امریکا، رژیم صهیونیستی و آلسعود که از روند قدرتیابی جمهوری اسلامی ایران نگران هستند و بارها دشمنی خود را با کشور و مردم ایران به اثبات رساندهاند، محوریت تشدید فشارهای تحریمی علیه کشورمان را تشکیل دادهاند. در این محور شرارت، امریکا نقش لیدر را عهدهدار است و در حالی که صهیونیستها لابیگری و جنجالآفرینی را عهدهدار شدهاند، آلسعود نیز در نقش گاو شیری به تأمین هزینههای شرارت میپردازد.
این محور که تا پیش از این با سازماندهی و هدایت تروریسم تکفیری و در قالب جنگ نیابتی به حذف مقاومت و سپس کشاندن آتش جنگ منطقهای به درون جمهوری اسلامی چشم امید دوخته بود، پس از شکست تروریسم تکفیری و خنثی شدن فتنههای بزرگ منطقهای، مثل بلوا در لبنان، جداسازی کردستان عراق و کودتا در یمن، با بهرهگیری از روی کار آمدن دونالد ترامپ و تیم کابویی همراه وی، برجام را بهانه مناسبی برای جبران شکستها و انتقامجویی از ایران اسلامی قرار دادهاند تا آنچه در میدان جنگ نیابتی به دست نیاوردهاند، در تحمیل جنگ اقتصادی دنبال نمایند. نقض برجام و تشدید تحریمها که با هدف اعلامی مذاکره مجدد درباره برجام برای دائمی ساختن محدودیتها در فعالیتهای هستهای، نفوذ منطقهای و توان موشکی کشورمان انجام شده یک هدف غیر اعلامی نیز دارد و آن به ستوه آوردن مردم با اخلال در اقتصاد و تحمیل سختی معیشت به مردم و ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت و در همان حال مقصر جلوه دادن نظام جمهوری اسلامی ایران و نهادهای حاکمیتی آن برای واداشتن مردم به اعتراض و سپس وارد ساختن تفالههای سیاسی و عناصر خائن ضدانقلاب سازمانیافته برای موجسواری بر اعتراضات و تبدیل آن به شورش و بلوای داخلی است که از آن به عنوان پروژه تابستان داغ یاد شده و روگرفتی اصلاحشده از بیثباتسازی در سوریه است که با همان صحنهگردانان خارجی تنها نیروهای تکفیری جای خود را به عناصر روسیاهی چون منافقین و سلطنتطلبها داده و مطالبات اقتصادی-معیشتی نیز جایگزین مطالبات سیاسی میشود.
گرچه این بار هم شکست این پروژه کثیف قابل پیشبینی است و همانگونه که امام خامنهای فرمودند باز هم تیرشان به سنگ خواهد خورد، اما تمرکز بر شناخت ابعاد این پروژه و چگونگی اجرای آن که بر پایه و ایجاد نارضایتی و اعتراضات عمومی یا به ستوه آوردن مردم طراحی شده، میتواند در خنثی سازی و پیشگیری از این پروژه دشمن با تکیه بر آگاهی و بصیرت مردم، مفید و مؤثر واقع شود.
اقدامات دشمنان برای به ستوه آوردن مردم و تولید نارضایتی و اعتراضات عمومی را میتوان در چند گام اصلی گمانهزنی کرد:
1- انگزنی و متهمسازی نظام و نهادهای مدافع آن به اقدامات محرک امریکا برای تشدید فشارها و تحریمهای اقتصادی.
2- اعمال تحریمهای ظالمانه و هماهنگسازی سایر کشورها برای همراهی با ارتباطگیری، لابیگری و حتی تأمین هزینه و یا تهدید به اعمال فشار و جریمه برای ایجاد اخلال در اقتصاد و معیشت در جامعه ایرانی و ایجاد نارضایتی در مردم.
3- تشدید جنگ روانی و افزایش آثار تحریمها با القای پدید آمدن کمبود و گرانی مضاعف و ناامیدسازی مردم از مقاومت و کاهش تابآوری یا آستانه تحمل آنان.
4- ایجاد قطببندیهای کاذب و منازعات بیهوده سیاسی در سطوح مسئولان و جناحهای سیاسی و تبدیل مسئولان و جناحها به عنوان بخشی از مشکلات، به جای حلال مشکلات بودن و دامن زدن به یأس و سرخوردگی عمومی.
5- رونق بخشی به بازار شایعات و تبلیغات دروغ برای بزرگنمایی مشکلات و ایجاد هراس از کمبود در جامعه و نگرانی از آینده به ویژه در بین گروههای جوان و هیجانی.
6- وارد ساختن تفالههای سیاسی و عناصر خائن سازمانیافته برای موجسواری و تبدیل برخی اعتراضات به شورشگری، درگیری و کشتهسازی و ایجاد تخاصم و خشونت پردامنه و مداوم.
7- فشار مردمی برای واداشتن مسئولان به مذاکره و کوتاه آمدن با دشمن برای عبور از مشکلات و نابسامانیها یا تأمین همان هدف اصلی یعنی بازگرداندن جمهوری اسلامی به مذاکره و تحمیل برجامهای 2 و 3 و... .
اما آنچه از هماکنون شکست این پروژه کثیف را نوید میدهد، افشا و سوزاندن آن از سوی رهبری و ایجاد هوشیاری و حساسیت در بین مسئولان و مردم است که نه تنها به از بین بردن بسترها و زمینههای هرگونه فرصتطلبی دشمن برمیآید بلکه با همدلی و وحدت برای حل مسائل اساسی و تمرکز بر ظرفیتها و مقدورات داخلی، رویه کج و ناصواب امید به دشمن نیز اصلاحشده و به شکلگیری شرایط جهش و شتاب برای تقویت اقتصاد ملی و پیشرفت عمومی کشور نیز فراهم میگردد و این همان چیزی است که مرگ دشمن از عصبانیت را هم میتواند به دنبال داشته باشد.
رسول سنائی راد