گروه سیاسی- «من خود را محور نواصولگرایی نمیدانم، اما تلاش میکنم صدای این تغییر باشم، سعی میکنم مطالبه کننده این تغییر از افرادی باشم که باید به تغییر تن بدهند.»
به گزارش افکارنیوز، این ها بخشی از اظهارنظرات محمدباقر قالیباف در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت است. اظهاراتی که با محوریت نواصولگرایی و تشریح برخی از مختصات آن، ناظر به نواقص موجود در شاخصه های عملیاتی دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب ارائه شد. نواصولگرایی کلیدواژه ای ست که محمدباقر قالیباف مدتی پس از انتخابات 96 وارد فرهنگ لغات سپهر سیاسی کشور کرد. اینکه چرا شهردار سابق تهران بر آن شد که نگاه ها را به سمت نواصولگرایی متمرکز کند، به عوامل مختلفی بازمی گردد. قالیباف در صحبت های 29آبان خود در جمع دانشجویان نواصولگرایی و راهبردهایش و همچنین چرایی حرکت در این مسیر را شکافت تا بلکه برخی سیاسیون را از خواب غفلت بیدار کند.
شکست های پی در پی اصولگرایان ثمره بی توجهی به مطالبات مردم
نکته مهم و اساسی ناکارآمدی دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی و خارج شدن آن ها از دایره خدمت رسانی به مردم است. از قضا جریان اصولگرایی هم که داعیه خدمت به طبقه محروم و مستضعف را دارد با آغاز دهه 90 جز روی شکست را ندیده است.
اما چرا جریانی که شعار اصلیش خدمت به مردم است در کارزارهای انتخاباتی 92، 94 و 96 عطای کرسی های بهشت، پاستور و بهارستان را به لقایش بخشید؟ اما به راستی چرا اصولگرایان که فضا را برای جلب اعتماد مردم به نسبت جریان رقیب فراهم تر و مهیاتر می دیدند نتوانستند اقبال مردم را نسبت به خود جلب کنند؟ غفوری فرد فعال سیاسی اصولگرا و نماینده ادوار مجلس در گفتوگویی نه تنهاشعار خدمت رسانی اصولگرایان را دور از تحقق می داند بلکه چرخش مردم در دهه 90 را حاصل تن ندادن اصولگرایان به خواسته مردم ارزیابی می کند. « یکی از دلایلی که اصولگرایان در انتخابات مجلس و شورای شهر موفق نبودند این بود که به خواست و نیازهای مردم توجه دقیق نکردند. اگر مملکت مال مردم است باید به خواست و مطالباتشان توجه شود.» قالیباف نیز به مثابه بسیاری از آسیب شناسان جریان اصولگرا معتقدست: « جریان اصولگرایی شعار مردم باوری را داد اما در عمل به آن باور نداشت و اعتقاد قلبی به مردم باوری در این جریان سیاسی نبود.» پس از دوران دفاع مقدس بود که فاصله گرفتن اصولگرایان از آرمان های اصیل انقلاب – که در بعد اجتماعی و اقتصادی همان در راس امور قرار داشتن مطالبات قشر مستضعف نام داشت – ضریب تصاعدی گرفت. دمیده شدن روح و مشی کارگزاران در بدنه مدیریتی کشور که زمینه های فسادپروری را تشدید می کرد سبب شد تا توهم جانماندن از سیستم مدیریتی کشور در ثروت نادوزی – که به یک حق قانونی مبدل شده بود - بخش عظیمی از عزم جریان راست یا اصولگرا را برای توجه به خواست و مطالبات مردم از دست برود. با این وجود، دهه 80 توام با اعتماد دوباره مردم به جریان اصولگرا بود که ریشه آن معطوف شدن تام و تمام جریان اصلاحات در دهه 70 به موضوع تحقق جامعه مدنی و آزادی های اجتماعی بود که در این شعاع راهبردهای در نظر گرفته شده جایگاهی برای بدنه عمومی مردم تعریف نشده بود. در این میان لاجرم مردم با گردش به راست جریان اصولگرا را برای مدیریت امور کشور در حوزه اجرایی و تقنینی برگزیدند.
اصلاح طلبان مدیون بازی با افکارعمومی
اما با آغاز دهه 90، بار دیگر مردم تحقق مطالبات خود را در جریان اصلاح طلب جست و جو کردند. آرمانی که برگرفته از تعهدهای متوالی آن ها به جامعه سامان یافت. در این میان بهره گیری از فضای مجازی نقشی بی بدیل در به کارگیری افکار عمومی بازی کرد. اصلاح طلبان توانستند در سه انتخابات متوالی با اسکی بر ضعف و ناکارآمدی اصولگرایان، پروپاگندای رسانه ای خود را معطوف به جلب اعتماد مردم از مسیر القای این دروغ «که اعتماد به اصولگرایان افراط گرایی، گرسنگی و سایه سیاه جنگ را بر کشور خواهد گستراند» به کار بگیرند. امروز پس از گذشت 6سال حرکت مهره ها در شطرنج سیاست خارجی عرصه منطقه و بین الملل، بخشی از افکار عمومی را متوجه دروغ بزرگ آن ها کرده و بخشی دیگر نیز به شکل کاملا بدیهی، با نسبت دروغ و رای آوری اصلاح طلبان مواجه خواهند شد.
نواصولگرایی، پایانی بر سیاسی کاری ها
حرکت اصلاح طلبان بر مدار بازی با افکار عمومی و خروج از دایره گفتمان انقلاب و امام و تاکید بر هویت گرایی غربی از یک سو، و عدم مردم باوری اصولگرایان و توجه به ظرفیت های موجود در پایگاهای اجتماعی اقشار مختلف جامعه و همچنین، حرکت بر مداری که تعریفی از مردم در آن نیست، زمینه را برای ناکارآمدی این دو جریان سیاسی فراهم کرده است. بدون تردید عدم توفیق در سیاست ورزی بر مبنای این دو مدل ارائه شده زمینه را برای درانداختن جریان به نام نواصولگرایی بیش از پیش فراهم کرده است. جریانی که به گفته قالیباف ورای اصولگرایی و اصلاح طلبی است: « نواصولگرایی نباید دنبال این باشد که خودش یک طیفی درون جریان اصولگرایی شود بلکه باید تلاش کند با حفظ اختلاف سلیقه، همگرایی ایجاد کند.» آنچه عیان است اینکه نواصولگرایان مسیری سخت و دشوار پیش رو دارند. از سنگ اندازی های گاه و بیگاه برخی اشخاص و طیف هایی که منافع شان در خطر افتاده تا توجه به سبک زندگی و ذائقه آحاد مردم جامعه که می بایست در مسیر توجه و - در صورت نیاز – اصلاح آن برآیند. در این بین جز با کار خوب کردن برای مردم نمی توان در مسیر اصلاح امورات و تعاملات شخصی و اجتماعی آن ها گام برداشت.