توصیه کیسینجر به ترامپ درمورد ایران

«آمریکن هرالد تریبیون» در جدیدترین تحلیل خود از مسئله تنش کنونی بین ایران و آمریکا و مسئله تحریم‌های جدید علیه سپاه پاسداران و حزب‌الله لبنان، به مسئله برنامه‌ریزی کنونی دولت ترامپ در قبال ایران، واقعیت ضعف سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه و انتقام‌گیری آن از ایران، شکاف بین کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا، و عدم کامیابی آتی ترامپ با توسل بر تحریم‌های جدید پرداخت.

 

نشریه «آمریکن هرالد تریبیون» در مقاله یکم نوامبر خود نوشت: طی چند روز اخیر، حزب‌الله لبنان تبدیل به موضوع اصلی رسانه‌های بین‌المللی بخصوص رسانه‌های آمریکایی شد. اما چه چیزی سبب‌ساز این امر بود؟ پاسخ آن را می‌توان در جلسه بین ژنرال‌های آمریکایی و ژنرال‌های اسراییلی برای چگونگی محدود یا ریشه‌کن کردن حزب الله که به زعم خودشان یک تهدید رو به فزونی است دید. در این جلسه، آمریکایی‌ها حتی به تاکتیک‌های دهه 1980 مبنی بر بمباران کردن مراکز نیروی‌ دریایی در بیروت تاکید کرده بودند؛ همان پروپاگاندای رسانه‌ای و سیاسی که ایران را زمانی جزو محور شرارت دانست. نتیجه آن جلسه، به اعمال تحریم‌ علیه ایران و حزب‌الله لبنان ختم شده و این بخشی از استراتژی همیشگی «هنری کیسینجر» است که چندی پیش یک جلسه مفصل با ترامپ داشت. اما این بار، استراتژی کیسینجری خود را به شکل شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی جدید نشان می‌دهد.

بنابراین، کنگره آمریکا که مثل همیشه در قبال چنین استراتژی‌هایی، هماهنگ با دولت حاکم پیش می‌رود، اخیرا اقدام به تحریم حزب‌الله کرد؛ همان سازمانی که در سوریه همگام با ارتش این کشور و دیگر گروه‌های شیعه، روزگار بدی را برای آمریکایی‌ها رقم زد. حزب‌الله، از دهه 1980 است که در کنار ایران، همواره در مقابل اسراییل قد علم کرده و بسیاری از بخش‌های لبنان را آزاد کرده و عملا یک حامی مالی و سیاسی برای مردم این کشور برشمرده می‌شود. هم حزب‌الله و هم ایران، هیچگاه مقابله با اسراییل را منکر نشده‌اند و این سازمان، خود را صدای مردمی می‌داند که در مقابل تصرف‌جویی و اشغال‌گری و جنگ‌طلبی اسراییلی‌ها قد علم کرده‌اند.

جنگ داخلی سوریه، جنگ دنیا بر علیه سوریه بود. ایران، عراق، و حزب‌الله در کنار هم، شجاعانه در مقابل دنیا ایستادند و نگذاشتند که پروژه ناتو/آمریکا در خاورمیانه عملی گردد. تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران و حزب‌الله، نتیجه جابجایی منطقه‌ای قدرت از جبهه نمایندگان و شرکای آمریکا در منطقه -بالاخص شورای همکاری خلیج فارس- به محور مقاومت شیعیان است. ورود روسیه به قضیه سوریه و دستاوردهایی که ارتش این کشور در داخل خاک خود به دست آورد، فریاد مظلومیت‌خواهی صهیونیست‌ها مبنی بر به خطر افتادن تمامیت اسراییل در صحنه بین‌المللی و کنگره آمریکا را به دنبال داشت. سرزمین‌ها و مناطقی مختلفی از چنگ داعش و جبهة‌النصره که نمایندگان آمریکا و ناتو هستند در آمد و دولت سوریه توانست در مناطق آزادشده، دوباره استقرار یابد و به مردم خدمات‌رسانی کند. همه این اتفاقات، خشم امروزی آمریکا را به دنبال داشته است و اگر امروز قصد کینه‌جویی کرده، به خاطر همین موارد است.

