«ما در حال حاضر در شرایطی هستیم که از نظر اقتصادی و اجتماعی در حالت بحران قرار داریم، به گونهای که جامعه دچار عوامزدگی و عوامفریبی، توهم، خشونت، سوء مدیریت و افت اعتماد است و ما تنها از طریق ترویج علم است که میتوانیم به صورت ریشهای با این موارد برخورد کنیم.»
*قبل از معین و ۲ سال پیش بود، که «عمادالدین باقی» دیگر فعال اصلاحطلب در اظهاراتی در سرمقاله شماره ۹۸ نشریه صدا همین معنا را تکرار کرده و گفته بود:
«اگر امروز انقلابی علیه فساد رخ دهد بیش از انقلاب ۵۷ با دشواری روبهرو است!...اکنون معضل فساد پابهپای سایر معضلات سیاسی و اجتماعی، بهمنوار در مسیر تبدیل شدن به یک بحران امنیتی عظیم هستند و نیروهای مخرب در کمین فرصت برای بهرهبرداری از آنند.»
در کنار این افراد، «تقی آزادارمکی» از جامعهشناسان اصلاحطلب نیز در مصاحبه با سالنامه نوروزی شرق در سال ۹۶ گفته بود: «در ایران با یک جامعه مستأصل، ناراحت و ناراضی مواجهیم.»
از حوالی ۶ سال قبل و پس از مسجّل شدن اینکه جریان فتنه و تجمعات خیابانی به بهانه سیاسی تقلّب در انتخابات، راهی به سمت کسب موفقیت نخواهد داشت؛ حلقه انحرافی در دولت قبل و ستاد جریان سیاسی خاص در طرحی هماهنگ و شاید ناهماهنگ اما با هدف مشترک! دست به سیاهنمایی از اوضاع کشور و مفسدنمایی نظام زدند.
پروژهای شوم که میشد هدف نهایی «اوکراینیزه شدن ایران» و کشاندن مردم به خیابانها به بهانه امر موهوم بحران اقتصادی، اجتماعی و فساد را در جبین آن دید.
و بدینسان بود که چهرههایی از هر دو محفل اشاره شده، دست به فعالیتهایی معارضانه زدند که به جرأت میتوان گفت نمونه آنرا مثلا برای حکومت پهلوی هم انجام نداده بودند.
به ناگاه عنوان شد که تحریمها اثری خردکننده بر استخوان مردم دارد، مردم به یکباره اینطور شنیدند که اقتصاد کشور «غارتزده» و خزانه خالیست و بدون هیچ نشانهای اما از جانب برخی چهرههای جریان چپ این صحبت شنیده شد که با روند فعلی تحریمها به سیاست نفت در مقابل غذا خواهیم رسید.
سعید حجاریان به صحنه آمد و شعارهای «و ما ادریک مالتحریم» و «ما ادریک مالفساد» سر داد، عنوان شد که برجام «قاتق نان مردم» است، محمدرضا عارف، سیدحسن خمینی و کسانی دیگر از این گفتند که ایران اسلامی معضل اخلاق قرار دارد!
حتی کسانی به صحنه آمدند و به ناگاه و بدون اشاره به نرخ بیکاری ۱۴ درصدی کشور در سال ۸۹ که عملاً کسی آنرا به یاد ندارد چون در آن مقطع «فتنه اقتصادی» در دستور کار نبود! نرخ بیکاری ۱۱ و حتی ۱۲ درصدی کشور که البته شامل قید «بیکاری بحرانی» هم نبود را بعنوان یک معضل بزرگ و به قول مصطفی معین «بحرانی» جلوه دادند. (صد البته بیکاری حتی یک نفر در نظام اسلامی سبب شرمندگی است اما بحرانی جلوه داده این مسئله و دستاویز قرار دادن آن برای تخریب پیشرفتهای اقتصادی کشور بحث دیگریست...)
از آن روزها گذشت و جریان سیاسی خاص و سمپاتهای آن حتی با کنایه زشت «لشکر بیکاران» هم راه به جایی نبرد.
مفهوم فتنه اقتصادی بعدها کراراً در لسان مقام معظم رهبری و کسان دیگری هم تکرار شد.
حالا و با گذشت ۶ سال از آغاز این پروژه شوم، نه تنها کشور با هیچ بحران خاصی مواجه نشد و مواجه نیست بلکه حتی یک اثر از اظهارات اصلاحطلبان و برخی دیگر درباره بحران سیاسی و اقتصادی و اخلاقی نیز در کشور دیده نمیشود.
بر خلاف گفتههای آنها ایران اسلامی به لحاظ امنیت اجتماعی، امنیت شهری و امنیت در مرزها یکی از امنترین کشورهای جهان است، تحریمها بر طبق اعلام مسئولان طراز اول کشور هیچگاه تأثیری بیش از ۳۰ درصد بر اقتصاد ایران نداشتهاند و نرخ بیکاری ۱۲ درصدی فعلی نیز اولاً بحرانی نیست و ثانیا تنها ۶ درصد از میانگین جهانی بالاتر و البته دچار کاهندگی است. ضمن اینکه از نرخ بیکاری بالای ۲۰ درصد در کشورهایی مثل اسپانیا و یونان نیز بسیار پایینتر است. (بماند که در ایام انتخابات ریاستجمهوری آمریکا یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری ایالات متحده اعلام کرد که نرخ بیکاری واقعی در آمریکا ۱۱ درصد است.)
در مسئله فساد نیز ایران اسلامی و سیستم قضایی و امنیتی آن یکی از پیشروترین نظامات دنیا در امر مبارزه با فساد و جلوگیری از قانونی شدن روندهای فساد است.
مفسدین بزرگی که جرم آنها به اثبات رسیده، مجازات و یا حتی اعدام شدهاند و حتی فرزندان برخی مسئولین و خود مسئولین هم به محکمه عدالت کشانده شدهاند در پرونده نظام اسلامی کم نیستند.
و این در حالی است که جریان سیاسی خاص در پروژه مفسدنمایی خود هیچگاه حاضر نشد به مردم بگوید گناه اصلی در مسئله فساد اینست که با آن برخورد نشود نه چیز دیگر! زیرا جلوگیری از بروز فساد به علت اینکه یک مسئله نفسانی محسوب میشود عملاً ممکن نیست کما اینکه مسئله فساد مالی در دولت امام معصوم نیز رخ میداد.
فیالحال اگرچه به نظر میرسد امثال مصطفی معین هنوز نتوانستهاند به آرزوی خود برسند و امیدهای رسیدن به این هدف نیز کمرنگ شده است اما در صورت عدم شفافسازی درباره مقولات پیشگفته، بسا که خطری بزرگ، همچنان جامعه ایران را تهدید کند...