ازجمله مهمترین دیدارهای تاریخ جمهوری اسلامی ایران را باید ملاقاتهایی بدانیم که پس از رحلت امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی و انتخاب آیتالله خامنهای به جانشینی ایشان شکل گرفت؛ دیدارهایی که چندین روز به طول انجامید و طی آن اقشار مختلف کشور از مسئولین گرفته تا مردم عادی برای بیعت با رهبر جدید به خیابان پاستور میآمدند.
در این گزارش به بررسی دو مورد از این دیدارها پرداختیم که هر دو در همان اولین روزهای بیعت با رهبر انقلاب صورت گرفت: دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در 17 خرداد 68 و دیدار با فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران و دیگر نیروهای مسلح در 18 خرداد 68.
اهمیت این دو دیدار از آن روست که آیتالله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، -طبق قانون اساسی- فرماندهی تمامی نیروهای مسلح را نیز به عنوان فرمانده کل قوا برعهده دارند و این دو نهاد یعنی ارتش و سپاه مهمترین بازوهای مسلح کشور محسوب میشوند.
این وظیفه در ابتدا (سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی) با تفویض از سوی رهبری وقت، برعهده رئیس جمهور قرار داشت اما در سال 60، با عزل بنی صدر از ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا، امام خمینی(ره) خود این مسئولیت را برعهده گرفتند.
در طول دوران زعامت امام خمینی(ه) و از سال 62 به بعد، در حالی که کشور در میانه جنگ تحمیلی قرار داشت، امام(ره) جانشینی فرماندهی کل قوا و فرماندهی عالی جنگ را برعهده آیتالله هاشمی رفسنجانی -که در آن مقطع رئیس مجلس شورای اسلامی بود- گذاشتند؛ اقدامی که آیتالله خامنهای در هر دو دیدار به آن اشاره کرده و ضمن تمجید از این کار امام(ره)، در دیدار با ارتشیان میفرمایند:
«خوشبختانه امام عزیز(ره) جانشینی فرماندهی کل قوا را برعهدهی انسان خوبی گذاشتند؛ من هم تأیید خواهم کرد. برادر عزیزمان جناب آقای رفسنجانی، حقیقتاً از چهرههای مغتنم و ارزنده و ممتاز ما هستند. در آن روز که این مسئولیت به ایشان سپرده شد، خوشحال شدم؛ امروز هم از اینکه همان مسئولیت را داشته باشند، خوشحالم.»
و یا در دیدار با پاسداران میگویند:
«خوشبختانه بعد از آنکه امام عزیزمان(ره) جانشینی فرماندهی کل قوا را به برادر بسیار ارزشمند و ذیقیمتمان -جناب آقای هاشمی رفسنجانی- دادند، حقیقتاً خیال ما از خیلی جهات راحت شد. ایشان برای این سمت، بهترین فرد بودند؛ الان هم هستند و انشاءاللَّه بایستی همان مسئولیت را ادامه دهند، که البته من این موضوع را تصریحاً هم اعلام خواهم کرد.»
البته بعدا با تشکیل ستاد کل نیروهای مسلح به جای ستاد فرماندهی کل قوا (سال های 69 و 70) و نیز انتخاب آیتالله هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری، این روند تغییر کرد.
مرور سخنان رهبر جدید انقلاب در جمع دو نیروی مسلح اصلی کشور در اولین روزهای زعامت، از آن جهت دارای اهمیت است که ایشان در این دو دیدار، ضمن بیان برخی موضوعات در رابطه با این دو نیرو، در همان ابتدای کار، مسیر روشنی را تعریف کردند؛ مسیری که امروزه و بعد از گذشت 3 دهه، با همان خط مشی اولیه ادامه دارد و این را میتوان در وضعیت فعلی نیروهای مسلح به وضوح مشاهده کرد.
شاید مهمترین موضوع مطرح شده در این دو دیدار، تاکید بر حفظ ارتش و سپاه به عنوان دو نیروی مجزای از هم باشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی ارتش شاهنشاهی از درون دچار ویرانی شده و ارتش، فرماندهان (به اصطلاح سران) خود را از دست داد (برخی فرار کردند، برخی اعدام شده و برخی نیز کنار رفتند) اصلی ترین نیروی مسلح کشور به لحاظ ساختاری دچار بحران شد.
