حجتالاسلام و المسلمین سید عباس نبوی از دانشجویان پیرو خط امام(ره) و دبیر اسبق اتحادیه دفتر تحکیم وحدت، از جمله شخصیتهایی است که سالها بین تشکلهای دانشجویی و جمعهای دانشگاهی حضور یافته و چهره شناختهشده این محافل است.
وی که اکنون استاد حوزه و دانشگاه است، از اعضای هیئت مؤسس دفتر تحکیم وحدت بود و در تسخیر لانه جاسوسی همراه سایر دانشجویان نقش داشت.
از جمله مسئولیتهای وی در سالهای گذشته میتوان به معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاون فرهنگی و پژوهشی نهاد نمایندگی رهبری، عضویت در شورای فرهنگ عمومی کشور و مسئولیت نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه تربیت مدرس اشاره کرد. نبوی هماکنون رئیس مؤسسه تمدن و توسعه اسلامی است.
خلاصه این خبر:
** حجتالاسلام نبوی معتقد است پیش از تسخیر لانه جاسوسی، مقابله با آمریکا و امپریالیسم عمدتاً تقابل سیاسی ــ شعاری در کشورهای جهان سوم بود و بعد از اشغال لانه جاسوسی وارد میدان مصاف و تقابل عملی با آمریکا شدیم و در این مصاف «جنبش دانشجویی» نباید جایگاه پیشتازیاش را از دست دهد.
* دبیر اسبق دفتر تحکیم وحدت درباره علت کنار گذاشته شدن جنبش دانشجویی از نقشهای انقلابی میگوید "با شروع دولت سازندگی یک اتفاق بهاصطلاح «وبری ــ دورکیمی» در کشور ما اتفاق افتاد...، تمامی نقشهای انقلابیِ اسلامی تبدیل شد به یک دیوانسالاریِ سازمانی و ساختاری و این همان تأکید حرف ماکس وبر بود و تعریف نقش اجتماعی که همان حرف دورکیم بود و همه باید فقط در نقش ساختاریِ تعریفشده خودشان حرف بزنند.
** وی افزود: آقای موسوی خویینیها مرکز تحقیقات استراتژیک را با حکم آقای رفسنجانی تشکیل داد و بچههای انقلابی را به مجله "راهبرد" برد که شروع کردند به کوبیدن دولت آقای هاشمی و بعد هم اختلافشان بالا گرفت و با قهر آقای هاشمی از دولت بیرون آمدند و بهجای اینکه با دولت قهر کنند، با نظام قهر کردند. اینها به یک خط فکری و سیاسی تبدیل شدند و جبهه اصلی انقلاب را مورد تهدید قرار دادند.
* نبوی همچنین درباره جریان عدالتخواهی و خطر دستاویز قرار دادن مقوله عدالت، معتقد است، نفس عدالتخواهی نمیتواند زرد باشد اما میشود "عدالتبازی" راهاندازی کرد یعنی با اسم عدالت، بازی کرد ولی نفس عدالتخواهی نمیتواند جریان زردی باشد. رهبر معظم انقلاب بیش از همه به مطالبهگری عدالتخواهانه دانشجویان هم اعتقاد دارد و هم امید بسته است.
