از پدیدههای عجیب در عرصه سیاسی کشور در شرایط کنونی این است که فعالان و جریانهای سیاسی حامی دولت دوازدهم که در پیروزی این دولت در انتخابات ریاست جمهوری سالهای 92 و 96 نقشی اساسی داشتند و در طول پنج سال گذشته عناصر شاخص آنها مسئولیتهای کلیدی دولتهای یازدهم و دوازدهم را بر عهده داشتهاند، این روزها به منتقدان اصلی دولت تبدیل شده و در نقد دولت از رقبا پیشی گرفته و حتی از آقای روحانی نیز خواستهاند که از مسئولیت کنارهگیری کند.
این پدیده اگرچه یکی از نشانههای ساختارمند نبودن احزاب سیاسی در کشور است که معمولاً کارکرد شب انتخاباتی دارند و تنها از «حزب» بازیها مسئولیتهای پس از قدرتگیری را میشناسند، اما به رغم آن نوع تعامل اصلاحطلبان و اعتدالگرایان با دولت آقای روحانی در این روزها به گونهای است که علاوه بر فعالان داخلی حتی تعجب رسانهها و ناظران بیرونی را نیز برانگیخته است.
در اینکه شرایط کنونی کشور به دلیل تشدید فشارها و تحریمهای دشمنان با شرایط عادی در یک نظام سیاسی متفاوت است، تردیدی نیست، ولی این تفاوت به گونهای نیست که از قبل قابل پیشبینی نبوده باشد و به نوعی دولتمردانی که مسئولیتهای اجرایی را پذیرفته باشند نسبت به آن غافلگیر شده باشند، چراکه هم روند تحولات منطقهای و سرمایهگذاری قدرتهای سلطه روی گروهکهای تروریستی نظیر گروهک داعش و گسترهای که در سوریه و عراق پیدا کرده بود، چشمانداز مبهمی را در روند تحولات منطقه معطوف به ایران اسلامی ایجاد کرده بود و نگرانیهای امنیتی و پیامدهای ناشی از تسلط داعش بر منطقه فضای کاملاً متفاوتی را حاکم کرده بود و هم روی کار آمدن دولت جدید امریکا در دیماه سال 1395 و شعارهای متفاوتی که ترامپ داده بود و با توجه به روی کارآمدن جمهوریخواهان از قبل قابل تصور بود و از سختتر شدن شرایط حکایت میکرد. به همین دلیل انتظار میرفت که رئیس دولت دوازدهم در مقایسه با دولت یازدهم از افراد کارآمدتری استفاده کند. مبتنی بر همین تحولات و پیشبینی احتمالات آینده بود که اکنون فرافکنی جریانهای حامی دولت و شانه خالی کردن از مسئولیتهای اساسی کشور به دلیل روند تحولات جهانی و منطقهای و تشدید تحریمها، به هیچوجه قابل پذیرش نبوده و اکنون آنان باید در کنار دولت پاسخگوی ضعفها و ناکارآمدیها باشند و همراه با سایر نیروهای مؤمن به انقلاب برای برونرفت از شرایط کنونی که تنها و تنها به همت بالاتر و برنامهریزی هوشمندانهتر و بهرهگیری از همه ظرفیتهای علمی نیاز دارد، تلاش کنند.
بر این اساس توصیههایی که برای کنارهگیری دولت صورت میگیرد، ممکن است متأثر از عوامل زیر باشد.
1- حامیان دولت با توجه به شعارهایی که در آستانه انتخابات 92 و به ویژه 96 داده بودند، اکنون باید پاسخگوی انتظارات مردم باشند و در شرایطی که خود اذعان میکنند که نهتنها آن شعارها تحقق نیافته بلکه مشکلات مردم به مراتب افزایش یافته است، لذا راحتترین کار برای آنها شانه خالی کردن از بار مسئولیتها است و بدیهی است که توجیهات آنها برای این سلب مسئولیت، انداختن مسئولیت بر گردن دیگران و اینکه رئیسجمهور اختیار نداشته یا نیروهای مؤثر دیگر دخالت کردهاند، باشد و این در حالی است که بدنه عظیم کارشناسی اقتصادی دولت حتی در سطح برخی از افراد عادی هم توان تشخیص را نداشت که در شرایط تشدید تحریم و کاهش درآمد ارزی دولت، اولین کار صرفهجویی و حفظ ذخایر ارزی است، مگر اینکه گمانه نفوذ و برنامه برخی از معاندان برای سخت کردن شرایط کشور برای پذیرش شروط کاخ سفید را بپذیریم که در آن صورت اصلاً صورت مسئله تغییر میکند، امید است یافتههای مراکز اطلاعاتی و سیستم قضایی کشور در عین برخورد با مفسدان اقتصادی بتواند از این مهم نیز رمزگشایی کند.