فریادهای نگرانی ترکیه، عربستان سعودی، و قطر در همان روزهای واپسین جنگ داخلی سوریه که محور مقاومت در کنار روسیه، به بازپس‌گیری مناطق اشغال‌شده توسط تروریست‌ها مشغول بود به گوش می‌رسید. اما ترک‌ها -با توجه به طبع فرصت‌طلب همیشگی‌شان- وقتی احساس کردند که دیگر در این مقطع به نفعشان نیست که به کارشکنی در سوریه ادامه دهند، به سمت روسیه متمایل شدند و قطری‌ها هم علم مخالفت با عربستان و شورای همکاری خلیج فارس برافراشتند و به سمت ترکیه و ایران متمایل شدند. در این میان، آمریکا و اسراییل پی برده‌اند که پروژه‌ آنها برای خاورمیانه جدید با شکست مواجه شده و یک طرح پشتیانی باید عملی گردد.

لذا، برنامه رفراندوم در کردستان عراق مطرح شد و ظرف کمتر از یک ماه، با یک شکست مفتضحانه برای بارزانی و حامیان اسراییلی-آمریکایی‌اش روبرو شد. این برنامه هم جواب نگرفت و لذا، ترامپ در روز 13 اکتبر، تیر مانده در چنته را در کمان گذاشت و با عنوان «عدم تایید صداقت و سلامت رفتار ایران در قبال برجام» رها کرد که آن هم به خاطر عدم همراهی اروپایی‌ها و واکنش مقتدرانه ایران مبنی بر هیچ انگاشتن تهدیدات آمریکایی‌ها، باز بر زمین خورد.

یک هفته پس از سخنرانی ترامپ، موضوع اعمال تحریم‌ علیه ایران در در دستور کار مجلس نمایندگان کنگره قرار گرفت و البته خم بر ابروی محور مقاومت نیامد. تحریم‌ها علیه حزب‌الله به جریان افتاد و اقتصاد حزب‌الله را نشانه گرفت اما در واقع، این اقتصاد مردم لبنان است که از این تحریم‌ها به شدت متاثر خواهد شد و اصلا به نفع ترامپ نیست که هواداران خود در لبنان را به خشم آورد.

اکنون برگردیم به تحلیل هنری کیسینجر و آینده‌نگری‌اش برای خاورمیانه. کیسنیجر به ترامپ تاکید کرده که بهترین راه برای کنترل نفوذ و قدرت‌گیری ایران در منطقه این است که به هیچ‌وجه اجازه داده نشود که ایران از مزایای برجام -همچون مسائل تجاری- بهره‌مند شود و در عین حال، تحریم‌های جدید علیه این کشور اعمال گردد تا پیوسته درگیر باشد. یک تحلیل ساده از استراتژی‌های کیسینجر در خاورمیانه، ابعاد حمله به ایران و حزب‌الله را به ما می‌نمایاند.

طبق آنچه اکنون آمریکا از پیشران‌های منطقه در فکر دارد، آنچه سبب منفعت اقتصادی ایران از برجام می‌شود، در خدمت نیت آمریکا مبنی بر ضربه زدن به سیاست خارجی نیست. مغز متفکر ایرانی که اکنون هدایت حرکات استراتژیک ایران در منطقه را عهده‌دار است، از فضای پسابرجام -هر چند که برجام خیلی هم به نفع ایران نبوده باشد- بهترین استفاده را می‌کند و نمود بارز آن را می‌توان در حرکت و موفقیت‌های گروه‌ نیابتی ایران -خاصه حزب‌الله- دید. اینجاست که تحریم لجوجانه علیه سپاه و حزب‌الله از سوی آمریکا معنا پیدا می‌کند. وجه مضحک قضیه آنجاست که آمریکا، به این دو اتهام «تروریست» بودن می‌زند و این در حالی است که این دو نهاد نظامی، دقیقا علیه تروریسم در سوریه و عراق جنگیدند.

کیسنیجر به ترامپ تاکید کرده که بهترین راه برای کنترل نفوذ و قدرت‌گیری ایران در منطقه این است که به هیچ‌وجه اجازه داده نشود که ایران از مزایای برجام -همچون مسائل تجاری- بهره‌مند شود و در عین حال، تحریم‌های جدید علیه این کشور اعمال گردد تا پیوسته درگیر باشد.

