محضر اساتید، طلاب، رفقا سلام عرض میکنم و باید به این احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت انقلاب و نظام و وضعیت طبقات محروم در جامعه و حساسیت شما نسبت به مسئلهی اقتصادی تبریک عرض کنم. اینطور که دوستان به من فرمودند دوستان عنوان این نشست را «روحانیت همدرد مردم» نهادهاند و در واقع خواستند چند پیام را هم به جامعه و هم به مسئولین، به مخالفین و موافقین انقلاب و نظام بدهم. پیام اول این است که حوزه و روحانیت یکپارچه در کنار مردم، تودههای مردم، به خصوص آنهایی که مشکلات اقتصادی دارند و گرفتار هستند، ایستاده است. خودش را از طبقهی محروم و مستضعف جدا نمیداند و همدرد با آنها است. بلکه اکثر روحانیون و بهخصوص طلاب و فضلا خود جزو اقشار مستضعف به لحاظ اقتصادی این جامعه هستند. اغلب شما درآمدی ندارید. میگویند غالب این دوستان زیر 500 هزار تومان شهریه میگیرند. این روحانیت ما است. بعضی از آنها زیر 500 هزار تومان و تقریباً همهی آنها زیر یک میلیون تومان – چه متأهل و چه مجرد – در همین جامعه با این مشکلات زندگی میکنند و فریاد میزنند که ما در کنار تودههای مردم هستیم. انقلابی که از قم آغاز شد، در قم هم پاسداری خواهد شد. اولاً پاسداری نظری و اجتهادی و ثانیاً پاسداری عملی و اجتماعی خواهد شد. پیام دیگر آنها این است که حوزه و روحانیت در این مکان مقدس، در فیضیه دارند اعلام میکنند که ما نظام و انقلاب را جدا از خودمان نمیدانیم. اگر مسئولین را در سه قوه امر به معروف و نهی از منکر میکنیم، اگر در مسیر ادامهی قسط و کمک به محرومین آنها را کمک و تأیید میکنیم و هر جا از آنها تخلف دیده بشود در برابر آنها میایستیم و چشم در چشم هر سه قوهی حاکمیت را مورد نقد و سوال و استیضاح قرار میدهیم و به حکم وظیفهی شرعی امر به معروف و نهی از منکر میکنیم، برای این است که قم و حوزههای ما (وقفه در مصاحبه) من نوشتهها را میخوانم که نگویند نوشتهها سانسور شده است. نوشتهاند: «گرچه جیبها خالی است روحیهها عالی است» و بعد نوشتند «ما اخذَ الله عَلَی العُلماءِ أن یُقاروا عَلَی کِظَّه ظالِمِ و لا سَغَب مظلوم». صد درصد مبنای انقلاب اسلامی همین تعبیر حضرت امیر بود و به تعبیر رهبری نوشتهاند: «همهی کسانی که نانشان در بیعدالتی است با عدالت دشمن هستند. مسئول محترم گرسنگی کودکی که پدرش چند ماه حقوق نگرفته را درک میکنی؟» از قول امام نوشتهاند: «روحانیت متعهد به خون سرمایهداران زالوصفت تشنه است». «این گفتهی امام است، مذاکره حرام است». «برجامیان برگردید مطیع رهبر گردید». «مردم گلمهمند هستند و مدیران فاسد باید مجازات بشوند». «لشکری از جوانان مطالبهگر باید تشکیل شود». همه را خواندم. برای اینکه بدانند حرفشان شنیده شد. این حرفها، حرفِ دل همهی جمع و همهی مردم و امام امت است. حوزهی علمیهی قم در فیضیه با این نشست و امثال این میخواهد چه بگوید؟ اولاً پیام میدهد که به لحاظ اقتصادی خود ما جزو پایینترین اقشار اقتصادی کشور هستیم. بنابراین این حکومت آخوندی که میگویید برای ما آخوندها چیزی نیاورده است. ممکن است برای بعضیها چیزی آورده شده باشد ولی برای این تودهی روحانیون، طلاب، فضلا چیزی نیاورده است. در شرایطی که کمترین حقوق کارمندی یک میلیون و خوردهای است ما با 500 هزار تومان و 700 هزار تومان و 800 هزار تومان زندگی میکنیم و درس میخوانیم. در عین حال پیام دادهاید و میگویید ما پشت این انقلاب و نظام ایستادهایم. در عین حال میگویید ما صدای طبقات محروم این جامعه را میشنویم و ما در کنار فقرا و مستضعفین هستیم. ما اجازه نمیدهیم بین حوزه و روحانیت با طبقات مستضعف جدایی و فاصله بیفتد. ما با اینها هستیم و اینها هم با ما هستند. تعبیری نقل شده که رسول خدا(ص) در مسجد نشسته بودند. بعضی از اشراف آمدند و به ایشان پیغام دادند که اگر میخواهید ما خدمت شما باشیم این گدا و گشنهها و پابرهنهها را باید کمی پس بزنید یا اقلاً جلسات جداگانهای داشته باشیم. یک جلسه بزرگان و اشراف بیایند و در یک جلسه هم این گداها بیایند. بر رسول خدا(ص) آیه نازل شد که یک وقت این طبقات را از دست ندهی و بعد نقل شده که رسولالله(ص) بلند شدند و با سرعت دم درب مسجد آمدند و به اصحاب صفه و محرومین فریاد زدند که «معکم المحیا و معکم الممات؛ زندگی در کنار شما و مرگ در کنار شما» این نشست یعنی وجدان عمومی حوزهی قم و فیضیه در کنار فقرا است. برای حل مشکلات مردم در کنار نظام است و این ظاهراً تضاد و پارادوکس که بالاخره اگر با نظام جمهوری اسلامی هستید باید از همه چیز دفاع کنید و همه چیز را توجیه کنید، اگر با گرفتاران و بیچارگان هستید باید با مسئولین مربوطه درگیر بشوید؛ این پارادوکس این طور حل میشود که امام امت در یک صف هستند. نظام و امام امت، ولایت فقیه و یک مسئلهی دیگری به نام بروکراسی و دیوانسالاری حاکم بر این کشور را هم داریم. در مدیریتها در سه قوه یک جاهایی از آن درست کار میکند و یک جاهایی از آن خراب کار میکند. یک جاهایی از آن عادلانه است و در یک جاهایی از آن عدالت ضعیف است و یا نیست. یک جاهایی از آن عقل هست و یک جاهایی از آن عقل نیست و بدون عقل پیش میرود. قم میخواهد با این نظارت از مسئولینی که در مسیر هستند حمایت کند و به مسئولینی که به لحاظ اخلاق اقتصادی و مالی و فرهنگی دچار فساد شدهاند – کم یا زیاد – یا قدرت مدیریت و کارامدی کافی را ندارند بگوییم اگر کمک میخواهید شما را کمک کنیم و اگر کمک نمیخواهید و میخواهید همینطور ادامه بدهید با این وضعیت نمیشود. این پیام شما است. بعضیها میخواهند قم را سهتکه کنند یا چندتکه کنند و بگویند بخشی از حوزه طلاب و فضلای جوان و انقلابی و افراطی و پرخاشگر هستند که همینطور سر همه چیز با همه دعوا دارند. خودشان هم نمیدانند چه میخواهند. یک قشر هم آدمهای باسواد هستند. اینقدر آدمهای فهمیدهای هستند که اصلاً از اول و از سال 42 هم با امام نبودند. به امام هم افراطی و تندرو میگفتند. اینها خیلی وزین و سنگین و باسواد هستند به حدی که امام در منشور روحانیت میگوید اینها به ما کمونیست میگفتند. یعنی به امام کمونیست میگفتند. چون طرفدار عدالت بودیم. چون میگفتیم جنگ شیعه و سنی راه نیندازید به ما وهابی میگفتند. چون میگفتیم در حوزه یک سری اصلاحات و تحولاتی باید صورت بگیرد تا بتواند مسئولیت خودش را امروز انجام بدهد و درست از مکتب اهل بیت دفاع بکند، به ما انگلیسی میگفتند. یک دسته طلبههای جوان بیسواد پرخاشگر انقلابی هستند و یک دسته هم افراد خیلی وزین هستند که فرقی نمیکند حسین حاکم باشد یا یزید باشد یا خمینی باشد یا شاه باشد. در نجف صدام باشد، آمریکاییها باشند، داعش باشد، فرقی نمیکند. ما به زیارت برویم و درس و بحث خود را بکنیم. یک دسته هم افراد ردهبالا هستند و با انقلاب و نظام هستند ولی معتقد هستند که نباید از مشکلات چیزی گفت. هیچ چیزی نگو خودش میافتد و خودش تمام میشود و خودش درست میشود. حالا چطور خودش درست میشود؟ حالا میبینیم که چطور دارد خودش درست میشود. ما باید این سهپارگی و چندپارگی را حل بکنیم. من که برای جنجال به اینجا نیامدهام. حتماً شما هم برای این به اینجا نیامدید که جنجال و سر و صدا و ماجراجویی بکنید که در خبرها بزنند «جلسهی جنجالی» برگزار شد. شما دنبال جنجال نیستید. شما دنبال امر به معروف و نهی از منکر و تلاش برای اقامهی قسط، دفاع از محرومین، دفاع از نظام، تلاش برای اصلاح مشکلات، کمک به مسئولین سه قوه تا جایی که در مسیر عدالت هستند و انتقاد و اعتراض به آنها از آنجا که نیستند و یا اگر ابهامی هست پاسخگو باشند. دشمن اسلام را هدف گرفته است. هدف اصلی زدن بنیاد این نظام است. نظامی که بعد از قرنها بر سر کار آمد. یک نظام استثنایی بود. یک انقلاب استثنایی بود. حرکتی که 40 سال پیش از قم شروع شد، امروز کل جهان اسلام را زیر و رو کرده است و وضعیت جهان را تغییر داده است. دوباره جهان دوقطبی شده است. یک قطب از آن انقلاب اسلامی است. حالا هدف اصلی این است که 1. بین مردم و بهخصوص نسل جدیدی آمده که قضایای دههی 60، 70، قبل از انقلاب، رژیم شاه را ندیده و اکثر شما هم جزو همین بچهها هستید که ندیدهاید. در عین حال این توهم پیش بیاید که نکند اصل حرفهای این انقلاب را همینطور کشکی بوده است. وقتی ما بعد از 40 سال بعضی از مشکلات را میبینیم که هنوز هست یعنی چه؟ من به شما بگویم اولین روزی که لااقل در شهر ما، مشهد ما که اتفاقاً اینجا هم طلبهها جلو بودند و شهید هاشمینژاد در مدرسهی نواب سخنرانی کرد و اولین شهید را دادند، شعار مردم این بود «برادری، برابری، حکومت عدل علی» این اولین شعاری بود که من یادم است جمعیت پایش را روی زمین کوبید و «درود بر خمینی و مرگ بر شاه» گفتند و درگیر شدند و با شعار «برابری، برادری، حکومت عدل علی» اولین شهدا را در مشهد دادیم. تا همین الان باید حواس ما باشد معیار مشروعیت این نظام و این انقلاب و مسئولیتها و مسئولین بسته به همین شعار است. قرآن و سنت و عترت و بعد امام و رهبری در همین مسیر بحث میکنند. حالا دشمن میخواهد به کمک بعضی از ما در داخل حکومت چه کند؟ یکی اینکه بنیان حکومت را بزند. میگویند اینها به لحاظ تئوریک چیزی ندارند و دچار تناقض تئوریک هستند و به لحاظ عملی بگویند اینها فاسد هستند. جمهوری اسلامی که گفتند فاسد از آب در آمد. نصف آنها بیعرضه هستند و نصف آنها هم فاسد هستند. مسائل اصلی و مشکلات مردم را چرا حل نمیکنند؟ چرا بعد از 40 سال ما دو، سه وزیر داشته باشیم که خودشان بگویند بالای 1000 میلیارد ثروت ما است. مگر در دههی 60 کسی جرئت میکرد که حرف این را بزند چه برسد به اینکه در عمل باشد؟ سوال شما این است که چطور میشود کسی که 30 سال پیش یک گدای حزبالله بوده حالا بگوید ما 1000 میلیارد ثروت داریم. این بر چه اساسی است؟ به تعبیر حضرت امیر اگر از بیتالمال برداشتی که غلط کردی. اگر غیر از بیتالمال بوده باز هم غلط کردی. از کجا و چطور؟ نابغهی اقتصادی هستی؟ ولایت فقیه را میزنند که ببینید ته حکومت دینی این است. فاصلهی طبقاتی است، اختلاس 1000 میلیاردی هست، و این هم روحانیت و این و هم مرجعیت هستند. بگذار هر چه میخواهند در قم درس خارج فقه و اصول بدهند و موعظه کنند. ته تشیع این است. به توطئهها دقت کنید. ته اسلام این است، ته انقلاب این است. همه هم نگاه میکنند و همه هم از کنار هم رد میشوند. بناست اسلام سیاسی بیآبرو بشود. بناست انقلاب اسلامی فاقد مشروعیت تعریف بشود. بناست بگویند فساد سیستماتیک کل نظام را گرفته است. آخوند و غیر آخوند همه با هم مشغول خوردن هستند. بله، یک اقلیتی از آخوندها و مسئولان میخورند و یک اکثریتی، آخوندهای مثل شما گشنه هستید و اجارهی خانه را هم ندارید بدهید و به شما فحش هم میدهند. در جبهه 3، 4 هزار طلبه شهید شدند. ما طلبههای مشهد بودیم که هر وقت عملیات بود میگفتیم خبر کنید و با رفقا میرفتیم. همان زمان که مشغول مکاسب و کفایه بودیم همان موقع دوستان ما یک پایشان در درس بود و یک پایشان هم در منطقه و در جبهه بود آنجا هم در جبههها میگفتند که گردان اول حرکت بکند. غواصهای جلو طلبه بودند. در کربلای 4 ما 30، 40 طلبهی خطشکن داشتیم. بیشترین شهید را به لحاظ صنفی و به لحاظ جمعیتشان همین طلبهها دادند. اینجا است که آتش میگیریم. میخواهند بگویند روحانیت شیعه فاسد شده است. نهادهای انقلابی فاسد هستند. سه قوه فاسد است. این حاکمیت ناکارآمد و بیعرضه است. پاسخگوی مسائل و مشکلات مردم نیستند. هر کسی هر مشکلی دارد و هر چه میگوید کسی نیست که بیاید جواب بدهد. و مقصر این مسئولین نیستند. مقصر خود تشیع است. مقصر خود اصل اسلام و انقلاب اسلامی است. مقصر اصل ولایت فقیه و روحانیت و مرجعیت و شیعه است. مشکل درون ریشه است. مشکل این مسئول و آن مسئول نیست. از آن طرف مسئولین نظام همه طبق قانون با رأی مردم بر سر کار میآیند. بالاخره دولتی با 40 میلیون جمعیت آمده، دولتی با 24، 25 میلیون رأی آمده. اینها که دیگر رأی ملت است و باید احترام گذاشت. سه سال دیگر از این دولت و دو سال از این مجلس مانده و همهی اینها با رأی اکثریت ملت آمدهاند. بنا بر تضعیف و سرنگون کردن دولت و براندازی مجلس و قوهی قضاییه نیست. رهبری هم گفت اینهایی که میگویند دولت باید سرنگون بشود و کنار برود نظر انقلاب نیست. باید بمانند و به وظایف خود عمل کنند. به قولهایی که دادند عمل بکنند و در برابر مردم پاسخگو باشند. خب ما ته اقتصاد برجامی را دیدیم. این ته اقتصاد برجامی بود که گفتند آب خوردن ما هم دست آمریکا است. میخواهیم چرخ سانتریفیوژها و چرخ اقتصاد، هر دو بچرخد که بحمدلله هر دوی آن با سرعت میچرخد. هم سانتریفیوژها و هم اقتصاد مملکت به سرعت میچرخد. گفتند ما به اینها چراغ سبز میدهیم و علامت میدهیم و درست میشود. خب درست شد. این ارز، این سکه، این تلاطم پولی، این بازار، این تولیدات، این واردات و صادرت، این بیکاری، این عصبانیت و یأسی که در بخشی از اقشار جامعه است و به اینها چه وعدهها دادید و چه خبرهایی دادید که اینطور میشود و آنطور میشود. کسی برود این وعدهها و خبرها و خوشخبریهایی که در این چند سال دادند را ردیف کند، ببینید کل اینها را که کنار هم بگذارید دقیقاً آدرس بهشت است. مشخصات بهشت است که دادهاند. گفتند مرگ بر آمریکا گفتید، حرفهای تند زدید، حرفهای مفت زدید که اینطور شد. حالا اینطور کنید تا اینطور بشود. باز اینطور کردند و آنطور شد. آنطوریتر شد. الان وظیفه چیست؟ آیا تضعیف سهقوه، دامن زدن به یأس و ناامیدی و عصبانیت است؟ هرگز. آیا سکوت و تأیید وضع موجود است؟ ندیدن مشکلات است؟ ترک امر به معروف و نهی از منکر است؟ دفاع نکردن از طبقات محروم و فقیر است؟ هرگز. وظیفه همین کاری است که شما از اینجا شروع کردید ولی نباید اینجا تمام بشود. صرف تجمع و تظاهرات و شعار نباشد. اینها خیلی خوب است. بسیار هم باارزش است. بعضیها میخواهند همینها هم نباشد. ولی اینها اصلاً کافی نیست. حوزه از مرجعیت تا طلبه وظیفه دارند. هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی وظیفه دارند. بیتالمال نباید حیف بشود و نه باید میل بشود، چه برسد به اینکه حیف و میل بشود. چون بعضیها میل میفرمایند، بعضیها خودشان میل نمیفرمایند، میل و نابود میکنند. بیعقلی، مدیریتهای ضعیف، غیر پاسخگو، تصمیمهای یک شبه و یک نفری میگیرند. خب نمیفهمی تو با این تصمیماتی که در مجلس و در دولت و دستگاه قضایی میگیری یک مرتبه صدها هزار خانواده زیر و میشوند؟ نمیفهمی چه تصمیمی میگیری؟ قرار نیست تصمیم علمی گرفته بشود؟ هر کس در حکومت کاری بکند که افکار عمومی به این گونه نتیجه بگیرند که جمهوری اسلامی دچار فساد سیستماتیک است، روحانیت فاسده شده است، زندگی اشرافی و مذهبی است، در خود همین قم هم هست، چه برسد به جای دیگر، کاری بکند افکار عمومی به این نتیجه برسند، و به خصوص نسل جوان ما که امروز 60، 70 درصد ملت ما که اصلاً نه انقلاب را دیدند، نه جنگ را دیدند، نه امام را دیدند، خود شما هم اکثراً به همین شکل هستید، به این نتیجه برسند که یک طبقهی اشرافی مذهبی داخل حکومت و حتی داخل بخشی از روحانیت تشکیل شده و در تراز بالا دچار نفاق تئوریک شدهاند، دستگاهها نسبت به مسائل لااقتضا شدهاند، شکاف طبقاتی عادیسازی میشود، نظارت و بازرسی علمیِ دقیقِ قاطعِ منصفِ بیطرف و متخصص وجود ندارد، اصلاً معلوم نیست چه کسی چه کار میکند. کسی به افکار عمومی گزارش نمیدهد. کسی به مردم پاسخگو نیست. بانکها چه میکنند؟ مؤسسات اعتباری چه میکنند؟ گمرک میگوید 70 درصد قاچاق رسماً از گمرک انجام میشود. چه خبر است؟ یکی میآید میگوید دو تن سکه به یکی دادیم. باز یکی از همان نظام میآید میگوید نه آقا، دو تن نبوده، شخص خاصی هم نبوده. باز دیگری میآید میگوید نه، بوده، به خود بانک مرکزی وصل بوده. چه میگویید؟ چرا اینطور حرف میزنید؟ چرا از طرف یک نظام با مردم سه جور حرف میزنید؟ این وضعیت دلار است. بخشی از آن عمدی است و بخشی از آن غیر عمدی است. ما نمیفهمیم بالاخره در این قضایا یک مافیایی است یا مافیا نیست. جهل و حماقت است. سفیهان اقتصادی برای این ملت تصمیم میگیرند که قرآن میفرماید «... لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ ...» (نساء/5) مدیریت اقتصاد است. از خانواده تا جامعه نباید دست آدمهای سفیه اقتصادی بیفتد. آیا سفاهت است؟ آیا فساد است؟ آیا دارند یککلاغ، چهلکلاغ میکنند؟ واقعاً اینقدر نیست که میگویند؟ خب باید اینها را جواب بدهید. چرا مشخص نمیکنید؟ این همه شبهات به رسانهها پمپاژ میشود. چرا جواب نمیدهید. دیروز در جلسهای بودم که یک عده از بچههای رزمندهی جبههای، طلبه، دانشجوهای حزباللهی بودند. بعد از این همه سال که صحبت این حرفها میشود از من میپرسند اینکه میگویند ما در جمهوری اسلامی وزیرهای چند هزار میلیاردی داریم درست است؟ چه بگویم؟ میپرسد اینهایی که گفتند سکه میفروشیم، اینهایی که از بانک بدون ضمانت هزار میلیارد وام دادند، اینها را باید گرفت یا آنهایی که پولها را گرفتند و بردند؟ همین که رهبری گفت میگویند سکه دادهاند خب یک عده هم گرفتهاند. خود دولت رسماً گفت سکه میدهیم. وقتی که خودت گفتی دیگر قانونی است. اگر کسانی هم سوء استفاده میکنند قبل از آنها باید شما را گرفت. آنهایی که به چند نفر هزار میلیارد و چندصد میلیارد از بانک وام دادند و بدون هیچ ضمانتی دادند و تا الان هم پس نگرفتند و بعد سر وامهای چندصد میلیونی و چند میلیونی و چند میلیاردی برای یک عده که میخواهند کارخانهی تولیدی بزنند 1000 دردسر به وجود آوردند و اسم اینها را به عنوان بدهکاران بانکی دادند. یکی از دوستان میگفت قسط او ماهی 300، 400 هزار تومان است، یک ماه یادمان رفته به من پیامک زدند که اسم شما را در لیست بدهکاران بانکی اعلام خواهیم کرد. کلاهبردار هستیم؟ میآیند میپرسند سر مسائل فساد جناحی برخورد میکنند؟ اصولگرا و اصلاحطلب، این به او بزند، او به این بزند. این اسلام نیست. ما اصلاحطلب و اصولگرا و چپ و راست نداریم. ما مسلمان و غیرمسلمان داریم. انقلابی و غیر انقلابی داریم. عدالتخواه و ضد عدالت داریم. ما به جناحها و حزبها چه کار داریم؟ هر کس که دزدی میکند باید او را گرفت. آخوند است، غیر آخوند است، مسئول است، غیر مسئول است، اصولگرا است، اصلاحطلب است، این مزخرفات چه هست؟ ملاک قسط و عدالت است. توحید است. ارزشهای انقلاب است. ملاک این است که مردم به این نظام شک نکنند. مأیوس نشوند. الان جای دیگری بودم، به من یادداشتی دادند. دوستان دیگر هم گفتند که بالاخره میگویند به برادران رؤسای سه قوه اتهاماتی وارده شده است. اصلاً ما نمیدانیم راست است یا دروغ است. ولی جواب بدهند. این را از من پرسیدند به برادر رئیس جمهور، برادر معاون رئیس جمهور، برادر رئیس قوهی قضاییه و مجلس اتهاماتی در رسانهها مطرح شد. انشاالله همهی آنها هم دروغ است. ولی چرا جواب نمیدهند؟ باید به مردم توضیح بدهید. این چند بار از من سوال شد. همین امروز در قم هم پرسیدند. آقا بگویید ما محاکمه کردیم تبرعه بود. مشکلی نبود. اتهام بود اثبات نشد. ولی یک چیزی بگویید. رئیس قوهی قضاییه اعلام کرد که ما اسم قضات فاسد را اعلام میکنیم. خب اعلام کنید. شما گفتید ما لیستی از اسم قاضیهای فاسد را اعلام میکنیم. خب چرا اعلام نمیکنید. مگر رهبری به دوستان قوهی قضاییه نگفتند که اگر چهار نفر قاضی و دادستان فاسد هست بیاورید و جلوی مردم و دادگستری به آنها شلاق بزنید که بفهمند چه خبر است و مردم اعتماد کنند. اینها میگویند ما اگر قاضی یا دادستان فاسد داریم خودمان پنهانی او را مجازات میکنیم یا عزل میکنیم. آن را علنی نمیکنیم. برای اینکه آبروی قوهی قضاییه نرود. بحث این است که وقتی برخورد علنی نمیکنی مردم به قوهی قضاییه شک میکنند. اولاً به شما بگویم من اینها را آدمهای مفسد و خائن نمیدانم. ممکن است ضعفهایی دارند و باید به آنها تذکر داد و باید پاسخگو باشند. وظیفهی ما این است. اما اینکه بگوییم اینها فاسد هستند و خائن هستند و دزد هستند نیست. این حالتی که رهبری هم گفتند این تصور که همهی مسئولین دزد هستند، کل اینها مشغول بخور بخور هستند، بچههای همهی اینها آمریکا و کانادا و انگلیس هستند، همهی اینها خوردند و بردند. خب واقعاً اینطور نیست. نگذاریم این حالت گسترش پیدا بکند. البته بگویم چرا اینطور میشود؟ وقتی که نهادهای قانونی رسمی به موقع و شفاف و قاطع عمل نمیکنند در افکار عمومی یککلاغ، چهلکلاغ و بلکه هزارکلاغ میشود. صد نفر از مسئولین با پول بیتالمال و رانتهای حکومتی بچهی خودشان را به آمریکا و انگلیس و کانادا فرستادند. وقتی با اینها برخورد نمیکنی و اعلام نمیکنی مردم فکر میکنند که پس اینها را میدانیم، ببین آنهایی که ما نمیدانیم چقدر است. پس همهی اینها اینطور هستند. چرا به معلولها میپردازی؟ چرا در فضای مجازی اتهامات زیاد میشود؟ برای اینکه فضای مجازی بیحساب و کتاب هست اما از آنطرف هم سوالهای بیجواب مطرح شده و جواب نمیدهید. خب جوابهای قلابی میآید. مثل یکی از علما در همین قم یکی، دو سال پیش گفته بودند «وهابیت، بهاییت چه کار میکند. شما چه کار میکنید؟» گفتم از شما باید بپرسند که چه کار میکنید. حوزهی قم مسئول است. جای طلبکار و بدهکار که نباید عوض بشود. اگر در سرزمینی که مکتب اهل بیت(ع) است که مکتب عدالت و عقلانیت و معنویت است و در چنین جامعهای به قول شما وهابی و بهایی و کلیسا و عرفانهای انحرافی مخاطب و مشتری پیدا کردند تقصیر شما است. تقصیر قم است. تقصیر حوزهی مشهد و اصفهان است. میگویند 300 نوع عرفان قلابی و حلقههای عرفان قلابی است. خب چرا هست؟ 1) عطش معنویت در جامعه است. دنبال عرفان و معنویت هستند و میخواهند از این مسائل ماده خلاص بشوند.
2) معنویت درست به اینها ارائه نمیشود. جای طلبکار و بدهکار که نباید عوض شود. آقا جواب شبهات علوم انسانی و... را بدهید! خب چه کسی باید جواب بدهد؟ خروجی قم. خروجی مشهد. خروجی حوزه اصفهان. آقا عرفانهای قلابی رایج شده، خب مسئول اول آن شما هستید. هزارتا طلبه فاضل که انواع عرفانها و معنویتها، نقاط ضعف و قوت آن را بشناسند، تربیت کردهاید؟ هزارتا فاضل که بحثهای قرآن و سنت را از طریق همین متد حوزوی جواهری به حوزه علوم انسانی بکشانند تربیت کردهاید؟ سؤال مطرح میشود جواب نمیآید. همین لیست بدهکاران بانکی را از زمان آقای بگم بگم، از آن زمان میگویند بگم بگم، ما مُردیم، خب بگو! نگفتند. نه ایشان گفتند نه اوشون گفت، هیچ کس دیگر هم نگفت. اگر هم کسی هست خودتان هستید، فامیلهایتان هستند، رفیقهایتان هستند، فامیلهایتان هستند، بگویید! ولی وقتی نمیگویند؛ الآن در ذهن مردم این است که ببینید کدامیک از مسئولین دزد نیستند. نه این که کدامشان دزد هستند. الآن افکار عمومی دارد اینطوری فکر میکند. در حالی که این دروغ است، این ظلم به جمهوری اسلامی و به این نظام است. بسیاری از مسئولین پاک و شریف هستند که من خیلیهایشان را از نزدیک میشناسم که واقعاً اینطوری نیستند ولی چرا افکار عمومی اینطور آلوده شده است برای این که نهادهای رسمی و قانونی وظیفهشان را درست و بهموقع و شفاف عمل نکردند و نمیکنند. اگر مجلس درست نظارت میکرد بر قوه مجریه و قوانین درستی میگذاشت، اگر مجلس به وظیفهاش درست عمل میکرد خیلی از این مسائل نمیشد. اگر قوه قضائیه بهموقع علمی و قاطع بازرسی میکرد، سازمان بازرسی کل کشور، آنجا وزارت اطلاعات در دولت، آنجا دیوان محاسبات در مجلس، اینها به وظایفشان درست عمل نکردند. اصلاً انگار کمکم این احساس بوجود آمد که هیچی تحت نظارت نیست. اصلاً ما سازمان بازرسی نظارت درستی نداریم یا همهشان به هم وصل هستند، این به او تعارف میکند او به این! هوای همدیگر را دارند، بعضیهایشان هم که با هم قوم و خویش هستند، میبینید این، این جناح است، او هم آن جناح است، بعد میبینید با هم باجناق هستند! اون یکی اینطور است، این یکی اینطور است! خب اینطوری که نمیشود، شما در جلسات خصوصی با همدیگر میگویید و میخندید بیرون جلوی ما با همدیگر دعوا میکنید، ما هم باور میکنیم میگوییم نکند واقعاً چیز است، بعد میبینیم دختر او با پسر این، بعد پسر این با دختر او ازدواج میکند، همه با هم رفیق هستند!
