دو روز پیش بود که کمیته سوم سازمان ملل که با حضور نمایندگان کشورهای جهان بر روی موضوعات حقوق بشری در جهان کار میکند، قطعنامهای را علیه اقدامات وحشیانه سربازان ارتش میانمار در مناطق مسلماننشین به رأی گذاشت. در آن رأی گیری، نام کشور ایران به عنوان غایب ذکر شده بود و تعجب بسیاری را برانگیخت.
چرا رأی ممتنع؟ چرا رأی منفی؟
سازمان ملل دارای شش کمیته است که هر یک به موضوعی خاص میپردازد:
۱- خلع سلاح و امنیت بینالمللی
۲- مسائل اقتصادی و مالی
۳- مسائل اجتماعی، بشردوستانه و فرهنگی
۴- وضعیت خاص سیاسی و مسائل مرتبط با کشورهای استقلالیافته از استعمار
۵- مدیریت و بودجه
۶- مسائل حقوقی
دو کمیته آخر در مورد خود سازمان ملل و ساختار و آییننامههای داخلی آن فعالیت میکنند اما چهار کمیته اول در مسائل روز جهان به تصمیمگیری میپردازند. کمیته سوم با شورای حقوق بشر سازمان ملل به صورت هماهنگ در مورد نقض حقوق بشر در کشورهای مختلف به بحث و کار بر روی گزارشها میپردازند. شورای حقوق بشر در سال ۲۰۰۶ میلادی تأسیس شد از آن جهت که این موضوع خاص، بیش از آنچه در کمیته سوم برای آن در نظر گرفته شده بود جای کار داشت. شورا به تعیین گزارشگر حقوق بشر در موضوعات حساس اقدام میکند و از جمله در مورد ایران که تا کنون چندین بار به صدور قطعنامه، عمدتاً علیه ما انجامیده است.
نماینده ایران در سازمان ملل با توجه به این سابقه از قطعنامههای حقوق بشری، از آن جهت که تأیید قطعنامه ضد دولت میانمار به منزله تأیید رویه سازمان ملل در سیاسیکاری روی سایر پرونده وضعیتهای کشوری به شمار میرفته، در رأیگیری مشارکت نکرده است.
در توضیح دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل آمده است:
«سیاست اصولی ایران در قبال طرح وضعیتهای کشوری در کمیته سوم مخالفت با آن بوده است. ایران طی سالها و در همه سخنرانیهای خود کمیته سوم را سیاست زده و برای طرح وضعیتهای کشوری نامناسب برشمرده است. این سیاست اصولی با توجه به اقدامات خصمانه کشورهای غربی و سواستفاده آنها از کمیته سوم علیه کشورمان همچنان پابرجاست. بسیاری از کشورهای همفکر در موضوع حقوق بشر مثل چین، سوریه و روسیه علیه قطعنامه میانمار رای دادند و کشورهایی نظیر کوبا هم در رای گیری شرکت نکردند.
کشورمان می توانست به نفع قطعنامه میانمار که عربستان آن را در کمیته سوم معرفی کرد رای بدهد اما بعد از آن دیگر کسی ادعای کشورمان بر داشتن موضع اصولی علیه قطعنامه های کشوری را باور نمی کرد حتی کشورهای دوست و همفکر. کشورمان دو گزینه در قبال این قطعنامه داشت، یا مانند برخی کشورهای دوست رای منفی بدهد که موضعی ضدمسلمانان میانمار بود یا رای مثبت بدهد که موضعی ضد موضع اصولی کشور است. بنابراین راه عدم مشارکت در رای گیری ضمن ارائه سخنرانی و محکومیت اقدامات دولت میانمار برگزیده شد.»
