اینکه چهارسال افزایش تدریجی قیمت حاملهای انرژی که در قانون پیشبینی شده است را اجرا نکنیم تا دوباره رای بیاوریم و بعد که خیالمان راحت شد جمع آن افزایشها را یکباره اجرا کنیم تا شوک بزرگ دیگری به پیکره نحیف اقتصاد و معیشت مردم وارد شود، یک فریبکاری مخرب است. ظاهرا دولت خوب وقتی را هم برای این شوک انتخاب کرده است، چرا که مجلس هم سال آخرش نیست و انتخابات مجلس بعد نزدیک نیست و لذا نمایندگان هم انگیزه چندانی برای مخالفت با این شوک ندارند.
ساختار بودجه نشان میدهد که دولت هیچ عزم و ارادهای برای کاهش هزینههای گزاف خود ندارد و همه مشکلات باید به مردم تحمیل شود. به عنوان نمونه وزیر نفت همواره از پرداخت یارانههای نقدی گله و شکایت میکند اما خدا میداند که بر اثر سوءمدیریت و سوءتدبیر چه ریخت و پاش عظیمی در این وزارتخانه و توابع آن وجود دارد. کاهش هزینهها دشوار است اما ظاهرا پاس کردن مشکلات به زمین مردم، آسان است.ادعا میشود، آثار تورمی این شوک قیمتی حاملهای انرژی و آثار رکودی آن بسیار محدود است. خوب است مجلسنشینان اگر واقعا خود را وکیل مردم میدانند برای یکبار هم که شده حداقل در مورد میزان اثر تورمی و رکودی این اقدام از دولت تضمین بگیرند و استعفانامه دولت را وثیقه این تضمین قرار دهند.
معلوم نیست در شرایطی که قرار است، هزینههای مردم و تولیدکنندگان افزایش یابد و رکود تشدید شود و در حالی که بودجههای عمرانی (تملک داراییها سرمایهای) هم کاهش یافته، چگونه دولت میخواهد مالیات بیشتری جمعآوری کند؟ گفته شده که 17 یا 18 هزار میلیارد تومان از درآمد اضافی ناشی از افزایش قیمت حاملهای انرژی، صرف ایجاد اشتغال میشود. آیا دولت در ضمایم قانون بودجه برنامه روشن و تضمین شدهای در این رابطه ارائه کرده است؟ پیشبینی میشود که با شوک قیمتی جدید، حدود 800 هزار شغل از بین برود آیا برنامه دولت حداقل همین را جبران خواهد کرد؟ تضمین دولت چیست؟