از طرف دیگر در همان کوران انقلاب، گروهها و شخصیتهای زیادی خواستار انحلال ارتش بودند چراکه آن را یکی از نمادهای اصلی طاغوت میدانستند و برخی -حتی خیرخواهانه- نگران بودند تا ارتش -که به زعم آنها همچنان وفادار به سلطنت بود- دست به کودتا بزند اما این امام(ره) بود که در مقابل همه این نظریهها و بعضا جنجالها ایستاد و در 29 فروردین ماه سال 58 دستور داد تا ارتش با تمام ساز و برگ خود در شهرها در مقابل دیدگان مردم ظاهر شود.
این تاریخ که در واقع اعلام وفاداری ارتش به انقلاب بود، در تقویم جمهوری اسلامی ایران به نام روز ارتش نامید شده و نشان داد که رهبر انقلاب اسلامی، چه دیدگاهی درخصوص این نهاد نظامی دارد.
آیتالله خامنهای در دیدار 18 خرداد خود با ارتشیان به این موضوع اشاره کرده و میفرمایند:
«کمتر دستگاهی مثل ارتش، مورد توجه دشمن بود. رادیوهای بیگانه، شایعات گوناگون، سازمانهای پلید و خبیث و مأیوس، مزدورهای امریکا و بعضی کشورهای دیگر، ارتش را هدف گرفتند، تا در آن نفوذ و رخنه کنند و به اهداف خود برسند. بنابراین، کمتر جایی تاکنون هدف اینهمه خباثت و بدجنسی دشمن قرار گرفته است. با وجود همهی اینها، شما محکم ایستادید و حرکت خود را ادامه دادید و عناصر ناباب را مثل دندان فاسد دور انداختید و پشت سرتان را هم نگاه نکردید. اینها امتحانات بسیار خوبی بوده است که شما دادهاید.»
هرچند با فرمان قاطع امام(ره)، ارتش حفظ شد ولی چنانکه بالاتر گفتیم، این ارتش تقریبا در همه بخشهای خود دچار ضعف جدی بود و نمیتوانست وظایف محوله را به درستی انجام دهد، بنابراین برای کمک به حفظ انقلاب اسلامی و حراست از آن در برابر دشمنیهای داخلی و خارجی، کشور نیازمند نیرویی دیگر بود تا خلاء ارتش را هم پُر کند.
چند روز پس از نامگذاری روز ارتش -در دوم اردیبهشت ماه سال 58- اساسنامه تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز به تصویب رسید.
شاید هیچ کس در آن مقطع فکرش را هم نمیکرد که این نیروی جوان، در آیندهای نه چندان دور به یکی از بازوان اصلی انقلاب اسلامی در برابر تهدیدات داخلی و خارجی تبدیل شود.
با شروع جنگ تحمیلی، هم ارتش و هم سپاه -که هیچکدامشان هنوز به قوام اصلی و استحکام لازم نرسیده بودند- در برابر یکی از سختترین مقاطع تاریخ کشور قرار گرفتند و 8 سال در برابر دشمن خارجی ایستادگی کردند.
آیتالله خامنهای در دیدار 18 خرداد خود با ارتشیان به این موضوع اشاره کرده و گفتند:
«شما ارتشی هستید که ده سال برای کشور و ملت خود جنگیدهاید. کمتر ارتشی در دنیا اینگونه است. خیلی از ارتشهای دنیا، در متن بحرانها قرار نگرفتهاند و یا لااقل شرایط دشواری نداشتهاند و امتحانی اینچنین به مردمشان ندادهاند. شما با وجود شرایط دشوار، ده سال جنگیدید. جنگ تحمیلی، هشت سال طول کشید؛ اما شما با دشمن ده سال جنگیدید؛ زیرا قبل از شروع جنگ تحمیلی، ارتش در جبههها بود.»
منظور ایشان حضور ارتش در مناطقی مانند کردستان بود که از همان سال 57، به وسیله نیروهای ضدانقلاب داخلی دچار التهاب شده بود؛ البته در کنار ارتش، نیروهای سپاه پاسداران نیز که اولین ماههای تشکیل خود را سپری میکرد، حضور داشتند.
