اصلاحطلبان باید مهمترین بخش جبهه اصلاحات باشند اما تمام این شش سال گذشته نقش لجستیک ماجرا را داشتهاند و با ناامیدی شاهد حضور عناصر اعتدال و توسعه، کارگزاران و اصولگرایان معتدل در صدر اخبار بودهاند. اصلاحطلبان به پایگاه مردمی خود مینازند اما میدانند که بخشی از این پایگاه و محبوبیت را قربانی ائتلاف خود با اعتدال وتوسعه و کارگزاران کردهاند. ائتلافی که ثمرههایش در اقتصاد و دیپلماسی میتواند آینده اصلاحطلبان را در معرض خطر قرار دهد.
اصلاحطلبان مغضوب و کارگزاران منزوی سرنوشت خود را به معتمدین موجود در جناح اعتدال و توسعه پیوند زدند. آنها بعد از پیروزی به حضور اسحاق جهانگیری در پست معاونت ریاست جمهوری بسنده کردند. تازه این چهره رادیکال کارگزاران خود در محاصره تکنوکراتهای نهادگرا و محافظهکار طیف اعتدال و توسعه بود. به خصوص واعظی و نوبخت. کارگزاران هم امید داشتند که بتوانند دیدگاههای خاص خود در مقوله اقتصاد را در این ملغمه پیش ببرند. چهرههای شاخص آنها در این حوزه به جز جهانگیری، آخوندی و نیلی بودند. سرخوردگیهای جریان اصلاحطلب وقتی افزایش یافت که روحانی در سبک مشهور آیتالله هاشمی رفسنجانی، دو وزارتخانه مهم و کلیدی در بحث آزادیهای فرهنگی و اجتماعی را سهم سنتیهای معتدل کرد. رحمانی فضلی و علی جنتی که به شکل ریشهدار و ذاتی، با مقولههای اصلاحطلبی بیگانه بودند و هستند. روحانی هوشمندانه از این ترکیب ناگهانی سود جست.
این ترکیب در اتمسفر شادانه پس از عقد برجام به اوج موفقیت خود دست یافته بود اما مشکلات بعدی را همه میدانید. سرمایههای خارجی به اندازه کافی جذب نشدند. دولت آنقدر سرگرم پایین نگه داشتن تورم بود که از رکود مسلط بر اقتصاد غافل شد و درنهایت ترامپ از راه رسید و دستاوردهای دولت روحانی را با گنجشکهایش چید و رفت. کدام یک سود کردند؟ اصلاحطلبان که بعد از ماجرای 88 دوباره به یک صدای رسمی در جامعه بدل شدند؟ کارگزاران که ویترین سیاسی کشور را به خود اختصاص دادند هرچند در واقعیت فرصت چندانی برای اعمال نقطه نظرات خود نیافتند و بالاخره اعتدال و توسعه که از یک حزب درجه دو سیاسی ناگهان به مهمترین و تاثیرگذارترین سازمان سیاسی کشور بدل شدند.
حالا در دوره شلنگ تخته انداختن دلار و تشدید تحریمها همه میخواهند خود را از قایق تنگ دولت خارج کنند. سنتیهای اصولگرا زودتر از همه دست به کار شدند. کارگزاران خسته از نبرد بیسرانجامشان با نهادگراها، آرزوی اقتصاد آزاد را در گوشه ذهن خود دفن کردند و مارش عقبنشینی را سر دادند. اصلاحطلبان خود را پیشاپیش در آب انداختهاند و شناکنان به سمت ساحل میروند. هرچند شاید دیر شده باشد. حالا اعتدال و توسعه و سیاستمدارهای مشهورش باید تک و تنها این قایق را به ساحل برسانند.