"مادلین آلبرایت"، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در مصاحبهای با هفته نامه "اشپیگل"، با اشاره به تجارب جنگ جهانی دوم و مماشات اولیه کشورهای اروپایی در برابر هیتلر، میگوید که هر زمان که آمریکا خود را از تحولات و زیر و بم رویدادهای جهان کنار کشیده وضع خرابتر شده است.
وی با مقایسه شرایط کنونی آمریکا با دهههای بیست و سی قرن گذشته، میگوید که در کتاب جدیدش به همین شباهتها پرداخته، به شکاف در جامعه آمریکا و این احساس گسترشیافته در میان بسیاری از شهروندان که بازنده روندهای اقتصادی هستند و به جای آن که در جهت کاهش شکاف در جامعه عمل کنند، بر این احساس شهروندان سوار میشوند.
شمشمین و تازهترین کتاب آلبرایت با نام "فاشیسم؛ یک هشدار" در روزهای آینده در آلمان منتشر خواهد شد، مناسبتی که هفتهنامه اشپیگل با این چهره 81 ساله دپیلماسی آمریکا به گفتوگو بنشیند.
وزیر خارجه اسبق آمریکا همچنین گفت که او میهندوست است، ولی از موج ناسیونالیستی کنونی در آمریکا و از این که مردم جنبههای مثبت جهانی سازی را نمیبینند و احساس تعلق به میهنشان را از دست رفته میدانند نگران است.
آلبرایت سپس با اشاره به عنوان کتابش میگوید که گرچه نسبت به خطر فاشیسم هشدار میدهد، ولی ترامپ را یک فاشیست نمیداند، بلکه او را ضددموکراسی میداند که از احترام به نهادهای یک جامعه دمکراتیک و مطبوعات آزاد آن سرباز میزند و آنها را دشمن مردم میخواند.
اشیپگل در بخشی از این مصاحبه با اشاره به همراهی صرفا 40 درصد مردم آمریکا با ترامپ از آلبرایت میپرسد که آیا نسبت به خطر پوپولیستها اغراق نمیکند. آلبرایت در پاسخ ب این پرسش تاکید کرد که اغراقکردن بهتر است از این که همه چیز را عادی توصیف کنیم. به گفته وی مشکل این است که محبوبیت ترامپ رو به افزایش است و جمهوریخواهان هم ترس دارند که به تقابل با او درآیند.
آلبرایت به جملهای از موسولینی، رهبر فاشیست ایتالیا در دوران جنگ جهانی دوم اشاره میکند که در کتابش هم آن را آورده است: «وقتی که پرهای یک مرغ را تک تک بکنی، مردم زیاد متوجه نمیشوند». به عبارت دیگر حرکت تدریجی ترامپ در نابودسازی نهادهای دمکراتیک جامعه آمریکا را مردم به سادگی متوجه نمیشوند.
آلبرایت سپس به سوال دیگر اشیپگل که آیا جذابیتهای دمکراسی را در سطح بینالمللی در حال افول میداند، پاسخ منفی میدهد، و اضافه میکند: «گرچه نشانههایی از فاشیسم را میبینم، ولی باور ندارم که این همان فاشیسم قرن بیستم است. رایش سوم تکرار نخواهد شد. سابقه ایده دموکراسی به دوران آنتیک برمیگردد و در طول تاریخ رویکردهای متفاوتی در عرصه سیاسی و اجتماعی امتحان شدهاند، در انتها ولی این لیبرال دمکراسی است که پیروز بیرون آمده است. مهمترین جنبه لیبرال دمکراسی هم شاید تلاش برای مصالحه و سازش است. پوپولیستها ولی بر عکس عمل میکنند. آنها روی شکافهای جامعه سوار میشوند و آن را عمیقتر میکنند و به این ترتیب امکان توازن و تعادل در جامعه را از بین میبرند.»
به اعتقاد وزیر خارجه دوران کلینتون، در برخی کشورها این درک و دریافت در میان مردم ایجاد شده که دولت دمکراتیکشان قادر به حل مشکل شکاف میان ثروتمندان و فقرا نیست. شهروندان این کشورها به حق خواهان سیستم بهداشتی کارا، محلهای اشتغال مطمئن و نظام آموزشی کارآمد هستند. پوپولیستها ولی برای این مطالبات پاسخهای سادهای آماده دارند که دمکراسی ندارد.
آلبرایت میگوید که آن قرارداد اجتماعی که روزگاری حافظ انسجام جوامع غربی بود شکننده شده است: «اگر از منظر تاریخی نگاه کنیم، مردم جوامع ما در حال حاضر بخشی از آزادی خود را واگذار میکنند تا درازای آن از دولت حمایت و خدمات اجتماعی دریافت کنند. ولی مسئله این است که هیچ کدام از طرفین به خواست مطلوب خود نمیرسد. دولت عملا به زیان مردم عمل میکند و شهروندان هم مالیات نمیپردازند یا کم میپردازند و میگذارند که پوپولیستها به بیراهه سوقشان دهند. ما باید راهی برای احیا و نوسازی آن قرارداد اجتماعی پیدا کنیم تا طرفین بدانند که دقیقا باید از یکدیگر چه انتظاراتی داشته باشند.»
از نظر آلبرایت جوامع غربی در حال حاضر در شرایطی هستند که گروههای حاشیهای چپ و راست، نگرانی و عدم اطمینان بخشیهایی از مردم به چشماندازهای آینده را به سود خود مورد سوءاستفاه قرار میدهند.
وزیر خارجه اسبق آمریکا سپس با اشاره به کارنامه مثبت دولت کلینتون در مهار جاهطلبیهای اتمی کره شمالی و حل مسالمتآمیز این بحران، رویکرد ترامپ در خروج از برجام را الگوی مناسبی برای مذاکرات با کره شمالی نمیداند، چرا که برنامه هستهای کره شمالی هم باید کنترل و نظارت شود، در حالی که نفی برجام که ناظر بر چنین کنترلها و نظارتی است گامی در مسیری اشتباه و نقض این هدف است.
آلبرایت میافزاید که اگر قصد ترامپ مقابله با گسترش نفوذ و دخالتهای ایران در منطقه است، اتفاقا با نقض برجام رسیدن به این هدف دشوارتر شده است.
آلبرایت در باره چشمانداز مناسبات آسیبدیده آمریکا و اروپا در دوران ترامپ هم خوشبین است. او ضمن مخالفت با نظر کسانی فکر میکنند سیاست خارجی آمریکا در فازهای چهار ساله هر رئیس جمهور شکل میگیرد، میگوید: «ما هفتاد سال تمام مناسباتی کم و بیش خوب با اروپا داشتهایم، مناسباتی که فراز و فرود بسیاری به خود دیده است. با سیاست ترامپ هم باید با همین نگاه روبرو شد. در دوران او مناسبات دو سوی آتلانتیک یکی از بدترین شرایط خود را سپری می کند، ولی این مناسبات برقرار میماند.»