دهه چهارم انقلاب اسلامی، دهه خطر و انحراف و استحاله این نظام است. نهضت اسلام در صدر اسلام در دهه دوم و سوم دیگر کلاً منحرف شد. ما الآن وقت انحرافمان است، همین الآن وقتش است ما دقیقاً سر پیچ انحراف هستیم، نسل اول تمام شده، نسل بعدی آمده، خیلی از مسائل اطلاع ندارد، امکان ثروت و قدرت بیشتر شده، دهه 60 این مسائل نبود، ولی دهه 90 هست. یک عده وسوسه پول و شهوت و قدرت شدند، یک عدهای هم ظاهرشان دهه شصتی است ریشها را نگه داشتهاند اما قلب دیگر دهه شصتی نیست! اصلاً دهه 60 را قبول ندارد با این که خودش دهه 60 انقلابی بوده، آلوده شده است. یک عده به لحاظ فکری دیگر مبانی انقلاب و امام را قبول ندارند، یک عده فکراً میگوییم قبول داریم اما قلباً قبول ندارند، یک عده هم قلباً قبول دارند، عقلاً قبول ندارند، یک عده هر دویش را قبول دارند عملاً قبول ندارند! اینجوری میشود. حالا میفهمیم در صدر اسلام چه شد که شهدای زنده به جنگ علی آمدند! طلحه و زبیر، سعدبنابی وقاص اعلام بیطرفی میکند. و همهشان وقتی از دنیا رفتند طبق اسناد اهل سنت و شیعه، میلیارد رفتند، فقط علی(ع) بود که با جیب خالی رفت.
آیا این دستور که قوه قضائیه نوشت به رهبری داد و رئیس جمهور هم تأیید کرد گفت خوب است، رئیس مجلس هم گفت بله خوب است، خب الحمدلله همه خوب است! خب در این دستور ضربه اصلی باید به مفسدان حکومتی بخورد یا به مفسدان خارج از حکومت که به کمک اینها سوء استفاده میکنند؟ ضربه اصلی باید به فساد داخل حکومت وارد بیاید.
آیا یک نوع اشرافیت مذهبی داخل جمهوری اسلامی بین بعضی از روحانیون و غیر روحانیون در سطح بالا شکل گرفته است ولو اقلیت هستند، شکل گرفته است یا شکل نگرفته است؟ خب اینها باید پاسخ واضح داده شود. نمیشود بگوییم مرگ بر آمریکا، مرگ بر انگلیس و دنبال اقامت برای بچههایمان در انگلیس و دنبال کارت سبز برای اقامت در آمریکا باشیم. نمیشود! البته اینها اقلیت هستند ولی چون برخورد نشده و کسی پاسخگو نبوده، الآن مردم فکر میکنند که تمام بچههای مسئولین خارج هستند. اکثر مسئولین بچههایشان خارج است و مشغول بخور بخور هستند، خب واقعاً اینها دروغ است نیست، واقعاً فساد سیستماتیک نیست. فساد سیستماتیک یعنی از رأس نظام، فساد پمپاژ بشود به پایین. رأس نظام، ضد فساد است. پایگاههای نظام، ضد فساد هستند. بدنة نظام بخش مهمیاش واقعاً فاسد نیستند و ضد فساد هستند ولی آن اقلیتی که باید به وظیفهاش درست عمل میکرد نکرد، جوابگو نبود، حقوقهای 70 میلیون، 80 میلیون، 100 میلیون، به جای این که با آن برخورد کنند بعضی از ------------36:32-------- برای آن قانون نوشتند و قانونیاش کردند. بودجهها را چطوری میریزید؟ کجا میرود؟ چه کسی تصمیمها را میگیرد؟ این تصمیمها چقدرش علمی است؟ یک مرتبه یک نفر میآید و یک تصمیمی در مورد قضیه بانک، ارز میگیرد، یک مرتبه سیلاب و تلاطم در زندگی مردم راه میافتد. بعد میبینید کل تصمیم را یکی دو نفر گرفتند، بدون مشورت، بدون پاسخگویی. نکند برسیم به جایی که متأسفانه اینها همه با هم فامیل باشند و هوای یکدیگر را داشته باشند و زندگیهای مرفه با توجیه مذهبی درست کنند.
رهبری، ایشان به بعضی از مسئولین در همین تعطیلات نوروز بود به نظرم، که گفتند، کجا رفت صفا و خلوص دهه 60؟ کجا رفت زهد و سادهزیستی مسئولان در دهه 60؟ کجا رفتند فداکاران صف اول جهاد و شهادت که در صف اول حکومت آنها بودند؟
خب اقتصاد برجامی را دیدیم. اقتصاد برجامی تهش همین بود. آمریکا الحمدلله مشکلات آب خوردن و غیر آب خوردن را همه را حل کرد. هر وقت عقب نشستند، تحریمها و توهینهای آمریکا بیشتر شد. اواخر دهه 70، آن موقع بعد از جنگ، مسئولین اعلام کردند که ما میخواهیم تنشزدایی کنیم، فتیله را پایین کشیدیم، ما دعوا نداریم، خیلی مرگ و درود نداریم، بیاییم این را حل کنیم. همان موقع، غربیها دادگاه تشکیل دادند و مسئولین جمهوری اسلامی را محکوم کردند حتی مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی – رحمهالله علیه- را هم محکوم کردند گفتند اگر از ایران بیرون بیاید او را میگیریم و یک عده از مسئولین. همان موقعی که نظام یک مقدار فتیله را پایین کشید. که آقا مشکلات اقتصادیمان با غرب حل شود!
دوم، زمان آقای خاتمی بود، ایران رسماً به اسم گفتگوی تمدنها با آمریکا وارد مذاکره شد. مثل این که سازمان سیا و کاخ سفید تمدنها هستند! سر قضیه افغانستان، عراق، اینها به اینها باج دادند. درست همان موقع، بوش اعلام کرد که ایران محور شرارت است و ما را تهدید اتمی کرد. الآن هم سه چهار سال است دارد این کار میشود. خیلی خب ما آنها را بتن ریختیم بستیم رفت، صد و ده درصد تعهداتمان – نه صددرصد – صدوده درصد آن را پیش پیش عمل کردیم از بس باتربیت هستیم! بعد از 5 – 6 سال این است! بدتر، تحریم. حواستان بود که دوباره طرف ما را تهدید اتمی کرد؟ گفت کاری نکنید که بلایی سرتان بیاوریم که سر کمتر ملتی آمده که دیگر نتوانسته خودش را جمع و جور کند؛ یعنی مثل ژاپن، هیروشیما. آقا هرچه کوتاه میآییم و ذلّت نشان میدهیم اینها پرروتر میشوند.
یک جملهای گفتند که رهبری در سخنرانی اخیرشان گفتهاند که صدا و سیما پخش نشده، بعد از بس جنجال شد، الآن دیدم که دفتر رهبری گفته، جمله این است: ایشان گفته من اشتباه کردم که حرف اینها را قبول کردم و به وزیر خارجه اجازه دادم برود با آمریکا مذاکره کند، کل این مذاکرات، ضررش برای ما بیشتر بود! خب ضرر اقتصادی و دنیویاش. مدام میگویند مذاکره! خب آقا مذاکره کردیم داریم میکنیم، مگر مذاکره چطوری است؟ مثل این که اینها منظورشان از مذاکره چیز دیگری است! چون مذاکره همین است که با هم مینشینند پشت میز با همدیگر صحبت میکنند میگویند آقا چه بدهیم چه بستانیم! بعد دادید و نستاندید. دیگر باید در مذاکره چکار کنیم؟! سر عراق مذاکره، سر افغانستان مذاکره، برجام 6 سال مذاکره، ته آن شد این.
گفتیم آقا شعارهای هستهای و غیر هستهای را همه را کنار بگذاریم اقتصاد درست شود، آنها را کنار گذاشتیم، خرابتر شد که! اعتماد به آمریکا. باز میگویند نه اینها جمهوریخواهان هستند بدلدموکراتهایشان خوب هستند. بابا اول که دموکراتها فریبتان دادند. باز بعضیها میگویند آمریکا بد است اروپا خوب است! اروپا را ندیدید! خب تمام این خیانتها را اروپا دارد به ما میکند، همین انگلیس و فرانسه و آلمان، دارند این خیانتها را به ما میکنند. کی خوب است؟ همه خوب هستند غیر از ملت ما؟! همه جا تقصیر ما بوده؟
امام گفت میترسم روزی برسد که بگویند کل این مسائل، منشأش افراطیگریهای ما بوده است! ما تقصیر داشتیم که آمریکا و غرب با ما درافتادند، بگویند تقصیر ما بود!
یکی از نمایندهها، یکی از اعضای گروههای سیاسی، چند وقت پیش گفت من را میخواستند در لیست شورای شهر تهران بگذارند به من گفتند دو میلیارد بده تا اسم تو را در لیست بگذاریم! ما در دهه 60 این حرفها را داشتیم؟! 2 میلیارد پول بده که توی لیست او را بگذارید که بیاید در شورای شهر؟ بعد میخواهد چقدر در بیاورد آنجا؟ ما اصلاً چنین چیزهایی در ایدئولوژیهای انقلاب اسلامی داشتیم؟ فامیل و رفقا و دوستانمان و باندمان را وارد حکومت کنیم، مدرکسازی قلابی، سند سازی، دور زدن قانون، بازی با قانون، ارتباطات سیاه، فاصله گرفتن از مردم، تودهها و بخصوص از فقرا، صدای گرفتارها را نشنیدن، آب شور گلآلود توی لولههای خرمشهر به مردم در دمای 55 درجه تحویل دادن، نخلهای تشنه آبادان را آنجا گذاشتن، بعد از این طرف بهرههای بینام بانکی، تولیدکننده ورشکسته، وارد کنندهها و دلالان مافیایی، مرفهین بیدردی که وارد حکومت شدند، در سه قوه، از هر دو جناح، در هر سه قوه! مرفهین بیدرد. جهادگریزان ترسو که مدام در حال مذاکره و مدام در حال عقبنشینی در برابر استکبار هستند.