2- دلیل دیگر برای توصیه به کنارهگیری دولت دوازدهم از سوی برخی از جریانهای همراه رئیسجمهور نگاه به آینده و تلاش برای حفظ موقعیت در انتخابات آینده مجلس و ریاست جمهوری است تا از این طریق بتوانند در عین شانه خالی کردن از حل مشکلات کنونی، درصدی از آرا را برای آینده خود نیز حفظ کنند.
3- در این میان آقای احمدینژاد نیز به کمک این جریانها آمده و در این شرایط او هم به دولت توصیه کنارهگیری میکند. فارغ از آوردههای این توصیه برای اصلاح طلبان، آقای احمدینژاد اینجا نیز با این پیشنهاد، در پی اثبات جریانسازیهای اخیر خود است تا حل مشکلات مردم. او شاید فراموش کرده باشد که در همان سالهای اولیه آغاز تحریمها و در شرایطی که ذخایر ارزی و طلای کشور، بیش از اینها بود و هنوز راههای زیادی برای دور زدن تحریمها وجود داشت، با طرح «شعبابیطالب» برای شرایط آن روز کشور دستها را بالا برده و توصیه به تسلیم داشت.
اما چرایی توصیه دلسوزان انقلاب بر ضرورت تداوم کار و تلاش دولت دوازدهم، فارغ از منافع جناحی، به مصالح انقلاب و کشور بازمیگردد، چرا که هر گونه تغییر بنیادین در دولت نظیر کنارهگیری رئیسجمهور و برگزاری انتخابات مجدد، علاوه بر پیامدهای داخلی و بعضاً فرصتسازی برای دشمنان انقلاب در برهمزدن انسجام داخلی، تصویر نامناسبی را از نظام جمهوری اسلامی در بین دوستان انقلاب ایجاد میکند، اما تغییر در درون دولت و کارآمدسازی میتواند در عین ظرفیتسازی برای دولت بر اثبات کارآمدی، نافی القائات و فرافکنیهایی باشد که این روزها در نامهنگاری تندروهای اصلاحات و ملیگراها نسبت به ناتوانی دولت و مقصر جلوه دادن دیگران مطرح میشود.
مقام معظم رهبری در دیدار خود با مردم در روز 22 مرداد بر چند نکته در این زمینه تأکید و راه برونرفت را ترسیم کردند.
1- همه مشکلات کشور ناشی از تحریم نیست، ناشی از مسائل درونی و نحوه مدیریت است.
2- اگر عملکردها بهتر و با تدبیرتر و بههنگام و قویتر باشد، تحریمها تأثیری نخواهد داشت و میتوان مقابل آن ایستاد.
3- بیتدبیری و مدیریت ارز منشأ مشکلات فعلی است، مسئولان دولتی باید خود را برای مقابله با تحریم بیشتر آماده میکردند.
4- دشمن و برخی افراد دنبالهروی او در داخل و در رسانهها خبیثانه تبلیغ میکنند که کشور به بنبست رسیده و هیچ راهی جز پناه بردن به فلان شیطان یا شیطان اکبر وجود ندارد.
5- آنها که میگویند دولت باید برکنار شود در نقشه دشمن نقشآفرین هستند، دولت باید سر کار بماند و با قدرت، وظایف خود را در حل مشکلات انجام دهد.
6- ما در کشور نیروهای خوب و با عرضه و جوان کم نداریم، مسئولان باید همکاران خوبی را برای خود انتخاب کنند.
7- ملت ایران و نظام اسلامی همچنان که تا به حال از مراحل سختی عبور کرده است، از این مرحله نیز آسانتر از مراحل قبلی عبور خواهد کرد.
عباس حاجینجاری