فقط تجمع روز پنج شنبه بود که در آغاز، هدف و دغدغه معیشتی داشت و بعد از اینکه فرصت طلبان مسیر اعتراض را تغییر دادند، رنگ و بوی معیشت از این اعتراضات به طور کلی رخت بربست و این اعتراضات تبدیل به یک اغتشاش و آشوبی شد که تنها نتیجه اش آن است که مصالح و منافع مردم از بین برود.
در پاسخ به کسانی که بر این باورند این اعتراضات هنوز بر نارضایتی معیشتی استوار است چند نکته را می توان متذکر شد: اول با اینکه آغاز تجمع بر بستر نارضایتی معیشتی شکل گرفت اما در شعارهای تجمع از شنبه شب به بعد کوچکترین شعار معیشتی به چشم نمی خورد تمام شعارها، سیاسی و در تعارض با کلیت نظام است و اگر معترضان دغدغه معیشت داشتند، باید در شعارهایشان دیده می شد همانطور که در روز اول چنین چیزی وجود داشت. دوم بر اساس یک بررسی میدانی حدود 80 درصد معترضان در سنین پایین تر از 26 سال قرار دارند درست است که دغدغه اقتصاد ممکن است در این سنین وجود داشته باشد، اما فشاری که باعث می شود یک فرد طاقتش طاق شود و برای اعتراض آن هم از نوع آشوب طلبانه به خیابان بیاید، مربوط به سن و قشری است که بار یک خانواده را بر دوش می کشد و به دلایلی مانند بیکار شدن، همه سرمایه زندگی را در یک موسسه مالی از دست دادن و...دچار سختی غیرقابل تحملی شده است. سوم برای روز اول کانال های ضدانقلابی فراخوان این تجمع را کار نکرده بودند، اما اکنون این تجمعات صرفا توسط کانال ها و رسانه های معاند برنامه ریزی و مورد حمایت قرار می گیرد و جالب اینکه حتی در آن کانال ها هم مطالبه اقتصادی مطرح نمی شود.
لذا برپایه دلایلی که ذکر شد اشتباه است اگر کسی فکر کند، اعتراضاتی که الان با آن روبه رو هستیم مانند روز آغاز، منطق معیشتی و اقتصادی دارد و در نقطه مقابل می توان تصریح کرد این اعتراضات بیشترین لطمه را به اقتصاد و معیشت مردم می زند چرا که اولا همانطور که ذکر شد مطالبات اقتصادی مردم به حاشیه رفته است. به عنوان یک مثال روشن اگر تا چند روز پیش سپرده گذاران مظلوم موسسات مالی و اعتباری میتوانستند تجمع و اعتراض کنند، اکنون با هنجارشکنی های صورت گرفته دیگر نمی توانند حتی صدای خود را بلند کنند یا رسانه ای مثل خراسان که همیشه پیگیر مطالبات مردم بوده است اکنون برای جلوگیری از تحریک و سوءاستفاده ها نمی تواند خواسته های مردم را به طورجدی پیگیری کند.
ثانیا در فضای سیاسی ایجاد شده تمرکز مسئولان از اقتصاد و حل مسائل معیشتی مردم دور می شود.
ثالثا امروز بر کسی پوشیده نیست که کشور ما دشمن دارد و کوچکترین تزلزلی در داخل کشور دشمن را امیدوار می کند و او را به فشار بیشتر ترغیب می کند. این یک واقعیت کاملا تلخ است که حوادث سال 88 نقش کاملا مستقیم و موثری بر اجماع کشورهای غربی برای تحریم ها گذاشت.حوادث 88 تمام شد اما هنوز که هنوز است آثار تحریم های آن بر کشور ما باقی مانده است و بی تردید اغتشاشات موجود اگر خیلی زود به پایان نرسد، به صورت مستقیم باعث تشدید تحریم های اقتصادی بر مردم ایران می شود .
و رابعا از همه موارد ذکر شده مهمتر این که اقتصاد فقط و فقط در صورت ثبات و وجود امنیت رشد می کند، ناامنی بزرگترین سم برای رشد است. اگرهمین چند روز را نگاه کنیم کاهش شدید شاخص بورس، فرار سرمایه هایی که نگران از آینده هستند، تعطیلی کسب و کارهایی که در چند هفته اخیر نشانه های رونق در آن دیده می شد، به خوبی نشان میدهد که اغتشاشات فعلی مهمترین تبعاتش ایجاد چالش اقتصادی، برای اقتصاد دارای مشکل است و متاسفانه مواردی که در این اعترضات خیابانی ذبح می شوند به ترتیب ،امنیت مردم ، سپس اقتصاد و معیشت آنان است.