به هرحال پس از 8 سال جنگ، کم کم زمزمههایی درخصوص ادغام این دو نیرو مطرح شد و برخی از مسئولین عالیرتبه سیاسی و حتی نظامی نیز این تفکر را دنبال میکردند.
این تجربه یعنی فعالیت دو نیروی مجزای نظامی، در دیگر کشورها چندان مسبوق به سابقه نبود و در سالهای دفاع مقدس هم -اگرچه زمان مناسبی برای طرح این موضوع وجود نداشت- اما برخی تجربهها نشان میداد که احتمالا ممکن است بتوان این طرح را لااقل پس از پایان جنگ مطرح کرد.
در مقطع شروع جنگ که ابوالحسن بنیصدر به عنوان رئیس جمهور، فرماندهی کل قوا را نیز برعهده داشت، شاهد دوری ارتش و سپاه از یکدیگر بودیم.
رئیس جمهور وقت اعتقادی به سپاه نداشت و خود یکی از موانع اتحاد این دو نیرو بود که نتیجه آن را میتوان در طراحی و اجرای عملیاتهای ناموفق همان ماهها دید.
بعد از عزل بنیصدر، در سالهای 60 و 61، ارتش و سپاه به یکدیگر نزدیک شدند و ثمره این نزدیکی نتایجی بود که با عملیات «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا» آغاز شد و به عملیاتهای مهمی مانند «ثامن الائمه»، «فتح المبین»، «الی بیت المقدس» و.... انجامید.
اندکی پس از عملیات ناکام «رمضان» (در تابستان 61)، روند جنگ تغییر کرد و هرکدام از نیروها تصمیم گرفتند بنا بر نوع نگاهی که داشتند، به صورت جداگانه عملیات کنند که ناکامیهایی را به دنبال داشت.
افتراق مجدد در دو نیروی اصلی- آن هم در کوران جنگ- شاید بار دیگر این دیدگاه را تقویت میکرد که ارتش و سپاه باید با یکدیگر ادغام شوند ولی هنوز به دلیل ادامه جنگ، فرصت طرح آن فراهم نبود.
با انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری انقلاب اسلامی، ایشان در مقابل این دیدگاه ایستاد و -احتمالا به دلیل طرح گسترده آن- در همان دو دیدار اولیه با پاسداران و ارتشیان به آن اشاره کرده و گفتند:
«او (حضرت امام) تا لحظه آخر از ارتش دفاع کرد. بعد از آتشبس تا همین اواخر، بارها بر سر قضایای مختلف و طرحهای گوناگون که از سطوح متوسط پیشنهاد میشد و گاهی هم جنجالبرانگیز بود و اگر اجرا میشد، هویت ارتش را به خطر میانداخت، ایستادگی کرد و با یک سخن و حرکت قاطع، همه را نفی کرد.»
و یا در دیدار پاسداران کمی صریحتر فرمودند:
«بعضی خیال میکردند که اگر من میگویم هم سپاه باشد و هم ارتش، به خاطر این است که من خودم یک گرایش خاصی دارم! خیر، این ادعا اشتباه بود.
لزومی نداشت که ما هر حرفی را صریحاً در ملأ عام بگوییم. این، حرف و خواست امام بود. ایشان مکرر این مطلب را به من تأکید کرده بودند و هر وقت صحبت میشد، میگفتند هم سپاه و هم ارتش باید تقویت شوند؛ ارتش را حفظ کنید، سپاه را هم حفظ کنید. هر وقت هر کسی نظری غیر از این داشت، ایشان قبول نکردند. این، خط ایشان و فکر و تشخیص آن بزرگوار بود. البته تشخیص خود من هم همین بود. من با نگاه به صحنه نظامی کشور و نیازهایش و تحلیل آن، میفهمیدم که ما این دو نیرو را لازم داریم.
هر کدام از این دو سازمان، طبیعت خاص خودشان را دارند و یک نظام حکیم و کارآمد و بخرد، آن نظامی است که از هر چیزی به قدر ظرفیت و صلاحیت او، در راه اهداف عالی استفاده کند و آن را در جای خودش به کار ببرد. ما همیشه بر این اساس حرکت کردهایم. نظر من سالهاست که همین است و چنین نیست که امروز به آن رسیده باشم.»
