رسانههای اصولگرا و اصلاحطلب کشور در سرمقالههای خود، خوانشهای مختلفی را از اوضاع روز کشور ارائه میکنند.
آنچه که در ادامه میخوانید گشت و گذار روزانه در لابهلای این تحلیلها و نقل آنها برای شماست:
***
* رسانههای اصلاحطلب
نباید برد موشکی را تبلیغ کنیم؛ تا اروپا احساس اعتماد کند
شرق: سیدعلی خرّم، دیپلمات سابق و از چهرههای نزدیک به دولت رئیسجمهور روحانی، در بخشی از سرمقاله امروز شرق که با تیتر «اعتمادسازی موشکی برای اروپا» منتشر شد؛ نوشته است:
سئلهای که اروپا را در کنار آمریکا قرار میدهد، توسعه صنعت موشکی ایران است. اروپا از توسعه موشکی پاکستان، هند، اسرائیل، عربستان، ترکیه، امارات و مصر احساس نگرانی نمیکند. چرا در مورد ایران که برد موشکیاش از همه کشورهای فوق کمتر است، اعلام احساس خطر میشود؟ راز این امر در دو دلیل نهفته است: اول، هیچکدام از کشورهای منطقه درباره برد موشکی خود تبلیغ نمیکنند، درحالیکه بیسروصدا به توسعه آن مشغولاند. دوم، هیچکدام از این کشورها اقدام به تهدید هیچ کشوری با موشکهای خود نمیکنند.
او تصریح میکند: «این به آن معناست که احساس ناامنی اروپا در خدمت مطامع سیاسی آمریکا قرار میگیرد. بنابراین موضوعی که اروپا انگیزه ورود به آن را دارد و تلاش خواهد کرد محدودیتهایی به وجود آورد، همین حوزه توسعه موشکی است. بدون هرگونه مجاملهای باید گفت اگر ایران دنبال راهحلی است که اروپا را به خود نزدیک کند، باید ابتدا در صدد رفع دو عامل فوق برآید تا درجه احساس ناامنی اروپا از توسعه موشکی ایران را به مقدار زیادی کاهش دهد. سپس ایران با اروپا گفتوگویی شروع کند که در آن علت منطقی توسعه موشکی ایران مطرح شود.»[1]
زمینهچینی برای اعتراض خیابانی
آرمان امروز: این روزنامه در سرمقاله خود به قلم مصطفی ایزدی، با اشاره به «فتنه اقتصادی» در دیماه 96 و اغتشاشاتی که منجر به آتش زدن پرچم ایران و پاره کردن تصویر سردار سلیمانی گردید، خواستار فراهمسازی زمینه «اعتراض» شده است.
ایزدی در بخشی از یادداشت خود مینویسد: صاحبان این کشور اعم از مردم و مسئولان، بیشتر و بهتر از اغیار بررسی کنند که نیازهای را چگونه برطرف نمایند و اعتراضات را چگونه پاسخ دهند. در این صورت، از میزان اعتراضهای بسیار کاسته میشود، تخریبها و هزینههای طرفین به میزان قابل توجهی پائین میآید. دیگر کسی برای نشان دادن اعتراض خویش، پرچم کشورخود را پاره نمیکند، به مراکز انتظامی حمله نمیکند و از اموال عمومی، حتی پاسداری مینماید.[2]
«ورزش» اولویتی برای روحانی ندارد
اعتماد: سعید فائقی در بخشی از سرمقاله اعتماد با اشاره به معطل ماندن قانون تأسیس سازمان نظام ورزشی در دولتهای یازدهم و دوازدهم نوشته است:
«روحانی قول داده بود که قانون جدید ورزش را طی لایحه ای تقدیم به مجلس می کند اما هنوز این ماجرا رخ نداده و این نشان می دهد که ورزش اولویتی برای دولت ندارد. به خاطر همین هم هست که بخش خصوصی به ورزش روی خوشی نشان نمی دهد. وقتی ورزش اولویتی برای دولت ندارد و قانون ورزش هم به روز نمی شود نباید انتظار داشت بخش خصوصی در این حوزه سرمایه گذاری کند.»[3]
ارگان دولت: چرا رئیسجمهور نمیتواند مجلس را منحل کند؟!
