در بررسی رویکرد رژیم صهیونیستی و عربستان به رخدادهای اخیر ایران چند نکته جلب توجه میکند:
نخست اینکه مسئولان صهیونیستی و در رأس آنها بنیامین نتانیاهو ابتدا به تمجید از پیامهای توئیتی دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا در تبدیل اعتراضها به اغتشاشات پرداخت اما بعد با تغییر رویکرد از اعضای کابینه خواست که از اظهارنظر در این باره خودداری کنند. به نظر میرسد دو عامل در این زمینه موثر بوده است؛ نخست پی بردن به اینکه روند رخدادها متناسب با انتظار این رژیم پیش نرفته است و دوم ایجاد نوعی حاشیه امن برای کسانی که قصد آشوبگری در سر داشتند. این ایده در امریکا و از سوی محافل نزدیک به حزب دموکرات مطرح شد و به عنوان یک توصیه از سوی مسئولان صهیونیستی به کار گرفته شد و بر این فرض استوار بود که اگر دخالتهای این رژیم و دیگران پنهان باقی بماند بهتر میتواند به استمرار اعتراضها و تبدیل آن به اغتشاشات کمک کند. دوم اینکه رسانههای سعودی گوی سبقت را از دیگر رسانههای منطقه و جهان ربودند و با تحریف، جعل، بزرگنمایی و دیگر ترفندهای تبلیغاتی کوشیدند نقش آتشبیار معرکه را در این رخدادها بازی کنند. هرچند مسئولان سعودی در ظاهر کوشیدند رد پایی از خود به جا نگذارند اما اگر کسی اظهارات چند ماه پیش محمد بن سلمان رهبر کودتاچیان حاکم بر این کشور را به خاطر بیاورد به راحتی میتواند به این نتیجه برسد که این آتشبیاریها از کجا آب میخورد. وی در همان مصاحبه به صراحت تهدید کرد که جنگ را به داخل ایران خواهد کشاند.
و نهایتاً بررسی روند تحولات این احتمال را تقویت میکند که گویا راستگرایان حاکم بر تلآویو و کودتاگران حاکم بر ریاض از زمانی که از تلاشهای خود برای برهم زدن برجام ناامید شدند و از دیگر سو برنامههای خود را برای مهار قدرت منطقهای ایران از طریق حمایت از تروریسم تکفیری در عراق و سوریه شکست یافته دیدند، دست به کار شدند و نخستین اقدام آنها کمک به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و کمک به جمهوریخواهان در انتخابات میاندورهای کنگره بود. در واقع اقداماتی که امروز از سوی ائتلاف صهیونیستی و سعودی به پشتوانه دولت ترامپ انجام میشود از حدود یک سال پیش برنامهریزی شده است. از همان ابتدا بحث بر این بود که در دور جدید برخورد با ایران باید فراجناحی عمل کرد و چپ و راست و حتی همه ایرانیها را صرفنظر از گرایشات سیاسی آنها با یک چوب راند. در این راستا بود که محدودیتهای ویزا برای همه ایرانیها اعمال شد و از آن زمان بحث بر این بود که باید فشارها را از هر سو علیه ایران افزایش داد. شاید یکی از تفاوتهایی که در دور جدید جنگ روانی و تبلیغاتی علیه ایران دیده میشود، برداشتن خط تمایز میان ایرانیها و جناحهای سیاسی داخلی ایران و دیدن آنها به یک چشم است.
شاید یکی از دلایل اتخاذ این رویکرد این است که آنها از اینکه بتوانند از طریق ایجاد شکاف داخلی به نتیجه برسند ناامید شدهاند و لذا به مقابله با کل نظام روی آوردهاند. عامل مؤثر دیگر در این زمینه این است که دستاوردهای ایران در تقویت حضور و جایگاه خود در منطقه کاملاً ملی بوده است و لذا با موجسواری بر اعتراضات میخواهند این دستاوردها را از دست ایران خارج کنند. بیتردید در صورتی که ایران بتواند پیروزیهای خود را حفظ و تثبیت کند در آینده نیز قادر خواهد شد از آنها چه برای حل مشکلات و چالشهای اقتصادی خود و چه سایر کشورهای منطقه فرصتسازی کند اما در صورتی که این موقعیت تضعیف شود، بازیگران آشوبساز و در رأس آنها رژیم صهیونیستی روند تحولات را در مسیر اهداف جنگطلبانه و توسعهطلبانه خود پیش خواهد برد.
احمد کاظمزاده