* ایام 16 آذر و روز دانشجو را در پیش داریم و از طرفی در 40سالگی انقلاب هستیم و لازم است مروری بر عملکرد 40ساله جریان دانشجویی بعد انقلاب داشته باشیم. یکی از مشکلاتی که در سطح دانشگاهها، وجود دارد این است که در روند جنبش دانشجویی، تشکلها و اتحادیهها از حالت پیشرو بودن دور شدند و احساس نمیشود فضایی که تشکل دانشجویی پیشرو باشد وجود داشته باشد. الآن در چهلمین سال انقلاب فضای تشکلهای دانشجویی را چطور میبینید و چه عواملی باعث شده که دیگر تشکلهای دانشجویی پیشرو نباشند؟
نبوی: بسمالله الرحمن الرحیم. پیش از تسخیر لانه جاسوسی، مقابله با آمریکا و امپریالیسم عمدتاً تقابل سیاسی ــ شعاری در کشورهای جهان سوم بود و مشخص بود که این نوع تقابل با آمریکا، غرب و امپریالیسم تقابل در معادلات واقعی و تعیین سرنوشت جهان و مناطق مختلف دنیا و کشورها نبوده بلکه بهصورت یک نوع مواجهه اعتراضی است. به عنوان مثال مدل کوبا و ویتنام اینگونه بود. پشتیبان آنها اتحاد جماهیر شوروی بود که آن هم فروپاشید، بنابراین این گفتمان سیاسی و شعاری معلق و رها شد؛ لذا اینکه در مقابل آمریکا میایستیم و سرنوشت کشورها را عوض می کنیم و نمیگذاریم سرمایهداری بر دنیا حاکم شود و گفتمان سرمایهداری بنیان اقتصاد و سیاست دنیا را بسازد، حالت شعاری داشت اما در حد خودش ارزشمند بود.
به عنوان مثال مسیری که دکتر مصدق پیش میرفت همین گونه بود و فقط چند سِنت در عواید استخراج و فروش نفت ما تغییر ایجاد کرد. آن روشی که مصدق و آن خط دنبال میکردند، یک مسیر شعاری بود که در کفِ زمین و بین توده مردم نمیتوانست زمینه ملی پیدا کند.
** بعد از تسخیر لانه جاسوسی مصاف واقعی با غرب شکل گرفت
ما بعد از قضیه تسخیر لانه جاسوسی وارد یک میدانی شدیم که یا باید در همان شعارها درجا میزدیم یا به نحو جدی با تمام قوا وارد میشدیم و مواجهه را در صحنه عملیات واقعی نشان میدایدم. این مصاف شکل گرفت یعنی آمریکا مدل سلطه و فائق بودنش تبدیل به مدل چالش و سپس تقابل شد و الان هم در خیلی از عرصه ها این تقابل ها را به ما میبازد، بنابراین ما اینجا یک مسئله بسیار مهم داشتیم و داریم که در این صحنه مواجهه و تقابل باید حداکثر تلاشمان را به کار ببریم لذا «جنبش دانشجویی» در این عرصه تقابل نباید جایگاه پیشتازی اش را از دست دهد و اگر نتوانیم این کار را بکنیم، به خودمان لطمه زدهایم.
من در این مسئله، جریانها و جنبشهای دانشجویی را مقصر نمیدانم. مقصر را برخی افراد که دست اندر کار شکل دادن این مصاف و مواجهه بسیار گسترده و سنگین و خطیر با جبهه سرمایه داری جهانی و جبهه آمریکا هستند، میبینم که این مصاف، بخشهای مهمی از ظرفیت مردمی و جنبش دانشجویی را لازم نمیدانند که احساس درستی نیست.
ما اجازه میدهیم مجموعهها و جریانهای ایرانی و چه جریان هایی که به صهیونیسم وصلند خودشان را به بدنه جنبش دانشجویی ما برسانند و آنها را از ما جدا کنند. همین دانشجوهایی که صبغههای نویی دارند، بخش های زیادی شان نیروهای همبافت ما در جبهه مقابله با استکبار و آمریکا هستند، اینها هیچ وقت مزدور بالفعل جبهه مقابل نمیشوند مگر نیروهای خاص آنها که از اساس نفاق و رنگ عوض کردنهای متوالی را طی میکنند.
مقصر را همه آن کسانی که دست اندر کار شکل دادن این مصاف و مواجهه بسیار گسترده و سنگین و خطیر با جبهه سرمایه داری جهانی و جبهه آمریکا هستند، میبینم که این مصاف، بخش های مهمی از ظرفیت مردمی و جنبش دانشجویی را لازم نمیدانند که احساس درستی نیست.