ایران: این روزنامه در سرمقاله امروز خود به قلم فردی به نام عباس کریمی، به مسئله رفراندوم (که رئیسجمهور روحانی آنرا در راهپیمایی 22 بهمن مطرح کرد) اشاره کرده و در بخشی از آن مینویسد:
«قانون اساسی بحث همه پرسی را ضعیف دیده است. این امر نیز به نوبه خود ناشی از این امر است که در تدوین قانون اساسی تلاش شده رئیس جمهوری به عنوان رئیس قوه مجریه از استبداد دور باشد. اما در توجه به این رویکرد، به این مسأله توجه نشده است که هرچند رئیس جمهوری مستبد خوب نیست، اما رئیسجمهوری میبایست اختیارات کافی برای اجرای سیاست های دولت خود را که برای آن از مردم رأی گرفته است در اختیار داشته باشد. به دلیل پیش بینی نشدن
این سازوکارها در قانون اساسی، می بینیم که رئیس جمهوری در بسیاری از موارد به بن بست می خورد. به عنوان مثال، رئیس جمهوری هیچ گاه نمیتواند مجلس را منحل کند، درحالی که در مواردی رئیس جمهوری مستقر با مجلسی روبهرو میشود که عملاً اپوزیسیون دولت او محسوب شده و این مجلس دست دولت را برای انجام اقدامات وعده داده شده به مردم می بندد. در چنین مواردی، نه تنها چاره ای جز استفاده از همه پرسی به عنوان راهکار مکملی نیست که در قانون اساسی از آن نام برده شده است.»[4]
اظهارات مطروحه در روزهای اخیر پیرامون مسئله رفراندوم در حالی است که اولا اصل 59 قانون اساسی مبنی بر همهپرسی از مردم از اختیارات مجلس است نه دولت!
ثانیا طرح این مسئله در مواقعی است که بنبستی مورد قبول همه عقلای کشور رخ داده باشد و احساس شخصی رئیسجمهور در این زمینه هیچ حجّیتی ندارد.
و از همه مهمتر اینکه تمام سیاسیون در تمام نظامات دنیا میدانند که رخدادهایی مثل راهپیمایی مردم در حمایت از حکومت و مثلا آنچه که در قالب 22 بهمن تماشایی و «9 دی» در ایران رخ داد؛ تماما جلواتی مهم از مفهوم رفراندوم هستند و کسی با دیدن آنها به خود اجازه طرح رفراندوم در مقولاتی خلاف خواست اکثریت را نمیدهد.
***
*رسانههای اصولگرا
لیبرالهایی که نمیگذارند مشکلات کشور حل شود
کیهان: این روزنامه در سرمقاله خود با بررسی سخنرانیها و مصاحبههای روحانی در هفتههای اخیر، تصریح کرده است که روحانی چیزی که خواست مردم و دغدغه اصلی آنهاست را نمیگوید و تقصیر دولت در وضع موجود را هم نمیپذیرد.
کیهان تأکید میکند که اولین قدم برای حل یک معضل، پذیرفتن وجود آن معضل است.
جعفر بلوری که سرمقاله کیهان را نوشته اما در بخش پایانی یادداشت خود به نکته مهمتری اشاره میکند.
او میگوید:
«اولویت بندی معضلات برای حل، قدم بعدی است و پس از آن نیز اعتماد به شعار زیبای «ما میتوانیم» است. اینکه در چنین شرایط اقتصادی، اولویت را بگذاریم روی معضلاتی که مسئله مردم نبوده و بعضا حتی معضل نیستند و یا اصلا وجود خارجی ندارند، شاید خوشایند لیبرالها و زنجیرهایها باشد اما خوشایند آن جوان بیکار بدون مسکن بیپول نیست. لیبرالها ماموریت دارند در پوشش «مطالبه آزادی»، «شفافیت» و «مدارا» پروژه براندازی خود را پیش ببرند و اگر موفق شدند، هرگونه مدارا را کنار گذاشته و منتقدان را به نام همین قانون سر ببرند. آنها مامورند با نفوذ در بدنه مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز، اولویتها را وارونه جلوه دهند تا پروژه خود را پیش ببرند. اولین معضل دولت که رفع آن به اعتقاد راقم این سطور، جزو نخستین اولویت هاست و از معیشت و اقتصاد هم مهمتر است، زدن ریشه این لیبرالها و پاکسازی مراکز مهم دولتی از وجود آنهاست. تا وقتی چنین موجوداتی در اطراف و بدنه دولت هستند، مشکلات حل نخواهد شد. آقای روحانی! حل معضلات را با پاکسازی همین لیبرالها شروع کنید. بسم الله...»[5]
گفتوگوی ملی اصلاحطلبان و آنچه روحانی نمیداند