این در حالی است که این مطالبه به شکلی کاملا مدنی، موثرتر از شکل فعلی و بی هزینه قابل انجام است.
در این رهگذر به نظر می رسد:
1-کسی نباید اشتباه کند و چون شروع تجمعات بر بستر اقتصادی بود، آن را همچنان معیشتی و اقتصادی ببیند لذا بی تردید ادامه این مسیر فقط و فقط به امنیت و اقتصاد مردم لطمه می زند.
2-پایان یافتن سریع و کم هزینه این اعتراضات، نیاز به حمایت مردمی دارد. گرچه شواهد روشن نشان می دهد مردم حتی کسانی که گله مندند و از برخی مسائل نارضایتی دارند، از این اغتشاشات پشتیبانی نمی کنند اما همراهی بیشتر مردم برای پایان یافتن دادن به این آتشی که خشک و تر را با هم می سوزاند ضرورت دارد. اغتشاش کنندگانی که درک و فهم درستی از مسئله اصلی مردم که اقتصاد است ندارند و به منافع مردم لطمه جدی زده اند، باید از سوی جامعه طرد شوند.
3-کنارگذاشتن دعواهای سیاسی و پرهیز از تسویه حساب های سیاسی و دوری از هر حرف و موضع تحریک آمیزی که زخمی را باز کند و وحدت ملی را تحت الشعاع قرار دهد، واجب تر از نان شب است. اگر جریان اصول گرایی فکر کند فرصتی پیدا کرده است که رقیبش را زمین بزند، درک درستی از صحنه پیدا نکرده است و نفهمیده است که ما با شرایطی شبیه سال 88 روبه رو هستیم و مسئله شخص رئیس جمهور و یک جریان نیست بلکه مسئله اصل نظام و منافع مردم است و اگر اصلاح طلبی فکر کند با عامل اعتراض خواندن جریان رقیب امتیازی سیاسی گرفته است، فقط اختلاف و فاصله را تقویت کرده است.
این در حالی است که اگر تمام جریان های سیاسی، مسئولان در قوای مختلف، بدنه فعال اجتماعی و سیاسی، نخبگان و فرهیختگان و تریبون داران، با یکپارچگی ملی با مسئله روبه رو شوند، می توانند نه تنها هزینه های اغتشاشات را کم کنند بلکه به دنیا پیام قدرت و همدلی را صادر و با تقویت بیش از پیش پایه های مشروعیت کشور، فشارهای بیشتر را از مردم دور کنند.
4- از همه این ها مهمتر مطالبات اصلی مردم است که فعلا به حاشیه رفته است. با فروکش کردن شرایط جدید که به فضل الهی به نظر نمی رسد به دلیل پشتوانه اجتماعی و سیاسی نداشتن معترضان چندان طولانی شود، آنچه نباید فراموش شود، پاسخ گویی به مسائل مردم است. رسانه ها، تریبون داران، نمایندگان مجلس، ائمه جمعه ، چهره های دلسوز و انقلابی، جمع های معتقد به انقلاب و جریان های سیاسی باید با رعایت سه مولفه انصاف، عدم سیاه نمایی و مراقبت از مورد سوءاستفاده قرار نگرفتن پرچم «مطالبه هوشمندانه» را بالا نگه دارند و خواسته های مردم را پیگیری کنند و مسئولان نیز با «پاسخ گویی فعالانه» خواسته های به حق مردم را جامه عمل بپوشانند و یا توضیحات نادرست بودن مطالبه و مشکلات خود را با زبان و ادبیات مناسب با مردم در میان بگذارند.
به نظر می رسد با عزم و همدلی ملی برای خاموش کردن این حرکت به انحراف کشیده شده، مطالبه هوشمندانه خواسته های به حق مردم و پاسخگویی فعالانه مسئولان دستگاه های مختلف، می توان این چالش را نیز به فرصتی برای بهتر و قوی تر شدن تبدیل کرد.
محمد سعید احدیان