غلامحسین کرباسچی اظهار داشت: آقای روحانی یک بار هم در دوره اول خود گفتند، میخواستم مدیرانی جوانتر و تواناتر را بر سر کار بیاورم، اما نتوانستم مثلاً با مجلس یا جاهای دیگر کنار بیایم. البته من چنین حرفهایی را نمیپذیرم. من میگویم در مدیریت آدم یا نباید مدیریت را قبول کند یا اگر وزیری را به مجلس معرفی کرد و او رأی نیاورد، باید تدبیری کند که کسی را بر سر کار بیاورد که بتواند مشکل مردم را حل کند. در نهایت کسی نمیگوید اگر کاری صورت نگرفته به خاطر این است که مجلس به فلان شخص رأی نداد، میگویند فلان شخص وزیر دولت روحانی است.
وی ادامه میدهد: بخشی هم به توانایی نیروها برمیگردد. بخش زیادی از این فرسایش به این برمیگردد که ما تغییر نسلی در جامعه را شوخی گرفتهایم، دوره مسئولیت ما در دهههای سوم و چهارم عمر ما بود، اما الان قبول نداریم کسانی که در دهههای سوم و چهارم عمرشان هستند کارآیی دارند.
وی میگوید: این آقایان وقتی هم خودشان و هم معاونین آنها بالای 60 سال دارند، تحرک آنچنانی ندارند و محافظه کار هم میشوند. جاهطلبی مثبت و اینکه آدم به آینده درخشان چشم داشته باشد.
ما خودمان را جدا نمیدانیم. بخشی از ما اصلاحطلبان وقتی سمت میگیریم فکر میکنیم بخشی از معضلات جامعه به پست گرفتن ما برمیگردد. وقتی پستی نگرفتهایم و کسی سمت میگیرد میگوییم تغییری اتفاق نیفتاد. وقتی پرسیده میشود چطور تغییری اتفاق نیفتاده؟ میگوییم ما که سمت نگرفتهایم.
کرباسچی درباره وضعیت جهانگیری میگوید: ایشان مدتهاست که به حزب نمیآیند. من هم عادت ندارم به سیستمهای دولتی یا وزارتخانهها بروم. فکر میکنم خیلی تأثیرگذاری ندارم. ظاهر کار این است که آقای جهانگیری کارهایی که به او محول میشود را انجام میدهد. اما اگر آدم بخواهد نقادانه نگاه کند آقای جهانگیری هم از این بیانگیزگی و فرسودگی مستثنی نیست. آقای جهانگیری هم مثل خود ماست.
وقتی آقای روحانی خودش روی کار میآید و 70 ساله است باید معاونینی برای خود انتخاب کند که زیر 50 سال داشته باشند. این در حرفشنوی از رئیسجمهور اهمیت دارد. اما اگر وزیری 10 سال از رئیسجمهور بزرگتر باشد، آقای روحانی نمیتواند روی او تسلط داشته باشد. در مورد خود آقای جهانگیری هم درست است که در انتخابات موتور را روشن کردند، و ایشان حرفهایی مطرح کردند، اما اگر بخواهیم به عملکرد ایشان برگردیم زمانی که در دولت قبل دستشان باز بود با حالا که قدرتش کم شده چه تفاوتی در کار دولت به وجود آمده است؟
کرباسچی خاطرنشان کرد: آقای جهانگیری هم روی چشم ما جا دارد و رفیق عزیز ماست. اما آیا ایشان با همان انگیزهای که مسائل را با احساسات بیان میکند مسائل اجرایی را هم به نتیجه میرساند؟ من ایشان را هم خیلی جدا از این جرگه نقد و فرسودگی نمیبینم.
کرباسچی همچنین با اشاره به مدارک دکترای خود گفت: در مورد تحصیلات مدیریت شهریام باید بگویم که بعد از دوران شهرداری، مدیریت شهری خواندهام. آن هم نه به خاطر اینکه خودم بخواهم بروم مدیریت شهری مطالعه کنم. بعد از دوران شهرداری، یک سری از دوستان دانشگاهی از دانشگاه شریف و یکی دو جای دیگر به من مراجعه کردند و گفتند چیزی راجع به این دوره 10 ساله شهرداری بنویس. من هم گفتم چگونه؟ آنها، چون خودشان اهل کارهای دانشگاهی بودند، گفتند راهش این است که تزی بردارید و تجربیات خودتان را تدوین کنید. گفتند در دانشگاه شریف در حوزه برنامهریزی و مدیریت شهری یک تز بردارید. این ماجرا به سال 79 برمیگردد. من خیلی تمایل نداشتم. چون وقتی شهردار بودم به خاطر پستی که داشتم عضو هیئت امنای دانشگاههای شریف و تهران هم بودم. گفتم اگر آدمی که عضو هیئت امنای دانشگاه بوده بخواهد کاری بکند حمل بر این میشود که در مورد او پارتیبازی کردهاند. گفتم بیشتر حاشیه درست میشود. آن موقع آقای سهرابپور رئیس دانشگاه شریف بود. یادم نمیآید که خود ایشان بودند یا معاونین ایشان، اما این پیشنهاد مطرح شد که این کار را در خارج از کشور انجام دهم. خود آنها هم نامهنگاری کردند و یک دانشگاه را پیشنهاد دادند که از نظر برنامهریزی و مدیریت شهری برجسته بود. معرفی نامهای هم نه به عنوان ارگان بلکه به عنوان شخص صادر شد. به این ترتیب به دانشگاه نیوکاسل انگلیس رفتم. مدارک تحصیلی، دوره تجربه کاری و یک پروپوزال برای برنامهریزی شهری از من گرفتند. گفتم نمیتوانم بیایم آنجا بمانم و شش هفت سال به صورت ترددی در رفت و آمد بودم. آن تز در نهایت تکمیل شد و یک مدرک دکترا دادند. اما من برای جشن دانشگاه نرفتم. چون احساس کردم حاشیهسازی میشود.