رسالت: محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله امروز رسالت با اشاره به پیشینه بد جریان اصلاحات در ایران اسلامی؛ مبحث «گفتگوی ملی» که این روزها مورد تأکید اصلاحطلبان قرار گرفته است را مطرح میکند و مینویسد:
«حال همین جماعت، شیپور گفتگوی ملی را به صدا درآورده اند بی آنکه بگویند گفتگو، در مورد چه ، برای چی و...؟ یکی از همین جماعت نیست بلند شود و صادقانه به اهل همین فراخوان بگوید اگر ما اهل گفتگو هستیم چرا در دو فتنه 78 و 88 تا سرحد محاربه با نظام پیش رفتیم و باب هر گفتگویی را در سطح ملی در چارچوب قانون اساسی بستیم؟ یکی نیست از همین جماعت اهل گفتگوی فعلی و اهل محاربه قبلی به این سوال پاسخ دهد؛
وقتی شما در شورش علیه جمهوریت و اسلامیت نظام فریاد می زنید؛
«انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»
«مرگ بر اصل ولایت فقیه»
چه مبحثی دیگر باقی می ماند که در باره چند و چون آن گفتگو، آن هم در سطح ملی صورت گیرد؟
او در ادامه تصریح میکند: اینکه روزنامه های اصلاحات تیتر اول خود را با شبگفتههای «بی بی سی» و «رادیو آمریکا» تنظیم کنند، آیا راهی برای گفتگوی ملی باز می کنند؟ انقلاب با روشهای جدید، راه خود را می رود و به کج راهههای پدید آمده از ریزشها و نیز کسانی که از اول سر ناسازگاری با انقلاب داشتند توجهی نمی کند. البته گفتگوی ملی در کشور در جریان است، صدای آن را فقط در راهپیمایی 22 بهمن می شود شنید. کسانی که مدعی اصلاح طلبی هستند، اگر این صدا را نشنوند، از گفتگوی ملی عقب می مانند.
این تحلیلگر اصولگرا کنایهای هم به رئیسجمهور روحانی میزند و میگوید:
«متأسفانه بخشی از سخنان رئیس جمهور در مراسم راهپیمایی 22 بهمن نشان داد وی فهم درستی از گفتگوی ملی ندارد. او شناخت درستی از منافقین جدید که از قطار انقلاب در فتنه 88 پیاده شدند، ندارد. پیاده «شدن» آنها را پیاده «کردن» از سوی انقلابیون ترجمه می کند! او عربده کشی و اعلام جنگ آنان با جمهوریت و اسلامیت نظام را توسط نامحرمان و تجدیدنظرطلبان، نادیده می گیرد. این کژاندیشی در درک مصالح و امنیت ملی تا کنون هزینه های زیادی در مدیریت سیاسی داخلی و سیاست خارجی و نیز اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی روی دست مردم و نظام نهاده که جبران آن مشکل است.»[6]
فریادی برای یک انتقام 26 ساله
وطن امروز: مهدی آذرپندار در یادداشتی در صفحه نخست وطن امروز با اشاره به صحبتهای پرحاشیه ابراهیم حاتمیکیا در اختتامیه جشنواره فیلم فجر نوشته است:
«نه! رشیدپور بهانه بود... فریاد حاتمیکیا، انتقام ما بود از همه شبهایی که در جشنها و محافل این سینمای محفلی غریب ماندیم و بغض کردیم.
انتقاممان را گرفتیم از آن شب غربت حزبالله در اسفند سال 70؛ همان شبی که شبهروشنفکران، آوینی را در دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر و در سمینار «بررسی سینمای پس از انقلاب»، به قول خودش بازجویی کردند. بعدها خودش چه خوب قلم زد درباره غربتش در آن شب. به گواه همانی که نوشته، هم فحاشی میکردند و هم هیاهو و داد و بیداد. و سید تنها مانده بود میان جماعتی که یکیشان گریه میکرد و دیگری فریاد میزد. ما نبودیم البته آن شب ولی طعم غربتش را از لای سیاه و سفید کاغذ چشیدیم و بغض کردیم.
حالا بعد از بیست و اندی سال، فریاد حاتمیکیا انتقام ما بود از آن شب غربتی در اسفند 70. او فریاد میزد و فریادش، فقط از حنجره خودش نبود که طنینانداز شده بود. فریاد آوینی هم بود بر سر شبهروشنفکران وطنی که میخواستند هنر ناب انقلاب را به بهانه حکومتی و ارگانی بودن، تحقیر کنند و هنر بیمخاطب خود را قیمتی جلوه دهند.»
