دونالد ترامپ در یک نمایش جدید تبلیغاتی درخصوص برجام اعلام کرد در برجام باقی میماند و تحریمهای هستهای را یکبار دیگر تعلیق کرد ولی نهادها و نامهای جدیدی را در فهرست تحریم آمریکا گنجانید.
به طور همزمان یک مقام ارشد کاخ سفید رجزخوانیهای قبلی ترامپ را تکرار کرد از جمله آنکه این آخرین باری است که تعلیق تحریمهای هستهای ایران صورت میگیرد و در عین حال ترامپ خواستار «پیمان تکمیلی» برای ایجاد محدودیتهای بیشتر بر فعالیتهای هستهای ایران در آینده است و مشخصاً اصرار دارد که به فعالیتهای موشکی ایران به عنوان بخشی از برجام نگریسته شود و مشمول محدودیتهائی شود.
آنچه در این میان اهمیت دارد، سردرگمی ترامپ، کاخ سفید و معدود مشاوران باقیمانده در اطراف ترامپ است که ناچارند مرتباً از مواضع گذشته عقب نشینی کنند ولی مدعی شوند که این برای آخرین بار است که عقب نشینی میکنند. واقعیت این است که ترامپ در دوره تبلیغات انتخاباتی و حتی در همین روزهای گذشته مرتباً برجام را توافقی بد برای آمریکا معرفی میکرد و حتی اصرار داشت آنرا پاره کند. نه تنها چنین مواضعی باعث انزوای جهانی آمریکا شد بلکه حتی کارشناسان و مقامات سابق و فعلی آمریکا هم به ترامپ هشدار داده و میدهند که با اظهارات نسنجیده و فاقد پشتوانه کارشناسی خود اوضاع را بیش از این پیچیده نکند و فکر ابلهانه خروج از برجام را برای همیشه کنار بگذارد. در مورد مسائل موشکی نه تنها ترامپ بلکه دستیارانش نیز مرتباً ادعا میکنند که فعالیتهای موشکی ایران را نقض برجام تلقی میکنند. درحالی که تمامی طرفهای مذاکرات 1+5 منهای آمریکا قویاً معتقدند فعالیتهای موشکی ایران ربطی به برجام ندارد و ناقض برجام نیست. موضوع مهمتر مربوط به مرجع رسیدگی و اعلام نقض یا اجرای برجام است که مشخصاً چنین اختیاری در انحصار آژانس بینالمللی انرژی اتمی است و لذا ترامپ در جایگاهی نیست که نقض یا اجرای برجام را تایید یا رد کند و از دیدگاه حقوقی و قانونی، دیدگاه وی فاقد ارزش و اعتبار است و اساساً موضوعیت ندارد.
موضوع کلیدی دیگر به انزوای روزافزون ترامپ و آمریکا نزد سایر طرفهای 1+5 و در مقیاس جهانی باز میگردد که حتی درون مرزهای جغرافیائی آمریکا هم به صورتی دیگر عیناً انعکاس داشته و دارد.
یک موضوع حیاتی این است که دستیاران ترامپ هم حتی اگر مثل او دچار بیماری روانی نباشند ولی به خاطر خوش خدمتی به ترامپ، عیناً در جهت اهداف و تمایلات وی حرکت میکنند و خط مشی پرتنش و جنگ افروزانه وی را در هر زمینهای عیناً تکرار میکنند. همین پدیدههای هشدار دهنده است که باعث تحرک و موضع گیری متحدین آمریکا هم شده و از جمله پس از نشست دکتر ظریف وزیر امور خارجه ایران با وزرای خارجه تروئیکای اروپائی و خانم موگرینی هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا همگی یکصدا اعلام کردند که «اروپا مصمم به حفظ برجام و حمایت از آن است» و در این مقوله اتفاق نظر دارند. مسئله کاملاً روشن است و ترامپ در جریان جنجالهای سیاسی – تبلیغاتی دوران انتخابات، ادعا کرده که رقبای خود را از صحنه خارج کند ولی اکنون دچار آثار و تبعات همان ادعاهای گزاف شده است. اگر ترامپ به وعدههای انتخاباتی عمل کند و از برجام خارج شود یا آنرا پاره کند، بیاعتباری تعهدات آمریکا را به وضوح ثابت کرده است و اگر وضعیت کنونی را ادامه دهد و مناسبات دیپلماتیک را دچار سردرگمی سازد، باز هم به نحوی آشکارتر بر بیاعتباری آمریکا و تعهداتش صحه گذاشته است. در واقع ترامپ با مشاوران دیوانهاش سنگی را درون چاه انداختهاند که تمام عقلا از جبران خسارات ناشی از بلاهت وی و دستیارانش عاجزند و در جمع بندی امور ناتوانند. مسئله کلیدی، موضع جمهوری اسلامی ایران است که با دقت، صبوری و در عین حال تدبیر و قاطعیت و طرح و بدون هیچ تغییر و تردیدی مرتباً تبیین شده است. ایران اسلامی به تمامی تعهداتش عمل کرده و مراتب پایبندی ایران به برجام تاکنون 8 بار توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی به تایید رسیده است. لکن قرار نیست با تضعیف برجام توسط آمریکا به جائی برسیم که ایران از اجرای برجام و بقای در برجام، هیچگونه نفعی نداشته باشد که در آن صورت قطعاً ایران هم در تعهدات خود تجدیدنظر خواهد کرد و در چارچوب منافع ملی خود تصمیمی خواهد گرفت.