امروز نیز بعد از گذشت سه دهه، شاهد همان خط مشی هستیم یعنی برای هرکدام از دو نیروی اصلی دفاعی کشور شرح وظایف مجزایی درنظر گرفته شده تا از موازی کاری پرهیز شود و البته در مواقع ضروری، هر نیرو بتواند مکمل دیگری باشد.
آیتالله خامنهای در دیدار 18 خرداد 68، ارتش را اینطور توصیف میکنند:
«...امام ارتش را محبوب مردم کرد و الان شما ارتشیها مورد محبت مردم هستید و مردم از صمیم دل شما را دوست دارند.
...انصافاً ارتش ما، ارتش بسیار والایی است. امتیازهای زیادی در شما وجود دارد که در دیگران نیست.
...ارتش، محبوب مردم و ماست. من ارتش را از صمیم قلب دوست میدارم؛ چون آن را تجربه کردهام و تواناییهای او را دیدهام. آنجا که از او توقعی میرود و باید خودش را نشان دهد، فداکاری میکند و وظیفهاش را انجام میدهد.»
و یا:
«از هفته اول پیروزی انقلاب و از ماجرای پادگان مهاباد، ارتش فعالیت داشت. من از نزدیک شاهد حضور نیرومند ارتش بودهام و پادگانها و خطوط و قرارگاههاتان را دیدهام. انسانهای وارستهای وجود داشتند که هفت سال خانه آنها سنگر، و ویلایشان چادر بیابان بود. خلبانهای شجاع، کادرهای پروازی و غیرپروازی نیروی هوایی، عناصر نیروی دریایی در شرایط سخت دریا، جبهههای زمینی، بخشهای پشتیبانی، مثل دستگاههای صنایع و آموزشگاهها و امثال آنها، حقاً و انصافاً امتحان خوبی دادند. من این نکته را با قوّت و قدرت میگویم و به خاطر ملاحظهی حال و دل کسی آن را مطرح نمیکنم.»
ایشان یک روز قبل از آن، در دیدار با پاسداران انقلاب اسلامی نیز به بیان خصوصیات سپاه از نگاه خود میپردازند و میگویند:
«ما سپاه را با همان چشمی نگاه میکنیم که امام عزیزمان نگاه میکرد؛ به عنوان بازوی قدرتمند نظام و به عنوان گام استوار در مقابله با دشمنان انقلاب اسلامی. ما شما را به معنای حقیقی کلمه، پاسدار انقلاب اسلامی میدانیم؛ همیشه هم اینگونه بوده است و من هم اینطور فکر میکنم.
من معتقدم اگر ما امروز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نمیداشتیم، باید آن را به وجود میآوردیم. اینکه بعضیها پس از پذیرش قطعنامه، در گوشه و کنار - داخل و بیرون از سپاه - با زبانهای مختلف، زمزمههایی درست کردند که سرنوشت سپاه چه خواهد شد، به اعتقاد من این زمزمهها یا ناآگاهانه و ناهوشیارانه بود و یا بدخواهانه و مغرضانه. من به برادران عزیزمان در مسؤولیتهای بالای سپاه این تعبیر را مکرر گفتهام که بسیار نابخردی است که مسئولان یک نظام، مطمئنترین بازوی قدرتمند را قدرناشناسی کنند، یا آن را از دست بدهند و یا تضعیف کنند.
سپاه امروز با سپاه ده سال پیش، از زمین تا آسمان فرق کرده است. امروز سپاه مجموعهای از تجربهها و آگاهیها و دانشهای نظامی و دانشهای جنبی مثل دانش تسلیحات نظامی و نیز پیشرفتهای گوناگون را با خود همراه دارد. سپاه را باید همه مسئولان کشور، همه آحاد مردم و همه آحاد سپاه، کاملاً جدی بگیرند. مبادا در بین برادران سپاه کسانی پیدا شوند که در مأموریتهای سپاه و یا در ضرورتهای بیشماری که نسبت به این نهاد انقلابی وجود دارد، اندکی شک کنند. ما باید نیروهای مسلح - هم ارتش و هم سپاه - را تقویت کنیم. این دو نیرو، دو حقیقتند. این حرفی است که همواره امام عزیزمان تا آخر عمر بر آن تکیه میکردند.»
امام خمینی(ره) در مقطعی رحلت کرد که کشور به تازگی از کوران جنگی بزرگ و طولانی خارج شده و همچنان مذاکرات سیاسی با طرف متخاصم برای پیشبرد آتش بس و قطعنامه 598 ادامه داشت.