و نکته بعدی، عقلانیت اقتصادی در مدیریت کشور کجاست؟ ما از کجا بفهمیم که این تصمیماتی که در مسائل مختلف گرفته میشود، به لحاظ اقتصادی چقدرش علمی و چقدرش عقلانی است؟ همه کارها با بگیر و ببندد و با اعدام و این قضایا حل نمیشود، درست است که بخشیاش با این است و باید قاطع و دقیق انجام شود، اما آن بخش دیگرش، علم، عقل و محاسبات درست اقتصادی. عقلانیت مدیریتی در اقتصاد کشور در چه درجهای است؟ با تصمیمهای یک شبه و چند نفره، طوفان و تلاطم در زندگی اقتصادی مردم، بعد ترامپ یک پِخ میگوید اینجا قیمتها باید بالا و پایین شود! یک زمانی عکس بود. امام اینجا یک نطق میکرد قیمت نفت در دنیا بالا و پایین میرفت. در آمریکا حساب میبردند. حالا ما باید بنشینیم این مردک ناقصالعقل فاسد الاخلاق، دخترباز، این برای ما صحبت کند و قیمتها اینجا بالا و پایین بشود، انگار که افسار اقتصاد ما را این آقایان اینجا دست او دادهاند. اعتماد به آمریکا، به غرب و اروپا، به جای اعتماد به ایران و ایرانی؛ بازرسیها چرا علمی و کارآمد نیستند؟ چرا بسیاریشان بیفرجام هستند؟ آیا دادگاهها گزینشی، طولانی، فرساینده و بدون اعلام باید برگزار شود؟ اقتصاد علمی و آکادمیک کجاست که این همه حرف آن زده میشود؟ حوزه، غیر از یک اعتراضات اینطوری یک وظیفه مهم دیگر هم دارد، و آن هم اجتهاد اقتصادی است، فقه حکومتی است. بعضیها در تهران هنوز میگویند که آقا در قم فقط تظاهرات میکنند حرف میزنند وگرنه ما میگوییم راه حل شرعی و اسلامی در قضیه بانک، ارز و... چی هست، هنوز که هنوز است یک مرجع میگوید بانکها ربوی است، یک مرجع میگوید نخیر اینها ربا نیست. بعد از چهل سال، این چطوری است؟ فقه بیربط با زندگی، زندگی بیربط با فقه. درس خارجهایی که به جای این که حکومت دینی و جامعه و تمدن دینی را تئوریزه بکنند، عملاً تبدیل به یک فقه سکولار میسازند، فقه فردی، طهارت و نجاست، ولی راجع به اقتصاد و سیاست و روابط بینالملل و بانک و... حرفی ندارد. خب سکولاریزم یعنی همین. بگذارید یک چیزی من به شما بگویم، هی میگویند سکولاریزم در دانشگاه! ریشه سکولاریزم در حوزه است! سؤال این است که ریشه سکولاریزم در حوزه است، سکولار یعنی چه؟ یعنی تفکیک دین از حکومت و دولت و تمدن. اول تفکیک نظری، وقتی است که شما حرفی ندارید. شما 5تا درس خارج فقه در قم و مشهد و نجف و اصفهان دارید که پرسشهایش را از بیرون بگیرد همین الآن در مسائل حکومتی، و بیاید بر اساس آنها ادله را پیدا کند و بحث کند، یعنی از توی ذهن به عین نیاید بلکه از توی عین به ذهن بیاید، چندتا هستند؟ این هنر نیست که هی طهارت و نجاست و طواف و... را بگوییم، هزار بار اینها را گفتیم باز برای هزار و یکمین بار هم اینها را میگوییم. به قول مطهری(ره) میگوید اجتهاد، تکرار حرفهای مکرر نیست، جواب مسائل حل شده نیست، اجتهاد، یعنی جواب مسائل حل نشده. خب مسائل حل نشده را جواب بدهید. مسائل حل شده را که همه بلد هستند جواب بدهند! من شنیدم میخواهند 700- 800 تا رساله در قم بدهند. ما اصلاً 700تا مرجع میخواهیم؟ اینطور که کارخانه انبوه تولید مرجع تقلید شروع شده، که کاری ندارد، چهارتا شرح و حاشیه میخوانید برمیدارید همانها را میآورید میگویید، مرجع میشوید؟
حساسیت، سر مسائل جزئی درجه 6، عدم حساسیت سر مسائل درجه 1. چهارتا سؤال جدی در حوزه فقه اداری، فقه حکومتی، فقه روابط بینالملل، فقه اقتصادی، فقه بانکی مطرح میشود، اغلب اینهایی که میخواهند رساله بدهند، مرجع، و 700- 800 - 1000تا رساله بدهند، اغلبشان هیچی برای گفتن ندارند. یک علت این که میگویند جمهوری اسلامی ناکارآمد است یا این که سیستم آن درست نیست، یکیاش همین بیسوادیهاست که این مسائل را اصلاً... من الآن صدتا مسئله برای شما مطرح میکنم که در یک درس خارج فقه ما به اینها نمیپردازند در حالی که این صدتا، 80تایش الآن مسائل اصلی جامعه ماست. علتش هم این است که اکثر اینها اصلاً جواب ندارند، اصلاً نمیدانند مظان پاسخگویی به اینها در کدام بخش قرآن و حدیث است! یکی هم بیسوادی دانشگاههای ما. آخر این همه متخصص در علوم انسانی، ریاضی، تجربی، فنی و این همه مشکلات در جامعه؟ مشکل آلودگی هوا، مشکل ترافیک، مشکل سیستم ناکارآمد بوروکراسی و دیوانسالاری در بخشی از کشور، خب قرار بود اینها را شما حل کنید، این چه دانشگاهی است که این مسائل را نمیتواند حل کند. و این چجور حوزهای است که بسیاری از پرسشها را نمیتواند جواب بدهد. هنوز دارند بحث میکنند که این بانکها ربوی هستند یا غیر ربوی؟ این خیلی جالب است! چهل سال گذشت! اینقدر فاصله با واقعیات؟ مسئولین نظام دارند کار خودشان میکنند اینها هم برای خودشان! به قول مرحوم حاجشیخ هاشم قزوینی، استاد پدر ما در حوزه مشهد، که ایشان آن موقعها مکاسب و کفایه میگفت، میگفت برای خودمان در حوزه مکاسب میگوییم و مردم هم برای خودشان مکاسب میکنند! چطوریه؟ فقه عینی، اصلاً ما به اهل سنت میگوییم اینها باب اجتهاد را مسدود کردند، شما چکار کردید؟ همان کار را کردید!
بنابراین دوستان توجه کنید ما یک مشکل هم داریم هم در فقه حکومتی، در حوزه، این همه حوزویان و دانشگاهیان مدرکدار مدعی، این همه دکتر حجتالاسلام و ححتالاسلام دکتر و... بعد سر مسائل اصلی میبینید اغلب سیاهی لشکر هستند و جوابی ندارند. مشکلات خودشان را دارند حل میکنند مشکلات نظام و مردم را چه کسی حل کند؟ مدیریت علمی و اقتصاد علمی دانشگاه، کجاست؟ و فقه مدیریتی و حکومتی حوزه؟
چند نکته هم من عرض کنم، چند نکته از امام و رهبری عرض میکنم و عرضم را ختم میکنم. من دوست دارم کاش میشد جلسات دقیقتر و علمیتر و تخصصی در قم برگزار شود و تک تک این مشکلات مردم بیاید اینجا بحث فقهی بشود. بحث تفسیر و حدیث بشود که وقتی میگوییم این دین، جاودانه است، این فقه، فقه لایزال است، باب اجتهاد باز است، کو مجتهد؟ ما فقهدان زیاد داریم، مجتهد خیلی کم است.
اینهایی را که میگوییم صریح عبارت امام و رهبری است، امام میگوید باید گروهی تشکیل بشود که هرکس در حکومت و جمهوری اسلامی خلاف عمل کرد گوش او را بگیرند و از هر ادارهای که هست بیرون کنند و مأمور بگذارند که دیگر برنگردد. راهش ندهند. هرکس کارشکنی میکند دیگر راهش ندهید. خودِ وزیر است، دست او را بگیرید و دیگر به وزارتخانه راهش ندهید. اینها صحبتهای امام است، سال 59 گفته است، هنوز یک سال و نیم از انقلاب بیشتر نگذشته است، همان اول تشکیل نظام گفتند اگر وزیر است دستش را بگیرید و از وزارتخانه اخراجش کنید، ما با کسی شوخی نداریم، من کاری ندارم به این که چه کسی باید این کارها را بکند، باز همان روشهای ادارهبازی! به قوه قضائیه میگوید دادگاهها باید با همان قدرت باشند، با قدرت عمل کنند، اگر قاضی نمیتواند قضاوت کند، یا منحرف است و فاسد است فوری او را عوض کنید یا مجازات کنید. میگوید خودتان این کارها را انجام دهید، افراد صالح مطلع بیطرف را تعیین کنید، به شکایات مردم رسیدگی کنید. چند ماه است این مردم میآیند به خیابان، داد، قال، نامه مینویسند، مدام بیانیه امضاء میکنند یک نفر نمیآید جواب بدهد، این قوه میگوید تقصیر اوست، آن قوه میگوید مسئولش اوست، آن قوه میگوید به من مربوط نیست به اون بگویید! خب پس چرا نظام تشکیل دادید؟ اگر به شماها مربوط نیست، به چه کسی مربوط است؟ همه مشکلات را باید خودش بیاید یکی یکی حل کند؟ این شد نظام؟ امام میگوید دادگاهها را اصلاح کنید، از انحرافات جلوگیری کنید، 20تا قاضی و دادستان بیعرضه یا فاسد یا بیسواد را با اردنگی از دستگاه قضایی بیرون بیندازید، جلوی دادگستری او را شلاق بزنید! اتهاماتی که متوجه خودِ مسئولین است به مردم جواب بدهند. اول خودتان را برئ الذمه کنید. رهبری فرمودند با دست ناپاک نمیشود شیشه را پاک کرد! اول برای مردم روشن کنید که ما پاک هستیم و الا اعتماد نمیکنند.
