سرمقاله امروز رسالت به قلم حامد حاجیحیدری با عنوان« نسخه اعتماد به نفس دولت» در اینجا آورده شده: وزیر اقتصاد دولت یازدهم که در دولت دوازدهم کنار گذاشته شد، مذاکراتی با رئیس جمهور برای بازگشت به دولت داشت، اما ظاهراً برای بازگشت عاجل به دولت متقاعد نشد و هماکنون در سفر حج به سر میبرد. در همین سال اول، دولت دوازدهم با دشواری منحصر به فردی مواجه شده است که هر چند در دنیای سیاست مسبوق به سابقه است، ولی در ایران پس از انقلاب، برای نخستین بار است که اینچنین اتفاق میافتد. این دشواری را میتوان ضعف حاد در «اعتماد به نفس دولت» نامید؛ به نحوی که گویا حضور در دولت در اغلب موارد، اشتیاقی به بار نمیآورد، و نقطه امتیازی محسوب نمیشود.
حتی دولت دهم که به شدت تحت فشارهای گوناگون و بیسابقه و بیرحمانه خارجی و داخلی بود، به چنین وضعی نیفتاد و تا روز آخر، مدیران بسیاری را همراه داشت که حضور و کمک به آن دولت را وظیفه و فخر خود به حساب میآوردند؛ در عین حال، این دولت، امروز با تعابیر عجیبی، همراهان ثابتقدم خود را جدا شده از خویش مییابد. کار به جایی رسیده است که دکتر محمد باقر نوبخت از حزب اعتدال و توسعه، با این تعبیر تمایل خود به جدایی از دولت را اعلام میکند: «اکنون که بودن من نمیتواند با این همه زحمت، نفعی به مردم برساند، شاید بیرون رفتنم از دولت بتواند کمک کند». او حتی اضافه کرد که برای رفتن لحظهشماری میکند: «لحظه شماری میکنم که بتوانم همه مسائل را واگذار کرده و به عنوان یک معلم در کلاس دانشگاه حضور یابم تا بار مسئولیتهای مختلف از جمله پرداختهای جاری، عمرانی، یارانه و .. از دوشم برداشته شود؛ از این رو ترجیح دادم داوطلبانه از همه مسئولیتهای دولت کنارهگیری کنم».
خب؛ شواهدی از این دست نشان میدهد که رئیس جمهور باید نقش خود را محکم بر عهده بگیرد، و نه تنها به ملت، بلکه به اعضای کابینه و حتی تیم خصوصی خود را در مورد ادامه مسیر متقاعد کند. برای این منظور، توصیههایی هست:
در درجه اول، و در گام نخست، و به منظور احیای توش و توان دولت، تیم اجرایی باید خود را در مسیر خواست واقعی امروز مردم قرار دهد و در این مسیر حرکت کند. دولت و نخبگان دولتی، از مردم خود نیرو میگیرند، و تنها با اتکای به این نیرو است که پس از شتاب گرفتن و قرار گرفتن بر دو چرخ، میتواند فرمان را به دست بگیرند و جهت را هم معلوم کنند. دولت باید به تکلیف ذاتی و اولی خود، به عنوان نماینده اراده ملی عمل نماید، فارغ از گرایشها و ایدههای سیاسی. نباید کلیشههای اصلاحطلبی و کارگزارانی که از ابتدا در این دولت با یکدیگر ستیز داشتند، دست دولت را برای انطباق به خواست ملی ببندند. حرکت دولت دوازدهم به این سمت تنها از رئیس جمهور بر میآید که از طریق برقراری ارتباط نزدیک با مردم، درست مانند عادت ایام انتخابات، ضمن ترمیم وجهه دولت، صدای مردم را بشنود، و این صدا را بیواسطه بر دولت مسلط سازد. رئیس جمهور باید بیرون و درون دولت خود را بشناسد، و این دو را مدام با هم تنظیم و همساز کند. قبل از هر تصمیم، به ویژه اگر میخواهید ملت را برای سرمایهگذاری در آن تصمیم قانع کرده یا از ملت درخواست کمک کنید، تحقیقات لازم را انجام دهید، و مطمئن شوید که مردم، دلایل شما را میپذیرند. خواسته ملت را بشناسید. بدانید که دقیقاً قرار است چه خروجی و موفقیتی از تصمیمات دولت، عاید ملت شود؟
در گام بعد، و پس از راه افتادن و شتاب گرفتن دولت، باید دکترین سیاسی خود را سازماندهی کنید؛ این را معلوم کنید که چه مسیر بلندمدتی را برای تحقق خواست ملت در نظر دارید. در این مواقع، سعی کنید در افکار خود تجدید نظر کنید. هیچ وقت طوری صحبت نکنید که ناامید جلوه کنید. این دولت، با آن که از ابتدا به نام «امید» رأی آورد، از همان روز اول،
«آیه یأس» بود، و اولین کلیدواژهای که مردم از آقای روحانی در مقام رئیس جمهور شنیدند، عبارت «خزانه خالی» بود؛ خب، این چه نسبتی با شعار اصلی این دولت که «امید» بود داشت. واقع آن است که این دولت، فارغ از دوراندیشی، اغلب و تنها در پی بیاعتبار کردن رئیس جمهور پیشین بوده است که به قول همین آقای نوبخت، هیچ وقت دلشان با ایشان صاف نشد. در واقع، دولت آقای روحانی یک دکترین اعلام نشده و ناسنجیده دارد و بخش مهمی از فرصتها و انرژی خود را در این مسیر به هدر داده است، و این دکترین اعلام نشده، همانا ضربه زدن بر حیثیت دولت نهم و دهم و احیای حیثیت رقبای آن بوده است که امروز، همه میدانند که دولت در این دکترین اعلام نشده خود تا چه اندازه ناموفق بوده است. دولت آقای روحانی باید از اول باور میکرد که ملت توانمند است و برای توانمند نشان دادن دولت، نیازی به تخریب بیحساب و کتاب دولت پیشین نیست. حالا، پنج سال از مهلت هشت ساله دولت گذشته است، و قضاوت ملت طور دیگری است؛ مطلقاً به زیان دولت نهم و دهم، و بویژه دولت نهم نیست.
نهایتاً، در گام سوم، توصیه ما به آقای روحانی برای احیای اعتماد به نفس دولت این است، که پس از طی دو گام گذشته، باحوصله، مترصد فرصتهای واقعی برای جهش باشد، و تعجیل نکند. با عمل به توصیه اول، دولت در مسیر قرار میگیرد، و حالا میتواند رفته رفته وجهه خود را ترمیم نماید؛ اما این کافی نیست، بلکه باید مترصد موقعیتها باشد، تا بتواند با قرار گرفتن در فرصت مناسب، جهشی ساز کند، و از این طریق جبران مافات نماید. عمل به توصیه دوم و بهبود سازماندهی دکترینال دولت، نقش مهمی در اغتنام فرصتها در گام سوم خواهد داشت. دولت باید در موقعیتهای پیش رو، هماهنگ عمل کند، و این هم، با عملکرد دولت طی این پنج سال منافات دارد. دولت، نه تنها با سایر قوا هم آهنگ نبوده است، نه تنها با پارلمانی که بیشترین هم آهنگی غیرمنطقی با خواستهها و عملکرد دولت را از خود نشان داده سر ناسازگاری داشته، بلکه در درون خود نیز هم آهنگ نبوده است. دولت، باید جداً خود را جمع و جور کند؛ اگر به فکر خودش نیست، باید بنا به مصالح کشور، خود را جمع و جور کند.