نکته مهم دیگر مربوط به مردم آمریکاست که اساساً با طناب پوسیده ترامپ با توجه به پرونده فقدان سلامت روانی وی نباید به درون چاه بروند و چیزی را در گرو شرایط نابسامان و وضعیت شکننده آمریکای ترامپ قرار دهند. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که حتی نزدیکترین متحدان آمریکا هم در قبال ترامپ دچار نوعی تردید و سردرگمی شدهاند و کاملاً واقف نیستند که فردا چه روی میدهد، چگونه باید با حوادث و اقدامات آینده مقابله کنند، و چه کسی در آمریکا حرف آخر را می زند؟ آنها که با محتوای کتاب تازه انتشار یافته «آتش و خشم» هر چند به طور مختصر و گذرا، آشنا باشند، به تمامی طرفها در دنیای معاصر و حتی به متحدان نزدیک آمریکا هم حق میدهند که نگران باشند و با تردید و دلواپسی با تصمیمات کاخ سفید در آمریکای ترامپ مواجه شوند، چرا که درون کاخ سفید اکنون کسی زمام امور آمریکا را در اختیار دارد که به وضوح بر طبل جنگ افروزی، خشونت و بیثباتی میکوبد و تصمیماتش با هیچ معیاری نمیتواند منطقی و مسئولانه باشد.
آنچه در این میان اهمیت دارد، سردرگمی ترامپ، کاخ سفید و معدود مشاوران باقیمانده در اطراف ترامپ است که ناچارند مرتباً از مواضع گذشته عقب نشینی کنند ولی مدعی شوند که این برای آخرین بار است که عقب نشینی میکنند. واقعیت این است که ترامپ در دوره تبلیغات انتخاباتی و حتی در همین روزهای گذشته مرتباً برجام را توافقی بد برای آمریکا معرفی میکرد و حتی اصرار داشت آنرا پاره کند. نه تنها چنین مواضعی باعث انزوای جهانی آمریکا شد بلکه حتی کارشناسان و مقامات سابق و فعلی آمریکا هم به ترامپ هشدار داده و میدهند که با اظهارات نسنجیده و فاقد پشتوانه کارشناسی خود اوضاع را بیش از این پیچیده نکند و فکر ابلهانه خروج از برجام را برای همیشه کنار بگذارد. در مورد مسائل موشکی نه تنها ترامپ بلکه دستیارانش نیز مرتباً ادعا میکنند که فعالیتهای موشکی ایران را نقض برجام تلقی میکنند. درحالی که تمامی طرفهای مذاکرات 1+5 منهای آمریکا قویاً معتقدند فعالیتهای موشکی ایران ربطی به برجام ندارد و ناقض برجام نیست. موضوع مهمتر مربوط به مرجع رسیدگی و اعلام نقض یا اجرای برجام است که مشخصاً چنین اختیاری در انحصار آژانس بینالمللی انرژی اتمی است و لذا ترامپ در جایگاهی نیست که نقض یا اجرای برجام را تایید یا رد کند و از دیدگاه حقوقی و قانونی، دیدگاه وی فاقد ارزش و اعتبار است و اساساً موضوعیت ندارد.