بعد امام میگوید که مراقب فقرا باشید، فقرا و مردم را از دست بدهید هیچ چیز نیستید اصلاً این نظام مشروع نیست. میگوید سرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات، که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمیتوانند بفهمند نباید در حکومت جمهوری اسلامی باشند. میگوید اگر رئیس جمهور و نمایندگان مجلس، شایسته و متعهد به اسلام و دلسوز ملت باشند این مشکلات پیش نمیآید. اگر پیش بیاید مشکلات رفع میشود. اگر دیدید مشکلاتی پیش میآید و رفع نمیشود و طول میکشد بدانید در سه قوه در حکومت اشکال است و حکومت مشکل دارد. فساد سیستماتیک نیست اما فساد هست. من دارم حرفهای امام را میگویم، اگر اینها ضد انقلابی است پس امام ضد انقلاب است! پدر انقلاب، خودش ضد انقلاب است. امام میگوید که روش حکومت قبل، نباید دوباره در جمهوری اسلامی بیاید با اسم اسلامی! آن روش را دفن کنید، ما دیگر نباید در جمهوری اسلامی شاهد دیکتاتوری و چپاول و خودخواهی و خودپسندی باشیم اینها باید دفع بشود ما مملکت تازهای را میسازیم و باید بسازیم که نمونهاش فقط در صدر اسلام بوده است، هر چه خلاف این است باید با آن مبارزه کنید، هرکس میخواهد باشد. میگوید افرادی که ضعف مدیریت دارند، ضعف اراده دارند دلاورانه باید از مقام خودشان استعفا کنند، این است عمل صالح و عبادت.
به مسئولین میگوید اول خودتان را اصلاح کنید، اسلام را در خودتان پیدا کنید، در مقرّ حکومتی پیدا کنید، هرجا هستید در هر حدی، قوانین اسلام را از خودتان شروع کنید، خودتان را اصلاح نکنید نمیتوانید حکومت اسلامی کنید، نمیتوانید ملت را اصلاح کنید. اگر آنها که در رأس حکومت هستند مثل رئیس جمهور یا نخست وزیر، خودشان را اصلاح نکنند، اگر خودشان تابع قوانین اسلام نباشند، و قوانین اسلام را در مملکت وجود خودشان اجرا نکنند نمیتوانند حاکمان اسلامی باشند. این که در رأس قوا، الحمدلله همه روحانی و روحانیزاده هستند، این که کافی نیست. ما به عمامه و لباس و ریش کاری نداریم. رهبری یک وقتی گفتند قرار نیست در جمهوری اسلامی همان کارهای رژیم زمان شاه بشود منتهی آنها ریش نداشتند با کراوات بودند به جای آن ما ریش داریم و آن کارها را بکنیم. اینها حرفهای صریح رهبری است. گفت جمهوری اسلامی که اسلامی نباشد جمهوری غیر اسلامی و ضد اسلامی است. اینها حرفهای امام و رهبری است.
امام میگوید رؤسای کشور، اگر قوانین اسلام را در خودشان اجرا نکنند نمیتوانند ریاست اسلامی کنند. اسلام نمیپذیرد رؤسایی که برخلاف اسلام عمل میکنند یا تجاهل میکنند یا سست میگیرند، لشکر اسلام نمیپذیرد کسانی که در رأس باشند و به اسلام عمل نکنند، نمیپذیرد ادارهای را که احکام اسلام در خودش جاری نیست، و میخواهد جامعه را اسلامی کند.
میگوید باید کاری کنید که مردم عاشق شما باشند و به شما اعتماد کنند. اگر دیدید مردم قبولتان ندارند به شما شک کردند به خودتان شک کنید. همهاش توطئه خارجی نیست، همهاش جنگ روانی نیست. یک بخشیاش آن است اما یک بخشیاش این است که ما کاری کردیم که مردم این حرفها را باور کنند. یا کاری نکردیم که مردم باور نکنند. میگوید تمام کسانی که به اسلام توجه و تعهد ندارند باید تسویه شوند. هر کس هر مسئولیتی میپذیرد در آن کار، باید عالِم و آگاه باشد. شرط عدالت در مسئولین، اسلام خدایش عادل است، پیامبرش عادل است، امامش عادل است، قاضیاش هم باید عادل باشد، رئیس مملکتش باید عادل باشد، فقیهش عادل باشد، حتی شاهد طلاق در دادگاهش عادل باشد، امام جماعتش باید عادل باشد، امام جمعهاش عادل باشد. از خدا تا آخرین نفر در حکومت، باید عادل باشند. نگاه شیعه به مسئله "عدالت" این است. زمامدار و ولاتش و ولیّامرش عادل باشد، اگر عادل نباشیم و عدالت در حکومت نباشد، این مفاسدی میشود که دارید میبینید.
میگوید خیانت به بیتالمال، باید طوری باشد که کسی در حکومت جرأت نکند دستش را به بیتالمال دراز کند! جرأت نکند، نه این که جرأت کند، بعد هم بگویند، بعد هم همینطور 6 – 7 سال آن را کِش بدهند!
امام میگوید در حکومت اسلامی، زمامداران حکومت نمیتوانند با سوء استفاده از مقام ثروتاندوزی کنند. یعنی گدا بیایی در حکومت، میلیارد بیرون بروی! این خلاف جمهوری اسلامی است. اینها حرفهای امام است. گوش کنید سال 57 همان سالی که انقلاب شده، همان اول، امام گفت ما میخواهیم یک چنین حکومتی بسازیم. نباید مسئولین حکومت در زندگی روزانه امتیازی از مردم داشته باشند، باید همه ضوابط را همه در همه سطوح رعایت کنند. میگوید ما آدم متعهد متخصص میخواهیم.
راجع به سادهزیستی مسئولین، امام بخصوص به روحانیت. یک وقتی تازه شروع کرده بودند در مشهد و قم، این مدرسههای خیلی شیک و گران ساختن، امام یک وقتی گفت که میترسم دیگر از این مدرسهها شیخ انصاریها بیرون نیایند! دیگر از توی این مدرسهها ملا حسینقلی همدانیها بیرون نیایند. میگوید اهمّ مسائل است که دارم تذکر میدهم، مسائلی که به همه روحانیت و همه مسئولین مربوط میشود، من همیشه نگران هستم که مبادا مردمی که همه چیزشان را فدای اسلام کردند به ما منّت گذاشتند، کمکم بخاطر اعمال ما، به ما شک کنند و از ما نگران شوند. آن چیزی که مردم از ما توقع داشتند و بخاطر آن دنبال ما آمدند اسلام بود، جمهوری اسلامی بود، کیفیت زندگی روحانیت است، اگر خدای نخواسته کمکم مردم ببینند آقایان روحانی، بعضی وضعشان را تغییر دادهاند، ساختمانها ساختهاند، رفت و آمدهایشان دیگر مناسب شأن روحانیت نیست، آن چیزی را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده از دست میدهند. از دست دادن اعتماد مردم به روحانیت، امام میگوید یعنی از دست رفتن جمهوری اسلامی، و از بین رفتن اسلام در ایران و جهان، برای قرنها! اگر مردم شک کنند و بگویند آقا اینها به ما میگویند تقوا! خودشان مشغول هستند.
یک وقتی امام گفت مرحوم آقاشیخ عبدالکریم حائری، مؤسس مجدد حوزه علمیه قم، ماه رمضان ایشان مریض نبود نباید روزه میگرفت، رفته بود در اتاقی که ارباب رجوع میآمدند پشت پرده نشسته بود ایشان داشت در خفا روزهاش را میخورد چون نمیتوانست روزه بگیرد، بعد یک کشاورز بیچارهای از آن منطقه خودشان یزد آمده بود، زیر آفتاب، روزه، ماه رمضان، گرفتار، آمده بود وجواهاتش را بدهد، یک لحظه پرده کنار میرود میبیند آقاشیخ دارد میخورد! میآید جلو – این را امام دو بار گفت – آمد گفت آقاشیخ، حضرت عباسی اگر آن طرف قرآن، پشت جلدش چیز دیگری نوشتند آن را هم به ما بگو، شما فقط این طرفش را به ما گفتی، چون من اینقدر بدبختی میکشم در هوای گرم، وسط بیابان کار میکنم از دهان زن و بچهام میگیرم وجوهات شرعی بدهم اینجا. اگر پشت جلد قرآن یک چیز دیگری نوشته آن را هم به ما بگو، اگر میشود روزه خورد خب ما هم بخوریم، من که از شما واجبترم در بیابان دارم کار میکنم. امام میگوید آقاشیخ عبدالکریم حائری تا آخر عمر این صحنه یادش میآمد گریهاش میگرفت، میگفت ایمان یک نفر را نسبت به اسلام و روحانیت شیعه متزلزل کردم، با این که عمدی هم نبود.
امام میگوید هی ساختمان درست کنید، ماشین کذا، و... اسلام از بین میبرد. آن دسته از روحانیون که در معرض خطر هستند خودشان را حفظ کنند. مواظب باشید زائد بر میزان نباشد. گمان نکنید – یک روحانی یا یک مسئول – با چندین اتومبیل بیرون بیاید وجههاش پیش مردم بزرگ میشود، آن چیزی که مردم توجه دارند این است که زندگی شما ساده باشد، همانطور که پیامبر اسلام(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، ائمه ما ساده و عادی بودند، حتی پایینتر از عادی.