* اینجا یک بحث مطرح میشود، آنهم اینکه جنبش دانشجویی خودش باید پیشتاز باشد نه اینکه منتظر بماند بقیه ارکان نظام آنها را تحویل بگیرند.
نبوی: صحنه عمل بسیار پرمخاطره است و جنبش دانشجویی با حرف زدن و نشست و برخاست با صحنه عمل ارتباط برقرار نمیکند. بنابراین خود اینکه چه مسیر و فرایندی را طی کنیم، کار بسیار بزرگی است. ما بسیج دانشجویی و تشکلهای اسلامی و انقلابی را داریم گاهی هم میبینیم که شخصیتهای برجسته ما طعنههایی به آنها میزنند که این لطمهزننده است. در حالیکه یک حرکت ملی به راحتی جنبش دانشجویی را در همه زمینهها فعال خواهد کرد. ما اجازه دادیم که مثلا اگر مرحوم آقای یزدی از جمهوری اسلامی بُرید، بتواند ذهن جامعه دانشجویی را نسبت به نظام منفی کند و ما نتوانیم کاری کنیم.
فیلم/ توضیحات عباس نبوی درباره علل رکود جنبش دانشجوی در دوران دولت مرحوم هاشمی
من تجربیات خیلی زیادی داریم که فرصت نیست این ها را بازگو کنم. دانشجویانی بودند با مرحوم دکتر یزدی رفت و آمد داشتند و بعد به خود من می گفتند ما یک ذره به این آدم ها اعتقاد نداریم چون این ها به خودشان اعتقاد ندارند و به کمترین موفقیتهای خودشان هم اعتقاد ندارند. یک نوع لجاجتی در اینها پدید آمده که هرنوع موفقیتی حاصل میشود شروع میکنند به مسخره کردن!
دانشجویانی بودند با مرحوم دکتر یزدی رفتوآمد داشتند و بعد به خود من میگفتند "ما یک ذره به این آدمها اعتقاد نداریم چون اینها به خودشان اعتقاد ندارند و به کمترین موفقیتهای خودشان هم اعتقاد ندارند".
بنابراین نباید تقصیر را گردن جوان دانشجوی 20ساله بیندازیم. من زمانی که دبیر دفتر تحکیم شدم 19 ساله بودم. ما الان به خودمان که نگاه میکنیم و آن موقع را بررسی میکنیم، میگوییم چطور میشود یک جوان 19 ساله، ملی فکر کند. این پرچمی بود که امام دست ما داده بود. من به شخصه هم الان و هم در گذشته ایفای نقش میکنم و بر این نقش خودم استوارم و بدنههای دانشجویی به هر دلیلی میخواهند با من ارتباط داشته باشند، اجازه نمیدهم این ارتباط قطع شود اما این پرچمها در دهه 70 و 80 از این ها گرفته شد.
** دانشجوها را به جنوب دمشق و "طرطوس" ببرید؛ جواب هزاران سؤال است
ما الآن مسئله اساسیمان این است که چطور نسل 3 و 4 را با جبهه واقعی انقلاب مرتبط کنیم. یک نمونه ساده آن این است که جمعهای دانشجویی 40 یا 50 نفره درست کنید و بعد از تهران به مناطق جنوب دمشق و سپس به طرطوس بروید و بگویید اینجا دست آمریکا بوده و الان دست جبهه مقاومت است. این ها جواب هزاران هزار سوال جوان ما است ولی ما هیچ کاری نمیکنیم. ما داریم به یک دیوان سالاری گسترده حقوق و پول گسترده و عجیبی را میدهیم و این دیوان سالاری قرار است کاری را انجام دهد که 90 درصدش را انجام نمیدهد.