موضوع کلیدی دیگر به انزوای روزافزون ترامپ و آمریکا نزد سایر طرفهای 1+5 و در مقیاس جهانی باز میگردد که حتی درون مرزهای جغرافیائی آمریکا هم به صورتی دیگر عیناً انعکاس داشته و دارد.
یک موضوع حیاتی این است که دستیاران ترامپ هم حتی اگر مثل او دچار بیماری روانی نباشند ولی به خاطر خوش خدمتی به ترامپ، عیناً در جهت اهداف و تمایلات وی حرکت میکنند و خط مشی پرتنش و جنگ افروزانه وی را در هر زمینهای عیناً تکرار میکنند. همین پدیدههای هشدار دهنده است که باعث تحرک و موضع گیری متحدین آمریکا هم شده و از جمله پس از نشست دکتر ظریف وزیر امور خارجه ایران با وزرای خارجه تروئیکای اروپائی و خانم موگرینی هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا همگی یکصدا اعلام کردند که «اروپا مصمم به حفظ برجام و حمایت از آن است» و در این مقوله اتفاق نظر دارند. مسئله کاملاً روشن است و ترامپ در جریان جنجالهای سیاسی – تبلیغاتی دوران انتخابات، ادعا کرده که رقبای خود را از صحنه خارج کند ولی اکنون دچار آثار و تبعات همان ادعاهای گزاف شده است. اگر ترامپ به وعدههای انتخاباتی عمل کند و از برجام خارج شود یا آنرا پاره کند، بیاعتباری تعهدات آمریکا را به وضوح ثابت کرده است و اگر وضعیت کنونی را ادامه دهد و مناسبات دیپلماتیک را دچار سردرگمی سازد، باز هم به نحوی آشکارتر بر بیاعتباری آمریکا و تعهداتش صحه گذاشته است. در واقع ترامپ با مشاوران دیوانهاش سنگی را درون چاه انداختهاند که تمام عقلا از جبران خسارات ناشی از بلاهت وی و دستیارانش عاجزند و در جمع بندی امور ناتوانند. مسئله کلیدی، موضع جمهوری اسلامی ایران است که با دقت، صبوری و در عین حال تدبیر و قاطعیت و طرح و بدون هیچ تغییر و تردیدی مرتباً تبیین شده است. ایران اسلامی به تمامی تعهداتش عمل کرده و مراتب پایبندی ایران به برجام تاکنون 8 بار توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی به تایید رسیده است. لکن قرار نیست با تضعیف برجام توسط آمریکا به جائی برسیم که ایران از اجرای برجام و بقای در برجام، هیچگونه نفعی نداشته باشد که در آن صورت قطعاً ایران هم در تعهدات خود تجدیدنظر خواهد کرد و در چارچوب منافع ملی خود تصمیمی خواهد گرفت.
نکته مهم دیگر مربوط به مردم آمریکاست که اساساً با طناب پوسیده ترامپ با توجه به پرونده فقدان سلامت روانی وی نباید به درون چاه بروند و چیزی را در گرو شرایط نابسامان و وضعیت شکننده آمریکای ترامپ قرار دهند. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که حتی نزدیکترین متحدان آمریکا هم در قبال ترامپ دچار نوعی تردید و سردرگمی شدهاند و کاملاً واقف نیستند که فردا چه روی میدهد، چگونه باید با حوادث و اقدامات آینده مقابله کنند، و چه کسی در آمریکا حرف آخر را می زند؟ آنها که با محتوای کتاب تازه انتشار یافته «آتش و خشم» هر چند به طور مختصر و گذرا، آشنا باشند، به تمامی طرفها در دنیای معاصر و حتی به متحدان نزدیک آمریکا هم حق میدهند که نگران باشند و با تردید و دلواپسی با تصمیمات کاخ سفید در آمریکای ترامپ مواجه شوند، چرا که درون کاخ سفید اکنون کسی زمام امور آمریکا را در اختیار دارد که به وضوح بر طبل جنگ افروزی، خشونت و بیثباتی میکوبد و تصمیماتش با هیچ معیاری نمیتواند منطقی و مسئولانه باشد.