او همچنین در بخش دیگری از یادداشت خود مینویسد: و باز انتقاممان را گرفتیم از آن شب لعنتی در جشن خانه سینما. آن چهارشنبهشب تابستانی در 22 مرداد 93؛ وقتی «مریلا زارعی» روی سن هشتمین جشن انجمن منتقدان دعوت شد تا جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را از دست «مازیار میری» بابت شاهکار «شیار 143» بگیرد اما «میری» قبل از اهدای جایزه در کنایهای آشکار گفت: «میدانستم جایزه به چه کسی میرسد. این وظیفه را به من محول کردند چون ما قرار است با هم گفتوگو و همدیگر را تحمل کنیم».
و ما بغضمان گرفت که اینها دیگر چه جماعتیاند؟ یعنی بابت اینکه طرف نقش «مادر شهید» را بازی کرده، باید هنگام جایزه گرفتن هم متلک بخورد؟ این دیگر چه سینمایی است؟ اینها چه منتقدانی هستند که یک نفر را برگزیده میکنند و بعد روی سن، بهزعم خودشان تصمیم میگیرند جایزه خودشان را لجنمال کنند؟ یعنی اگر زارعی نقش زنی را بازی کرده بود که شوهرش به او خیانت کرده یا میخواهد فرزندش را سقط کند، جایزه حق او است و حالا که مادر شهید را بازی کرده، باید روی سن عقدهگشایی کنیم؟ مگر مادر شهید، چه ظلمی به سینمای ما، به «مازیار میری» کرده است؟[7]
روایتی نو از «ساختار قطار انقلاب» و مسافرانش
سیاست روز: محمد صفری، در سرمقاله سیاست روز که با عنوان «قطار انقلاب و ریزشها» منتشر شد، نوشته است: مردم مسافران اصلی قطار انقلاب هستند، این قطار بر روی ریل صراط مستقیم در حرکت است، مردم برای سوار شدن به این قطار هزینه دادهاند، پس صاحبان اصلی انقلاب مردم هستند. در طول 40 سال عمر انقلاب، تلاشهای بسیاری شد تا مردم را از این قطار پیاده کنند، اما آنها با پایبندی خود از این امر جلوگیری کردند، درون قطار ماندند تا انقلاب اسلامی ایران حفظ شود، ریزشهای قطار انقلاب از سوی مردم نبود، بلکه از سوی برخی مسئولین بود که حتی باعث شد تا قطار انقلاب از سرعتش کاسته شود.
او در ادامه یادداشت خود که در کنایه به اظهارات رئیسجمهور روحانی در روز 22 بهمن نوشته شده، تصریح میکند:
رهبر معظم انقلاب در اینباره فرمودهاند؛ «انقلاب ماندگار خواهد شد، بدیهی است که ما هم ریزش داریم، هم رویش داریم، بارها بنده گفتهام این را، کسانی هستند که یک روز انقلابی بودند، بعد فردا به خاطر عارضهای، یا بحق یا بناحق از انقلاب روبرمیگردانند، بعضیها هستند که یک کار خلاف توقعشان انجام میگیرد - فرض کنید یک ظلمی در یک جایی بهشان میشود - حق با آنها است اما این موجب میشود که از انقلاب روبرگردانند، این کار ناحق است. بعضیها هم به خاطر مسائل شخصی، مسائل خانوادگی و مسائل گوناگون، از انقلاب رو بر میگردانند. این میشود ریزش، اینها ریزشهای انقلاب است.»
اما مهم این است که در هر شرایطی در قافله ریزشهای انقلاب قرار نگیریم، حتی اگر ظلمی هم شد، به خاطر انقلاب، همچنان پایبند و پایدار باشیم، چنین پایبندی ارزشمند است و همین رفتار باعث رویشهای تازه در انقلاب میشود.[8]
***
1_http://sharghdaily.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=162346
2_http://www.armandaily.ir/fa/print/main/213269
3_http://magiran.com/npview.asp?ID=3706255
4_http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/457793
5_http://kayhan.ir/fa/issue/1219/2
6_http://www.resalat-news.com/newspaper/item/12315
7_http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/2377/1/188756/0
8_http://www.siasatrooz.ir/vdchvxnzk23nvid.tft2.html