** در دولت سازندگی با اوضاع «وبری ــ دورکیمی» روبهرو شدیم
* دفتر تحکیم در دهه اول انقلاب عظمت زیادی برای خودش داشت و افرادی که در دفتر تحکیم بودند، مسئولیتهای بزرگی را در کشور قبول کردند و در دهه اول انقلاب جایگاه خوبی داشتند. از چه زمانی تقریبا به این سمت رفتیم که بخواهیم دانشجو را نادیده بگیریم و در آن مصاف اصلی اینها کنار بروند؟
نبوی: با شروع دولت سازندگی یک اتفاق به اصطلاح «وبری-دورکیمی» در کشور ما اتفاق افتاد. منظورم از این اتفاق این است که تمامی نقشهای انقلابی اسلامی تبدیل شد به یک دیوان سالاریِ سازمانی و ساختاری و این همان تاکید حرف ماکس وبر بود و تعریف نقش اجتماعی که همان حرف دورکیم بود، بنابراین فرض را بر این گرفتند که از زمانی که دولت سازندگی میخواهد یک نوع توسعه ساختاری را شکل دهد، بقیه باید فقط در نقش ساختاریِ تعریف شده خودشان حرف بزنند و دیگر جامعه به عنوان نقش تحول بخش نادیده گرفته شده است.
* ولی در همان دوران هم جنبش دانشجویی بهرغم نادیده گرفته شدن، مشت بسته خود را علیه جریان ضدانقلاب داشت.
نبوی: آن مشت بسته هم کور شد. من تا زمانی که در تحکیم بودم این آقای {حشمتالله} طبرزدی هر روز کاری میخواستند انجام دهند مشورت میکردند اما در دهه هفتاد یک مرتبه امثال این آدم حالت معلقی پیدا کردند که در یک فضای کور محض قرار گرفته و بعد با نقشهای تعریف شدهای که در نظام ساختاری کشور تعریف شده بود، به وی گفته میشد تو چه کاره هستی.
یک رابطه میان جامعه گرا بودن و به تعبیر آمریکاییها community بودن، پرچم دار بودن جنبش دانشجویی و از طرفی نقشهای ساختاری نتوانستیم تعریف کنیم.
ما در هیچ کشور انقلابی ندیدیم که مسئولی 6 ماه انقلابی باشد و 6 ماه بعد در همان ساختار حاضر نباشد دو نکته از همان شعائر اصلی انقلابی را برای تحول اجرا کند. مسئولیت ناپذیری حالتی ایجاد میکند که حرفهای بی ربط و بی ارزش دائما از دهان افرادی که اصلا از آنها انتظار نمیرود زده شود. این ها میگویند ما خودمان باعث عدم توفیق برجام شدیم که مثلا فلان جا فلان موشک را زدیم!
ما در هیچ کشور انقلابی ندیدیم که مسئولی 6 ماه انقلابی باشد و 6 ماه بعد در همان ساختار حاضر نباشد دو نکته از همان شعائر اصلی انقلابی را برای تحول اجرا کند. مسئولیتناپذیری حالتی ایجاد میکند که حرفهای بیربط و بیارزش دائماً از دهان افرادی که اصلاً از آنها انتظار نمیرود زده شود. اینها میگویند "ما خودمان باعث عدمتوفیق برجام شدیم که مثلاً فلان جا فلان موشک را زدیم"!
شما بهعنوان یک رجل سیاسی باید بفهمید مسئله واقعی کجاست. آیا مسئله واقعی آن است که در صحنه عمل اجرا شود یا در حرف زده میشود؟ مسئله این است که آمریکاییها وقتی دیدند در این منطقه نمیتوانند جایگاهی پیدا کنند، برای ضربه زدن به ما به گروههای کردی که خودشان این ها را در لیست بدترین تروریستهای دنیا گنجانده بودند، رجوع کردند. این صحنه واقعی زمین را نشان می دهد، بعد در مجلس می گویند ما اگر فلان جمله را میگفتیم برجام راه خودش را میرفت.