آیتالله خامنهای در سخنرانی خود در جمع ارتشیان به این موضوع اشاره و بر افزایش توان نظامی تاکید میکنند؛ تاکیدی که البته در طول این سه دهه همواره با جدیت و با همان رویکرد دنبال شده است.
ایشان میفرمایند:
«آنچه را که امروز میخواهم بر آن تأکید کنم، این است که تا آنجا که میتوانید، آمادگیهای خود را زیاد کنید. البته منظور این نیست که در آینده جنگی رخ خواهد داد؛ خیر، وقوع این مسأله را خیلی بعید میدانیم و معتقدیم که دشمنان تجربه ناکام گذشته خود را تکرار نخواهند کرد. ایجاد آمادگی، همچنین به معنای آن نیست که ما آتشبس را متزلزل میبینیم. البته طرف مقابل شرارتهایی میکند، لیکن آتشبس همچنان ادامه خواهد داشت.
انشاءاللَّه مذاکرات هم به نتایج خوبی خواهد رسید. ما تصمیم داریم که مذاکرات مربوط به قطعنامه 598 را پیش ببریم؛ باید هم پیش برود و به نقطه درستی برسد؛ اینها همه به جای خود محفوظ است. ارتش نباید نگاه کند که مذاکره در چه وضعیتی است. مذاکره و قطعنامه هرچه باشد و طرف مقابل هر کاری میخواهد بکند، ارتش باید هر روز آمادهتر از دیروز باشد.
ارتش مناسب شأن جمهوری اسلامی، باید از نظر آمادگی و انضباط و روحیه، عالی باشد و به تجهیزات در حد توان دست یابد. تجهیزات را در حد عالی نگفتم؛ چون ممکن است کشور نتواند تجهیزاتی را که شما امروز لازم دارید، برایتان فراهم کند؛ اما آمادگی و پرداختن به تعمیر و نگهداری و پشتیبانی و اهتمام به خودکفایی و تولید و ابتکار، باید در حد عالی باشد. من به درجه خوب و بسیار خوب قانع نمیشوم؛ باید همت کنید و تا درجهی عالی کارتان را به پیش ببرید، و اعتقاد دارم که به نتیجه هم میرسد.
...هر کس بگوید این کار شدنی نیست، او را به کوتاهی همت متهم میکنم. هیچ کاری نیست که از انسان ساخته نباشد. انسان نیرومندتر از این حرفهاست و میتواند کارهای نشدنی را شدنی کند. تا آنجا که میتوانید، باید با قوّت اراده و تصمیم، نظم و انضباط و آموزش و پشتیبانی و کیفیت تجهیزات و ابزارتان را بالا ببرید؛ مخصوصاً واحدهای مناطق مرزی که باید مسئولان ارتش و نیروی زمینی، به صورت ویژه به آنها بپردازند و هرگونه ساییدگی را از بین ببرند و آنها را قابل عرضه کنند، تا هر کس آرایش واحد و کیفیت استقرار یگانها و افراد و ابزارها را دید، بفهمد که فرماندهی قوی و با کیفیت بالایی بر این واحد حکمفرماست. عین همین مسأله، در تجهیزات هوایی و دریایی مطرح است و البته وزارت دفاع و سازمان صنایع، خوب میتوانند در این زمینه مؤثر باشند.»
این موضوع، یک روز قبل از آن در دیدار با پاسداران انقلاب اسلامی نیز مورد تاکید ایشان قرار گرفت:
«...برادران این روزها بیش از همیشه باید استعداد و آمادگی همهجانبه خودشان را حفظ کنند. امروز دنیا دارد به شما و ما و این کشور نگاه میکند.
ده سال است خفاشها منتظر ماندند که خورشید غروب کند، تا بتوانند جستوخیز کنند و به این در و آن در بزنند. الان اینها منتظرند ببینند چهکار میتوانند بکنند. ما باید نگذاریم. ما باید امید آنها را ناامید کنیم. این، هوشیاری همه ملت و شما را میطلبد. آمادگی، هوشیاری و توجه به عظمت بار مسئولیت را در خودتان تقویت کنید، تا روح آن بزرگ را خشنود و راضی نگهدارید.»