آنها که جمهوری اسلامی را بپا کردند مردم عادی بودند، این کسانی که آن بالا بالاها نشستند آنها هیچ دخالتی در این انقلاب نداشتند و ندارند. این مردم کشاورز و کارگر و طبقات ضعیف و بازار، که به حَسَب دنیا ضعیف هستند به حَسَب آخرت قویاند، اینها توقع دارند اگر خدای نخواسته نفوس این مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن برای ما و شما نیست، برای اسلام است. حفظ کنید اسلام را. نگذارید مردم به روحانیت و به مسئولین جمهوری اسلامی شک کنند. که اینها خودشان در ویلاهای بزرگ، خانههای راحت، سفرهای خارج، داخل، امکانات، و به ما مدام موعظه میکنند.
میگوید که نگذارید ستمپیشگان پستها را اشغال کنند. نظر ملت را نگه دارید، این رفتار غیر اسلامی و غیر انسانی است. به وزرای کشور در طول تاریخ آینده توصیه میکنم که همه خودشان، خودشان را مواظب باشند و هم در انتخاب استاندارها و مسئولین دقت کنند. اشخاص سازگار با مردم، متعهد، متدین، عاقل، که آرامش در کشور حاکم باشد.
و بعد میگوید یک وصیت به کل مسئولین و علما دارم، فقط یک وصیت «خدمت به فقرا و محرومین». از اینها فاصله نگیرید، خیر دنیا و آخرت در این است، نگذارید نظام خان خانی دوباره به شکل دیگری برگردد. حوزهها روحانیت، شما امانتدارید. میگوید منزّه باشید، دنیاطلب نباشید، هرکس برای دنیا دست و پا بزند، ولو مباح و حلال، دیگر امینالله نیست. روحانیای که دنبال رفاه حلال باشد، در سطح زندگی بالا و حلال، میگوید دیگر امینالله نیست. امینالله باید در سطح متوسط به پایین و فقرا زندگی کند. عالم دین و حاکم اسلامی.
خب ما در مسئولین از رهبری خاطرمان جمع است. از رهبری که پایین میآییم نمیدانیم از کدامها خاطرمان جمع باشد، از کدامها خاطرمان جمع نباشد، دیگر دهه 60 نیست، الآن نمیدانیم، بعضیهایشان هستند و بعضیهایشان نیستند. میگوید دنیا را در نظر خودتان تنزّل بدهید، خودتان را تزکیه کنید. در حوزه – خدای نکرده – اگر برای این درس میخوانید که فردا به نوایی برسید نه فقیه خواهید شد نه امین اسلام خواهید بود. زندگیتان از سطح معمولی مردم باید پایینتر باشد. (مسئولین و علما)
خب از این تعابیر زیاد است، امام میگوید ببینید دنیا با قلب شما چه کرده است؟ من میترسم در این انقلاب که باید روحانیت تقویت شود، مبادا خدای نخواسته بواسطه بعضی اعمال روحانیون و معممین باعث شود روحانیت سست شود، از ذی روحانیت و طلبگی خارج شوید، از آن ذیای که مشایخ ما داشتند، این شکست روحانیت است و شکست روحانیت، شکست اسلام است.
به مسئولین میگوید مسئولین و علما موظف هستند برای خدمت به فقرا و مبارزه با غارتگران ثروت و اموال عمومی.
نکته دیگری را از تعبیر رهبری من عرض کنم، خب یک اجازهای قوه قضائیه از رهبری خواست که شما حکم حکومتی بدهید، شاید منظورشان این بود که ما به طریق عادی نمیتوانیم با فساد مبارزه کنیم، من فکر میکنیم این مفید بود اما ضروری نبود. رهبری در سال 80، در فرمان 8 مادهای برای مبارزه با فساد اقتصادی، همه چیزهایی را که گفتید و خواستید و بیشتر از اینها را نه این که اجازه داد بلکه دستور داد. گفت مبارزه همه جانبه سازمان یافته با مفاسد مالی و اقتصادی. گفت طرح علمی عملی قوی انقلابی برای مبارزه با فساد، سه قوه با هم تهیه کنند، عزم جدی داشته باشید، یک مسئله اساسی است، به آنها و کل مسئولین در سال 80 رهبری گفت، حکومت مفتخر است به این که نظام علوی را الگوی خودش قرار داده است. به تکلیف بزرگتان باید عمل کنید و آن تکلیف این است فاصله طولانی که با نظام پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) داریم این فاصله را کمترش کنیم. این یک جهاد از سر اخلاص و یک همت سستی ناپذیر میخواهد.
سال 80 رهبری به کل مسئولین سه قوه، گفت جمهوری اسلامی جز خدمت به مردم، جز اجرای عدالت، فلسفهای ندارد، اگر جمهوری اسلامی نتواند به قدر لازم و کافی به مردم خدمت کند و عدالت را اجرا کند، از فلسفه خودش فاصله گرفته و جمهوری اسلامی دیگر جمهوری اسلامی نخواهد بود، مشروعیت نخواهد داشت.
به آنها – مسئولین – گفت کجاست رفتار قاطع و منصفانه علوی؟ فعالیت تازه نفس میخواهیم، سازمان یافته و با اتحاد؛ بگذارید مردم به آینده امیدوار باشند. کشور ما تشنة فعالیتهای اقتصادی سالم است، تشنه ایجاد اشتغال برای جوانان است، تشنه سرمایهگذاری مطمئن است، این جامعه نیاز دارد که ببیند سرمایهگذار و صنعتگر و فعال در کشاورزی و مبتکر علمی، و کسانی که دنبال کار هستند، همه اقشار مطمئن بشوند که ارتباطات حکومتی صحیح و سالم هستند، امانت و صداقت در امور مسئولین نهادهای اقتصادی و مالی در کشور حاکم است، مردم باید احساس امنیت و آرامش بکنند.
رهبری 17 سال پیش به رؤسای سه قوه دستور داد و گفت اگر دست مفسدین و سوء استفاده کنندهها قطع نشود اگر امتیازطلبان و زیادهخواهان پرمدعا طرد نشوند، آن وقت است که سرمایهگذار و تولید کننده همه احساس ناامیدی و ناامنی میکنند و آنهایی که دنبال مال حرام و نامشروع هستند اتفاقاً آنها وسط صحنه میآیند.
گفت بروید ریشههای فساد مالی را بخشکانید، قاطع، گرهگشا، اقدام همه جانبه، هر سه قوه، نظارتهای سازمان یافته دقیق بیاغماض، همه دستگاهها را بررسی کنید و پاکسازی کنید. قاضیهای قاطعِ پاک پیدا کنید. قاضیهای دادستانها که خودشان خائن و آلوده نباشد، مجلس وظیفه دارد قوانین مناسب را کلاً بازنگری کند و برای مبارزه با فساد، گردنههای پول و ثروت را تحت کنترل بگیرد.
خب سه قوه بیایند جواب بدهند! 17 سال پیش مگر همین رهبر نبوده که اینجا به رؤسای سه قوه دستور داده است؟ شماها بعد از 17 سال بیایید یک جوابی بدهید، اینها را چکار کردید؟
ایشان آنجا گفت وقتی مبارزه جدی با فساد است که نعرهها و سروصداها بلند شود، وقتی ما نعرهای نشنیدیم، یعنی آنطور که باید کاری نشد. ایشان گفت، کسانی از این طرح متضرر میشوند، یک عده هم ساده دل احمق هستند که تحت تأثیر اینها قرار میگیرند، نباید مخالفتها شما را مردد کند. به مسئولین سه قوه بیاموزید تسامح در مبارزه با فساد، همدستی با فاسدان و مفسدان است.
هر که بگوید حالا آقا عیب ندارد حالا بعداً درست میکنیم، این پرونده چه شد حالا بعداً درست میکنیم! دارند میگویند این، همدستی با فساد است ولو خودت هم فاسد نباشی.
اعتماد عمومی به دولت و به قوه قضائیه و به مجلس، ضعیف شده است. من یادم نمیآید در این 40سال جمهوری اسلامی، هیچ وقت هم یادم نمیآید که تا این حد بخشی از افکار عمومی نسبت به مسئولین نظام به شک افتاده باشند، خیلی عجیب است! که شک کنند آقا اینها راست میگویند؟ درست هستند؟ سالم هستند؟ فاسد هستند؟ میخواهند مبارزه کنند؟ نمیخواهند؟ من در این 40 سال جمهوری اسلامی این حالت یادم نمیآید.
خب سال 80 دارند به شما صریحاً دستور میدهند و میگویند کسانی که ممکن است تصور کنند مبارزه با مفسدین که از ثروتهای ملی سوء استفاده میکنند امنیت اقتصادی را از بین میبرد، سرمایهها فرار میکنند، ایشان میگوید نه آقا، عکس این است. به اینها تفهیم کنید که این مبارزه موجب امنیت اقتصادی و اطمینان فعالان سالم اقتصادی میشود چون تولید کنندهها اولین قربانیان این فساد اقتصادی و مالی هستند.
01:09:28 (سوال یکی از حضار) نامفهوم از دور
خب عمل کنید. بگذارید روشن شود که باید به چه چیزی عمل کنیم. عمل هر کسی به حسب خودش است. عمل در حوزه یک) همین نشستها و امر به معروف و نهی از منکرهاست باید ادامه پیدا کند. باید فقرا و مستضعفین
(یکی از حضار) شما فرمودید، حضرت آقا هم فرمودند فساد سیستمی نیست. سیستم اجزاء مختلف دارد، یکی آن فاسد شده است، حتماً بقیه را فساد میکند، یکی از راهها همین است که مطالبه بشود راهکار بیاید، یک راهکار در نظام تعبیه شده باشد که قابلیت این را داشته باشد که انقلابیها و مردم مطالبه کنند و ...