این واقعیت دارد که تحریم‌های جدید، سخت‌تر و سنگین‌تر از تحریم‌های دوره‌های گذشته است. در رابطه با تحریم حزب‌الله باید گفت که آمریکایی‌ها به سراغ افراد و نهادهای مرتبط با حزب‌الله رفته‌اند که تا پیش از این آنها را تحریم نکرده بودند و اگر تحریم هم کرده بودند، وسعت و دایره تحریم تا بدین حد، بزرگ نبود. آمریکایی‌ها یک ترفند دیگر هم به کار برده‌اند و سازمان حزب‌الله را نه تنها تروریست که «جنایی» هم معرفی نموده‌اند؛ لذا بدین وسیله، در آینده باید منتظر اتصاف اتهاماتی چون قاچاق مواد مخدر و پولشویی از سوی آمریکا به حزب‌الله  و تحت پیگرد قرار دادن مقامات آن بود. در اینکه این رویکرد آمریکا تا چه حد بر روی جنبه‌های لجستیک و نظامی حزب‌الله‌ تاثیر می‌گذارد، زمان نیاز است. اما حتی اگر متصور شویم که بر جنبه‌های سیاسی این سازمان تاثیر می‌گذارد، تاثیر آن بر اعضای مقاومت در پارلمان لبنان که منتخب مردم هستند، چیزیست که بسیار جای سوال دارد.

مخلص کلام اینکه آمریکا در خاورمیانه باخته است. ترامپ هم جرات خروج از برجام را ندارد و به زعم وی تنها راه ممکن و باقی‌مانده، تنبیه ایران است. مگر می‌شود شکاف بین وزارت خارجه آمریکا و کاخ سفید را کتمان کرد؟ مواضع سرسختانه، لجوجانه، و دیوانه‌وار ترامپ علیه ایران که کوچک‌ترین مدرک مبنی بر کارشکنی ایران در قبال برجام هم ارائه نداده است، موجب شده که «رکس تیلرسن» به ترامپ تاکید کند که انزوای بین‌المللی یا دست کم کاهش اعتبار در نزد شرکا و همدستان و گزک دادن به دست منتقدین داخلی دولت وی، بسیار جدی است. ترامپ، از کنگره یا مذاکره دوباره با ایران را می‌خواهد و یا لغو برجام. کنگره هم با توجه به عقلانیت سیاسی، این خواسته او را دست کم تا الان به او نداده است. او از درِ تهدید در آمده که خود وارد عمل خواهد شد که باز هم اجرا کردن این ادعا، حماقت و ریسک بسیاری را می‌طلبد. پس، به سراغ اعمال تحریم‌های جدید رفته که همانا خواسته‌ دوستان صهیونیست اوست. تحریم‌هایی از آن دست که امروز شامل حال حزب‌الله -به عنوان یکی از اصلی‌ترین اهرم‌های قدرت ایران در منطقه- شده است.

بین رییس جمهور آمریکا و وزیر خارجه اش شکاف وجود دارد

 

مواضع مقامات ایرانی در قبال گردنکشی‌های ترامپ، همچنان مستحکم و قاطعانه بوده است و در راس آنها، رهبر ایران بود که هفته گذشته در سخنرانی خود به این موضوع اشاره کرد که ایران هیچگاه حرکتی در قبال نقض برجام نخواهد کرد اما اگر آمریکا به توافق هسته‌ای پشت کند، ایران قطعا آن را پاره خواهد کرد. بنابراین، اینطور می‌توان پیش‌بینی کرد که آمریکا قطعا به سراغ اعمال فشار بر ایران تا آن حد که برجام را نقض کند می‌رود و از سوی دیگر با در نظر گرفتن خطرات متعدد، وارد بازی سوریه، عراق، و حتی یمن خواهد شد.

شدت تحریم‌های آمریکا بیشتر خواهد شد؛ هر چند که این تحریم‌ها تا بدین لحظه نتوانسته ایران را از خواسته‌های منطقه‌ای و داخلی‌اش منصرف سازد. آنطور که از مواضع مستحکم مقامات ایرانی پیداست، بعید به نظر می‌رسد که تحریم‌های آمریکا علیه تهران و حزب‌الله بتواند -به زعم آمریکایی‌ها- کمر آنها را بشکند و تسلیم‌شان نماید.