بنابریان ما الان در بحث جنبش دانشجویی باید به این فکر کنیم که بدنه دانشجویی در جبهه داخلی ما و کنار ما هستند. اگر رابطه و جاذبه را تعدیل کنیم، فرصتهای بسیار زیادی که جریان مقابل و جبهه آمریکا و ضد انقلاب از ما می خواهد استفاده کنند، ما این فرصتها را از او میگیریم. الان بدترین شبکه های ضد انقلاب لابهلای حرفهای شان مجبورند از افتخارات ما صحبت کنند. چرا ما باید در داخل کشور و در پرچمداری جنبش دانشجویی و در مقابل آمریکا و استکبار دچار ضعف نیرو شویم و تحلیل نیرو پیدا کنیم.
ما به فاصله کوتاهی میتوانیم این مسئله را درست کنیم. اگر بخواهم تصریح بورزم، برخی مسئولان ما باید ادبیاتشان را اصلاح کنند و باید بتوانند با بدنه دانشجویی ارتباط درست و منطقی برخورد کند.
* در دوره آقای خاتمی دانشجویان اصلاحطلب نقش مهمی در روی کار آمدن دولت آقای خاتمی داشتند و دولت هم شعارهای خوبی برای حمایت از آنها میداد، بچه های ادوار تحکیم هم پایشان به مجلس باز شد. در آن دوره در مقوله "استقلال" شاهد بودیم که عملا جنبش دانشجویی خواستار رابطه با آمریکا بود و تحکیم وحدت حتی در مراسم 13 آبان شرکت نمیکرد. فضای دوره دوم خرداد در دانشگاهها و اتفاقی که بر سر دو مقوله آزادی و استقلال آمد چگونه ارزیابی میکنید؟
نبوی: من پاسخم چیز دیگری است و بنظرم پاسخ دقیقی هم هست. با شروع دولت اصلاحات یک بحثی راجع به نیروهای انقلابی شکل گرفت که این بحث حالت آشفته بازار پیدا کرد. این بحث چند شعبه داشت یک شعبه اصلی ترین نیروهای انقلابی بودند طبعا ما هم در همین مجموعه بودیم، شعبه دیگر مجموعهای بودند که در دیوان سالاری جمهوری اسلامی یک ساختار تکنوکراتی پیدا کردند امثال نیروهایی که در حزب کارگزاران بودند، یک شعبه دیگری شعبه انتقادی و درحدی اعتراضی بود و بخش مهم آن اصلا جنبه گفتمانی نداشته و جنبه لجاجتی داشت.
** موسوی خوئینیها و نیروهایش بهجای قهر با دولت، با نظام قهر کردند
همین که آقای موسوی خویینیها مرکز تحقیقات استراتژیک را با حکم آقای رفسنجانی تشکیل داد و بچههای انقلابی را به مجله "راهبرد" برد که شروع به کوبیدن دولت آقای هاشمی کردند و بعد هم اختلافشان بالا گرفت و با قهر آقای هاشمی از دولت بیرون آمدند و به جای اینکه با دولت قهر کنند، با نظام قهر کردند. شروع کردند به مقابله و لجاجت که چرا رهبری از آقای هاشمی و دولتش دفاع میکند که تا الان مشخص شده رهبری از همه دولتها دفاع میکند.
اینها در موج لجاجتی که اتفاق افتاد و اصلا هم جنبه انتقادی نداشت، به یک خط فکری و سیاسی تبدیل شدند و با آن تکنوکراسی جبهه اصلی انقلاب را مورد تهدید قرار دادند. امثال روزنامه "سلام" در کوره مناقشات میدمیدند، در این جا یک بحث مهمی وجود داشت و آن هم اینکه یک عقبه ساختاری اصیل و عمیقی برای دفاع از انقلاب درست شده بود و آن سپاه پاسداران بود. موج سنگینی درست شد به عنوان آنکه امام حکم قطعی دادند تا نیروهای مسلح در امور سیاسی دخالت نکنند. این که سپاه و این بدنه ساختاری حفاظت از انقلاب را کاملا زیر ضرب قرار بدهند و آن را به عقب برانند.