بله درست میگویند، ایشان میگوید ما الآن انقلابی، حزباللهی، ما میخواهیم حرفهای رهبری را عمل کنیم، مسیر قانونی که ما از مسئولین سه قوه مطالبه کنیم، اعتراض و نهی از منکر کنیم، اینها بیاید جواب بدهند کو؟ این حرف درستی است. البته مسیرهای مختلفی وجود دارد ولی باید رهبری چند بار...
ما برخورد میکنیم ولی با تهدید، با زندان...
نه انشاءالله شما را زندان نمیبرند، اگر هم شما را زندان بردند من به ملاقات شما میآیم.
حرفتان کاملاً دلسوزانه و درست است، میگویند ما همین حرفهای رهبری و امام را بخواهیم بگوییم برایمان پرونده درست میکنند زندان میاندازند. ما بخواهیم بگوییم همینها را مسئولین بیایند جواب بدهند، مسئولین جواب نمیدهند! یا میآیند میگویند شما فلان، و برای ما پرونده تشکیل میدهند. اگر واقعاً در نظام، دادگستری، دادگاه برای یک طلبه یا دانشجو یا هر کس دیگری که دارد مطالبه عدالت میکند پرونده تشکیل بدهد به جرم تشویق اذهان عمومی و تضعیف نظام، این خیانت به امر به معروف و نهی از منکر است. اگر فضایی بوجود بیاورند که دیگر شما نتوانید اینجا جمع بشوید و نتوانید از مسئولین مطالبه کنید و نتوانید امر به معروف و نهی از منکر کنید، بترسید که برایتان پرونده تشکیل بدهند و شما را بگیرند، این یعنی شروع انحراف!
01:12:25 خود حضرتعالی توئیت زده بودید که راهپیمایی حزبالله باید بشود ولی خب وزارت کشور تجمع را...
البته آن توئیت برای من نبود، از قول من در فضای مجازی خیلی چیزها میگویند.
شما همین حرفهایی که من میزنم دارید میزنید، منتهی میترسید به مسئولینش بگویید به من میگویید، به در میگویید دیوار بشنود!
اولاً من به شما یک چیزی بگویم، دوتا مسئله را توجه کنید: بعضیها به اسم انتقاد، خیلی دروغ میگویند، تهت میزنند، آمارهای دروغ میگویند. من تهمتهای زیادی را راجع به افراد شنیدم که بعضیهایش را باور کردم، رفتم از خود شخص پرسیدم و تحقیق کردم، از اطرافیانش، قسم جلاله خورد که کل آن دروغ است! دروغهای زیادی راجع به اشخاص گفته میشود به اسم انتقاد و نهی از منکر، تهمت و دروغ و افتراء، اینها خیانت است. اینها باعث میشود که مفسدین و فاسدین اتفاقاً توجیه بشوند و ادامه بدهند. شما میشوید چوپان دروغگو. این یک.
دو؛ وظیفه مسئولین است که باید جواب بدهند. رهبری فرمودند مسئولین سه قوه بروند در دانشگاه و حوزه و جامعه، با مردم پرسش و پاسخ بگذارند، باید جواب بدهید. فضای مجازی را هم که خدا از شما نگرفته، حالا روزنامهها چاپ نمیکنند، فضای مجازی که الحمدلله فقط صدماتش را میخورید خب چرا از برکاتش استفاده نمیکنید؟ بعضی مسئولین از خدا و پیامبر ممکن است کمتر بترسند تا از فضای مجازی. خب سؤال کنید و نهی از منکر کنید.
و اما این که شما گفتید ممکن است ما نهی از منکر کنیم و ما را بگیرند. خب بگیرند! باید بگیرند، تو باید زندان بروی، از چه میترسی، بگو من برای خدا بررسی کردم، شرایط امر به معروف و نهی از منکر را رعایت کردم، خدایا برای تو، برای دفاع از سلامت این نظام، گفتم دارم زندان میروم. خب برو.
من همان زمان جنگ، از جبهه، مجروح با عصا آمده بودم، بخاطر دفاع از همین کارتنخوابها دهه 60، سال 63، 64، اعتراض کردم، تا گرفتند بازداشتم کردند. وقتی بازدداشت شدم هم کتک زدم هم کتک خوردم، بازدداشتم کردند. آرام نشستم گفتم خب ترکش توی پایت هست، عصا هم دستت هست، منتهی این نظام برای عدالت است، برای این نیست که یک عده بیریش کنار بروند و یک عده با ریش بیایند. باجناقها! یک باجناق وزیر است، یک باجناق رئیس بنیاد فلان است، همینطور باجناقبازی و فامیل بازی. آن یکی وزیر است باز برادر خانمش وزیر دیگر است، آن یکی وکیل است. ما این چیزها را نداشتیم اگر قرار بود این چیزها باشد که خب پهلوی بود. اصلاً شما آدمهای خوب و پاک و سالم، چه کسی گفته شماها باید فقط همه جا رئیس باشید؟ اگر از انتقاد کردن بترسید بعد نظام فاسد میشود. بعد فساد سیستماتیک میآید.
آن آقایی که گفت ما همین حرفها را اگر بخواهیم بزنیم ممکن است برخورد بشود، اگر مطمئن هستید حرفتان درست است و شرایط آن را رعایت کردید، تهمت و دروغ و یک کلاغ و چهل کلاغ نیست، بگو و بازداشت شو، و برای خدا به زندان جمهوری اسلامی برو! نترس. برای دفاع از جمهوری اسلامی برو زندان جمهوری اسلامی! دیگر سوسول بازی نکنید، بگویید این حرفها خوب است ما میخواهیم عمل کنیم، خب عمل کنید! درست عمل کنید.
رهبری و امام بارها گفته، انتقاد کنید و نظارت کنید.
بگذارید من این جمله را تمام کنم، مسئولین میگویند ما همه اینها را قبول داریم ولی خب در عمل؛ سوال این است که کسی که میخواهد با ناپاکی دربیفتد باید خودش پاک باشد، کسی که میخواهد در راه اصلاح عمل کند، باید خودشان صالح باشند. ضربهی عدالت باید قاطع باشد، نباید 6 سال کش بدهند. باید دقیق باشد. نباید بیگناه و باگناه را با هم بگیرند. یک تعبیر بسیار مهمی رهبری در این متن سال 80 دارند من خواهش میکنم دقت کنید. میگوید مواظب باشید افراد بیگناه را بیخود متهم نکنید در نظام. مواظب باشید کسی که خیانت کرده با کسی که اشتباه کرده... ایشان گفت بین خیانت و اشتباه تفاوت است. بعضیها در حکومت خیانت میکنند اما بعضیها خائن نیستند اشتباه کردند. اینها را با هم مخلوط نکنید. گناهان کوچک و گناهان بزرگ را یکسان نگیرید. مدیران صالح بسیاری در سه قوه هستند، نگذارید همه مورد سوءظن قرار بگیرند. تا یک مسئول را ببینید به فکر اختلاس بیفتید. اکثرشان آدمهای سالمی هستند، دانشجو هستند، طلبه هستند رفتند مسئولین شدند. تشویق صالحان و خدمتگزاران لازم است. بعد بخشهای مختلف را گفتند نقاط آسیب را شناسایی کنید. به وزارت اطلاعات دستور مشخص داده رهبری 17 سال پیش. وزیر اطلاعات بیاید بگوید چهکار کرده است در این 17 سال. ایشان گفته نقاط آسیبپذیر در فعالیتهای اقتصادی کلان مثل قراردادهای خارجی، سرمایهگذاریهای بزرگ، طرحهای ملی، مراکز مهم تصمیمگیری اقتصادی و پولی کشور را باید پوشش دقیق اطلاعاتی بدهید. کجاست؟ بیایید گزارش بدهید. همهی این کارهایی که دارد میشود به قولی یک کلاغ چهل کلاغ شده در حکومت بوده، در دستگاههای حکومتی بوده. ایشان به قوهی قضاییه سریع دستور میدهد. یک نکته هم بهعنوانآخرین تعبیر ایشان. ایشان 17 سال پیش مکتوب صریح میگوید: هیچکس، هیچ نهاد، هیچ دستگاهی نباید استثنا شود. هیچ شخصی، هیچ نهادی در مبارزه در فساد نباید هیچ تبعیضی باشد. هیچکس با عذر انتصاب به این جانب یا دیگر مسئولان نمیتواند از حسابکشی معاف باشد. دارد میگوید خود من بچههای خود من، دفتر رهبری را بیایید بررسی کنید و باید پاسخگو باشند. هیچکس معاف نیست. یعنی نهادهای رهبری، نهادهای غیر رهبری. همهی نهادها باید پاسخگو و شفاف باشند. همه باید حساب کشیده شوند. آقا این آقا اصولگرا است، این یکی اصلاحطلب است. به ما چه که چه کسی هستی؟ ملاک اسلام است، ملاک نهجالبلاغه است. ملاک برابری، برادری، حکومت عدل علی(ع) است که اولین خون با این شعار ریخته شد و آخرین خون با این شعار ریخته شده و دارد ریخته میشود. رهبری گفت با فساد در هرجا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت بگیرد. گفت شعاری و تبلیغاتی و تظاهرگونه برخورد نکنید. سر و صدا و تبلیغات نکنید، بگذارید آثار و برکات عمل را مردم ببینند. به ریشهها بپردازید و امالفسادها. نروید سراغ ضعفا و خطاهای کوچک. آفتابهدزد را نچسب شتردزد را رها کن. نقاط اصلی را رها نکنید. بعد ایشان گفت در اطلاعرسانی به افکار عمومی درست و سنجیده بحث کنید. مردم را نترسانید، مأیوسشان نکنید. در عین حال مردم را اغفال هم نکنید که فکر کنند هیچ مشکلی نیست. اما آرامش افکار عمومی باید باشد. نه اینکه دروغ پشت دروغ بشنوند. اینها تعابیری است که در این مسائل است. یک بخشی هم که خطاب به بزرگان قم عرض داشتم که چون فرصت نیست و اذان نزدیک است صرف نظر میکنم.
پایان