امام موسی صدر در ماه مبارک رمضان (مرداد و شهریور 1357شمسی) و چند روز قبل از سفرش به لیبی، با منزل شهید صدر در نجف تماس گرفت. شهید صدر در مراسم روضهای بود که خودش به صورت هفتگی برگزار میکرد. به محلی که تلفن بود، رفت و به گفتوگو با امام موسی پرداخت. امام موسی برای این با شهید تماس گرفته بود که درباره ضرورت حمایت از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی (ره) با او حرف بزند. حرفهای امام موسی با جوّ لبنان هماهنگ بود اما از فضای موجود در نجف فاصله داشت. شهید صدر نیز به ضرورت حمایت از امام خمینی (ره) معتقد بود، اما درباره روش انجام این حمایت با امام موسی اختلاف نظر داشت.
در همانروزها (١شهریور۵٧) روزنامه لوموند فرانسه مقاله امام موسی صدر درباره حمایت از انقلاب اسلامی ایران را به چاپ رساند. فردای انتشار مقاله، دعوتنامه رسمی قذافی به امام موسی رسید. برای آخرین بار امام موسی با پسرعمویش تماس گرفت تا با او در این باره مشورت کند. امام موسی به شهید صدر گفت:
«من بر سر مسئله اسکان فلسطینیها با معمر قذافی مشکلی دارم و پیش از این هم برخوردی در این باره با هم داشتیم. با وجود این به نظر شما به این سفر بروم یا نه؟»
پاسخ شهید صدر این بود که اطلاعات کافی و تصور دقیقی از مسئله ندارد و نمیداند که چقدر این سفر و پذیرش دعوت قذافی به صلاح است. شهید صدر پیشنهاد داد که امام موسی در این باره با کسی مثل حافظ اسد که در این امور به او اطمینان دارد مشورت کند و امام موسی گفت که حافظ اسد در این باره نظری ندارد.
این آخرین تماس دوپسرعمو با یکدیگر بود و از آن پس، این سید محمدباقر بود و تماسها و تلگرامهایی که به امید یافتن پسرعموی ربودهشدهاش به مسئولان مختلف میفرستاد.