14 خرداد هر سال روزی است بس غمناک برای جامعه ایرانی که راهبری حکیم و دلسوز را از دست داد. او راهنمایی بود برای همه علاقهمندان، فارغ از مرزهای جغرافیایی و سیاسی.
منشا نظریههای او اسلام بود و شکل اجرایی آن انقلاب اسلامی که تحولی شگرف را پدید آورد و به همین خاطر معتقد بود، شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلابها جداست، هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و همه در انگیزه انقلاب و قیام. (از وصیتنامه سیاسی الهی)
این مبنا در نگرش آن حضرت به امور داخلی و یا سیاست خارجی بسیار تعیینکننده بود. که به برخی از آنها اشاره میشود:
نفی ظلم
بر اساس این اصل، نگاه حمایتی به محرومان جهانی معنا پیدا میکند، موضوعی که امروزه در قالب سیاست حمایتهای حقوق بشری و مسئولیت دیگر کشورها در مقابل ظلم و تعدی به جوامع ضعیف مطرح شده است. در این ارتباط تأکید مینمایند: «ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نمائیم و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم.» (29/4/1367)
استقلال از قدرتهای جهانی
سیاست عدم وابستگی به قدرتهای جهانی در هر شکل از جمله نگرشهای امام در حوزه سیاست خارجی بود که به سیاست نه شرقی، نه غربی معروف شد.
مبارزه با آمریکا
به دلیل جنایتهای آمریکا در مناطق مختلف جهان این کشور به عنوان نماد ظلم و ستم شناخته میشود و به همین دلیل امام نیز هر چه فریاد داشت بر سر آمریکا میزد و تمام مسلمانان و آزادیخواهان را دعوت به مقابله با این مظهر ستم مینمود. اصول سیاست خارجی را که امام خمینی طراحی نموده است میتوان به منزله یکی از منابع رسمی تصمیمگیری در سیاست جمهوری اسلامی ایران به شمار آورد. به گونهای که حتی رهبر معظم انقلاب بارها بیان داشتهاند که خط کلی در سیاست جمهوری اسلامی ایران همان خطی است که امام خمینی (ره) تبیین و ترسیم نمودهاند. در امور داخلی نیز ایشان، اتکا به مردم و نظرات آنان، حفظ وحدت و همبستگی داخلی را عناصر تعیینکننده در قدرت نظام اسلامی میدانستند و همیشه بر آن تاکید میکردند. نتیجه آنکه امام با اتکا به حمایت و حضور مردم در صحنه و با توکل به خدای بزرگ، معتقد بود غلبه بر مشکلات داخلی و تهدیدات خارجی امکانپذیر است و چنانچه وحدت بین مردم حفظ شود دشمنان نیز مایوس خواهند شد، و این میراثی جاودان از آن پیر سفر کرده است.
عباسعلی کدخدایی