاوز عربی- عربی» باید اطراف حدیده را خالی کنند و به خارج از آن منتقل گردند و این در حالی است که عدد کل نیروهایی که ذیل عنوان ارتشی- اعم از ارتشی سعودی یا اماراتی و یا نیروهای تحت فرمان ژنرال محسن الاحمر فعالیت می‌نمایند- از شش هزار نفر فراتر نمی‌روند به عبارت دیگر با توافق حدیده باید دستکم 60/000 نیروی مزدور خارجی و داخلی وابسته به عربستان و امارات، اطراف حدیده را ترک گویند.

براین اساس منازعه آینده در زمین از شکل «پرحجم» به منازعه کم‌شدت تبدیل می‌شود و از این رهگذر از آنجا که قرار نیست انصارالله، شهر را تحویل دهد و نیروی بسیجی حدیده را نمی‌توان از شهر خود اخراج کرد، دست برتر در نبرد زمینی با انصارالله خواهد بود.

با این حال در این میان یک سؤال اساسی هم وجود دارد آیا عربستان و امارات به فرمول کاهش تنش و در نهایت آتش‌بس تن خواهند داد؟ پاسخ این سؤال آری و نه است. آنچه از روال کنونی و رفتار این دو کشور متجاوز برمی‌آید این است که آنان به گمان اینکه فرصتی بدست آورده‌اند، طی هفته‌های آینده؛ حملات را تشدید خواهند کرد اما این تصور با مقاومت مردمی که دفاعشان از شهرشان قطعنامه‌پذیر نیست، مواجه شده و به شکست خواهد انجامید اما در عین حال این نکته را هم باید اضافه کرد که روند کلی تحولات یمن، روند تشدید جنگ نیست همه قرائن و شواهد می‌گوید این جنگ در ماه‌های آخر خود قرار گرفته و این به آن معناست که ائتلاف متجاوزان ناگزیرند شکست را در جنگی پرهزینه بپذیرند.

 

3- پیامد دیگر توافقات استکهلم این است که بنادر و سواحل غربی یمن روی ورود کالاها و مواد غذایی باز می‌شود. در این میان ائتلاف عربی ‌ غربی به گمان اینکه این توافق به کاهش بنیه دفاعی و نظامی انصارالله منجر خواهد شد، از آن ابراز رضایت می‌کند ولی واقعیت این است که انصارالله در تولید سلاح، حتی سلاح‌های با برد 400 و 500 کیلومتر خودکفا بوده و به تولید انبوه آن دست یافته است.

 

بنابراین پذیرش بازرسی محموله‌ها از سوی انصارالله آسیبی به توانایی دفاعی آن نمی‌زند این در حالی است که پذیرش این شرط سبب قطع ارتباط ناوها با نیروهای نظامی متجاوز مستقر در جنوب استان حدیده خواهد شد. باز شدن بنادر و سواحل حدیده روی ورود مواد غذایی، دارویی و ... تا حد زیادی به مشکلات کنونی یمنی‌ها پایان داده و بر مقاومت آنان در برابر متجاوزان خواهد افزود. این نکته را هم باید اضافه کرد که حدیده فعال‌ترین و موثرترین بندر یمنی برای کل یمن است چرا که از یک سو بخش اعظم جمعیت یمن در همین بخش شمالی است و از سوی دیگر سایر بنادر نظیر عدن به دلیل شرایط امنیتی و آسیب دیدن جاده‌های ترانزیتی جنوب، عملا فاقد فعالیت می‌باشند.

 

4- ورود بالنسبه فعال سازمان ملل در پرونده یمن پس از چهار سال مماشات، ضمن آنکه نشانه نزدیک بودن زمان پایان جنگ یمن می‌باشد،  نشانه واضحی از تن دادن این سازمان و شورای امنیت آن به واقعیت بزرگ «استقلال یمن» و «استقامت مردم یمن» است. اینکه هیئت انصارالله به عنوان «هیئت صنعا» پذیرفته می‌شود و نماینده انگلیسی دبیر کل سازمان ملل از «مسئولیت‌پذیری» انصارالله سخن گفته  و در جزء جزء پرونده با آنان به تبادل‌نظر می‌پردازد و ناگزیر می‌شود در هر بار طرح خود را مطابق با خواسته‌های انصارالله اصلاح نماید و در نهایت بپذیرد که حدیده نه تحت سیطره سعودی و نه تحت اداره سازمان ملل درآید و  همان مسئولین  محلی انصارالله اداره آن را برعهده داشته باشند، از اهمیت زیادی برخوردار است.

و این همه در حالی است که اساسا اعزام گریفیتس و جایگزینی آن با «ولد شیخ‌احمد» برای آن بود که روند جنگ و نتایج آن به نفع سعودی تغییر کند. او در واقع پشتوانه مذاکراتی جنگی بود که از زمان مسئولیت پذیرفتن او تشدید می‌شد کما اینکه تعداد شهدای مردم یمن در دوره کوتاه مسئولیت او نزدیک به دو برابر تعداد شهدای این مردم در دوره نسبتا طولانی ولد شیخ‌احمد بوده است جنگ در دوره مسئولیت گریفیتس در غرب یمن و شرق صنعا تشدید شد اما در نهایت او و سعودی‌ها ناگزیر دست‌های خود را بالا بردند.

 

5- همزمان با مذاکرات سیاسی پیرامون شرایط آینده سیاسی و امنیتی الحدیده، عملیات نظامی نیروهای ائتلاف سعودی با محوریت حزب وهابی- اخوانی اصلاح در فرمانداری «نهم» واقع در شرق استان صنعا تشدید شد. در این بین عملیات در القرن، العظیمه، الصبوعه، البرک، السلطاء و الحیادره شدت بسیار زیادی داشت و البته این حملات نتوانست نهم را از کنترل انصارالله خارج کند در این میان دو فرضیه وجود دارد.

یک فرضیه این است که سعودی‌ها و اماراتی‌ها با هدف گرفتن امتیازات بیشتر از انصار در میز مذاکرات سوئد، جنگ نهم را نیز تشدید کرده‌اند یک فرض دیگر این است که سعودی‌ها و اماراتی‌ها با تکرار شرایط حدیده در بقیه استان‌های یمن و به خصوص پایتخت درصددند تا از سیطره نظامی انصارالله بر شهرهای شمالی بکاهند.

انصارالله برای این دو فرضیه راهکارهایی دارد که از جمله آن شکل دادن به مقاومت عشایر و قبایل زیدی در استان‌های شمالی است مقاومت سنگین مردمی در فرمانداری نهم نشان داد که این آمادگی در بین آنان وجود دارد.

 

6- به هر روی پرونده جنگ یمن با مذاکرات استکهلم بسته نشده و بسته نمی‌شود اما این مذاکرات و تن دادن سعودی‌ها و اماراتی‌ها به آن در حالی است که تا پیش از این در برابر آن مقاومت می‌کردند، نشان‌دهنده اعتراف به شکست گزینه نظامی از سوی آنان است. شکستی که می‌تواند در گزینه‌ سیاسی هم تکرار شود.

سعدالله زارعی