فیلم/ چرا در دولت اصلاحات بخشی از جنبش دانشجویی بهسمت خروج از حاکمیت حرکت کرد؟
من معتقدم سپاه در رقابتهای سیاسی به هیچ وجه نباید دخالت کند اما این ربطی به گفتمان انقلاب اسلامی و حفاظت از مسیر این گفتمان ندارد. من همان موقع هم معتقد بودم سپاه باید در دفاع از انقلاب اسلامی کاملا واضح و با جبهه گسترده عمل کند.
** نهادهای انقلابی زیر ضربِ جریان رسانههای رقیب مجبور به عقبنشینی شد
متاسفانه نهادهای انقلابی زیر ضربِ جریان رسانهای و زرد جبهه مقابل، عقبنشینی کردند و به نقش ساختاری خودشان رفتند.
لذا از آن زمان بخش گفتمانی دچار یک آشفته بازاری شد. من امروز در بیروت اگر بخواهم مبحثی را مطرح کنم، اطمینان دارم در آن مجمع "ضاحیه" چند ده هزار نفر افراد مختلف از جریانهای مختلف حضور پیدا میکنند. اما همین الان دانشجو نمیداند چه کار باید انجام دهد و فکر میکنید عاقبت چه میشود؟ این می شود که بهترین برنامه دانشگاه برنامه آقای ریوندی است!
* شما جزو مسئولان نهاد رهبری در آن زمان بودید. شما برای بخش گفتمان انقلاب چکار کردید تا در مقابل آن موج بایستید؟
نبوی: من لیست مفصلی از افراد را میتوانم نام ببرم که نشست و برخاستهایشان موجب شد علی افشاری نشوند، در حالیکه با علی افشاری هم چندین جلسه بحث داشتم. من کار خودم را انجام دادم و برای خودم هنوز هم وظیفهای قائلم. نه اینکه نقطه ضعفی نداشتیم اما ما در همان دوره بیش از 10 همایش اندیشهای پایه که هنوز هم از آن بحث استفاده میشود، برگزار کردم از جمله آزادی، اسلام و توسعه، فمینیسم اما بخشی که باید اثرگذار بود، کار نمیکرد.
** رهبری بیش از همه به مطالبهگری عدالتخواهانه دانشجویان امید بسته است
* اخیراً آنچه در بخشی از جنبش دانشجویی شکل گرفته، نحوه عدالتخواهی در جنبش دانشجویی است. عدالتخواهی در کنار آزادی و استقلال، جزو آرمانهای جنبش دانشجویی بوده اما نگرانی آنجاست که «عدالتخواهی کاریکاتوری» شکل بگیرد و به بهانه عدالت، برخی در جستجوی منافع سیاسی باشند.
نبوی: جریان عدالتخواهی نمیتواند زرد باشد، من این طور اسم میگذارم که میشود "عدالت بازی" راه اندازی کرد یعنی با اسم عدالت، بازی کرد ولی نفس عدالتخواهی نمیتواند جریان زردی باشد. این جا میخواهم یک هشداری بدهم که مسئله را درست نگاه کنیم البته بخشهای دانشجویی گاهی بیانیههایی میدهند که از ادبیات خوبی استفاده نمیکنند که میشود گلایه کرد و تذکر داد ولی خود رهبر معظم انقلاب بیش از همه به مطالبه گری عدالتخواهانه دانشجویان هم اعتقاد دارد و هم امید بسته است.
فیلم/ تحلیل حجتالاسلام نبوی از خطر عدالت کاریکاتوری در جریان دانشجویی
لذا عدالتخواهی فی نفسه به عنوان یک حرکت اجتماعی نمیتواند، زرد بشود و هر جایی هم که این را شروع کند، باید از آن استقبال کنیم. اتفاقا نقطه اساسی و قوت گفتمان انقلاب اسلامی که تابع گفتمان اهل بیت است همین مسئله است و این بسیار چیز مبارک و ارزندهای است.