اما این همه ماجرا نبود. به فاصله ۲۴ ساعت از شروع واکنشها به رأی ممتنع ایران، سخنگوی وزارت خارجه اعلام کرد که رأی مثبت ایران برای کمیته سوم ارسال شد! قاسمی که تحت فشار سنگین شبکههای اجتماعی قرار گرفته بود، گفت:
«نظر به اهمیت دفاع از حقوق مسلمانان میانمار بهتر بود ملاحظات کلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر ملاحظات کارشناسی ترجیح داده میشد و لذا امروز با ارسال یادداشت رسمی به دبیرخانه سازمان ملل، رای مثبت جمهوری اسلامی ایران به این قطعنامه ضمن تاکید بر موضع اصولی کشور در مردودبودن روند سیاستزدگی در بررسی حقوق بشر ثبت و بدین شکل در جهت تصحیح موضع قبلی اقدام لازم و فوری به عمل آمد.»
نگاهی به سابقه رأیدهی ایران، توضیحات خوشرو و قاسمی را تأیید میکند. ایران به قطعنامههای حقوق بشری در کمیته سوم سازمان ملل رأی منفی میدهد به جز در مورد فلسطین که ایران در دنیا به عنوان یکی از علمداران حمایت از مردم آن کشور به شمار میآید. در مورد میانمار البته موضوع از پیچیدگی بیشتری برخوردار است. عربستان خود با حمایت از گروه تروریسستی و تکفیری ARSA و کشتن نیروهای انتظامی و مردم عادی در میانمار، یکی از عوامل اصلی تحریک دولت آن کشور در قتل عام و اخراج مسلمانان شده و حالا خود قطعنامهای را در محکومیت وقایع هولناک ماههای اخیر پیشنهاد داده است. از سوی دیگر چین و روسیه که معمولاً در قطعنامههای حقوق بشری علیه ایران رأی منفی دادهاند، اکنون نیز طبق همان رویه و شاید به دلیل منافع خود در آن کشور به قطعنامه علیه دولت میانمار نیز رأی منفی میدهند.
حال ایران باید چه کند؟ آیا این قطعنامه صرفاً یک نمایش سیاسی از سوی عربستان است تا بر خرابکاریهای خود در میانمار سرپوش بگذارد؟ آیا همراهی ایران به معنای تأیید سیاسیکاری در کمیته سوم است یا به معنای لزوم اقدام جدی برای رفع مظلومیت از مردم میانمار؟ آمریکا و چین هر کدام چه منافعی در آن کشور دارند که از اقدام عاجل برای پایاندادن به درگیریها خودداری کردند؟ معادله پیچیدهای است که پاسخ به آن به تحلیلهای بیشتر و حتی گذر زمان نیاز دارد.
با این حال پرسشهای مهمی نسبت به عملکرد وزارت خارجه مطرح است که موضوع اصلی این گزارش است:
۱- آیا با وجود آن همه کارشناس و آن همه ادعایی که در مجرببودن مقامات ارشد وزارت خارجه مطرح میشود، نمیشد تصمیم درستی از ابتدا اتخاذ شود تا نیاز به تغییر آن نباشد؟ اگر کارشناسان وزارت خارجه کافی نیستند، چرا از همفکری با سایر نخبگان سیاسی و تحلیلگران مسائل بینالملل در تصمیمسازیها بهره نمیگیرید؟
۲- آیا از ابتدا سناریوهای مشخصی برای برخورد با این پرونده تدوین نشده بود؟ در تدیون این سناریوها دقیقاً از فکر چه کسی بهره گرفتید؟ آیا تفکری که در پشت غیبت ایران بود، تا این حد سست بود که با یک فشار رسانهای از هم بپاشد؟
۳- اگر از ابتدا برنامه ریخته بودید که نماینده ما در سازمان ملل در جلسه رأیگیری شرکت نکند و سپس با تحریک مصنوعی در فضای رسانهای رأی مثبت را به نیویورک ارسال کنید تا هم خدا را داشته باشیم و هم خرما را، آیا این تغییر رأی منجر به تضعیف اعتبار آرای بعدی ایران در پروندههای دیگر نمیشود؟
منتظریم تا وزارت خارجه با شفافسازی در این موارد از بروز مشکلات مشابه در آینده پیشگیری کند.