منطقه طی هفتههای اخیر شاهد تحولات بسیار مهم و سرنوشتسازی بوده که مستقیما با آینده منطقه و جایگاه کشورمان در آن مرتبط هستند، چرا که تقریبا در تمامی این تحولات میتوان نقش برجسته ایران را به وضوح رویت کرد. از دریچه این تحولات میتوان سرنوشت نهایی 6 سال جنگ، میلیونها کشته و مجروح و میلیاردها دلار خسارت را کم کم پیشبینی کرد. در این باره گفتنیهایی هست؛
1- بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی ناگهان به مسکو سفر کرده و با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه دیدار میکند. موضوع دیدار، «سوریه» و « نگرانی از گسترش بیسابقه نفوذ ایران در منطقه» و هدف اصلی دیدار هم، «تلاش برای مجاب کردن پوتین جهت جلوگیری از گسترش نفوذ ایران» عنوان میشود. به نوشته روزنامه «پراودا»ی روسیه، نتانیاهو با هیجانی توأم با نگرانی، طوری درباره خطرات گسترش نفوذ ایران در منطقه پس از ریشهکن شدن داعش سخن میگفت که گویی «دنیا به آخر خواهد رسید.»(!) پوتین اما خمیازهکشان به نتانیاهو میگوید: «ایران متحد استراتژیک ماست.» تا به قول این روزنامه پرتیراژ روسی، «کابوس نتانیاهو تعبیر شود.»
2- همزمان با دست رد پوتین به سینه نتانیاهو خبرهای بیسابقهای نیز از عربستان میرسد. محور این خبرها نیز مثل سفر نتانیاهو ایران و سوریه عنوان میشود. طبق این اخبار «عادل الجبیر»، وزیر خارجه به شدت ضدایرانی عربستان خطاب به مخالفان درباره لزوم تغییر مشی«معارضان سوری» درباره بشار میگوید، معارضانی که اصولا فلسفه وجودیشان تحقق شعار معروف «اسد باید برود» است. کارشناسان و رسانهها بدون استثناء این موضع سعودی را که حامی اصلی معارضان سوری(بخوانید تروریستها) است به تسلیم شدن ریاض در برابر مقاومتهای بشار اسد، تعبیر میکنند. موضعی که حتی دولت ترامپ هم پیشتر، در برابر اسد اتخاذ کرده و آن را چندین بار اعلام کرده بود.
3- زمزمههای برکناری عادل الجبیرِ ضدایرانی با هدف «نزدیک شدن عربستان به ایران» در کنار پیغام و پسغامهای «محمد بن سلمان» ولیعهد و همه کاره عربستان برای ایران جهت میانجیگری بین انصارالله و ریاض، خبرهای مهم بعدی هستند که از راه میرسند. محور این خبرها اما فراتر از منطقه و سوریه بوده و یمن را نیز شامل میشود. سعودیها از جنگ پرهزینه یمن طرفی نبستهاند لذا، خواستار توقف جنگ به کمک ایران و در یک کلام، «عقبنشینی» هستند. در این راه از عمان و عراق هم کمک میگیرند و فتیله اظهارات ضدایرانی را هم پایین میکشند. حتی، به دستاندرکاران امور حج میگویند، مبادا مویی از سر حجاج ایرانی کم شود!
4-«تلعفر»، یا به قول حرامیهای داعش «موصل کوچک»، که پس از آزادسازی موصل، خلافتگاه تکفیریهای تروریست شده بود، طی یک عملیات منحصر به فرد و تنها ظرف 7 روز! آزاد میشود و این در حالی است که، طبق برآوردهای کارشناسان نظامی این عملیات دستکم به 6 هفته زمان نیاز داشت تا به پیروزی برسد. در نقش مستشاران نظامی ایران و حشدالشعبی در این عملیات بسیار پررنگ اعلام میشود. در اهمیت این شهر همین بس که بیش از دو برابر موصل وسعت دارد و به عنوان یکی از راههای اصلی مواصلاتی، بین عراق، سوریه و ترکیه قرار گرفته است. تمام ارتباطات گروههای تروریستی داعش از سوریه به عراق و بالعکس، با عبور از این شهر انجام میشد. الحویجه در استان کرکوک، شهر مرزی القائم در استان الانبار و چند منطقه کوهستانی نه چندان مهم، تنها مکانهایی هستند که در تسخیر تروریستها ماندهاند که با توجه به معلوم شدن خلافتشان، میتوان از هم اکنون، آنها را هم آزاد شده تلقی کرد!
به این شرایط، عقبنشینی آمریکا از تسلیح برخی گروههای تروریستی(معارضان به اصطلاح میانهرو)، اظهارات مهم سید حسن نصرالله درباره نزدیک بودن «یک پیروزی بسیار بزرگ»، اظهارات وزیر دفاع روسیه درباره پایان یافتن جنگ داخلی در سوریه و....را اضافه کنید. این تحولات که متعلق به همین روزها و هفتههای اخیر است همگی یک مسئله را نوید میدهند؛ «خبرهای خوشی در راه است.» پیروزی محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران در مقابل تمام غرب، ارتجاع عرب و رژیم صهیونیستی، خروجی اصلی این تحولات است. این یعنی، پروژه پر هزینه داعش و تکفیریها، مثل پروژه خاورمیانه بزرگ به گِل نشسته و ایران و دوستانش از این میدان بزرگ نبرد، سربلند بیرون آمدهاند؛ یعنی، فتنه داعش و خلافت کذایی خاموش شد. اما این همه ماجرا نیست.
همهپرسی استقلال کردستان عراق، فتنه تازهای است که به نظر میرسد هر چه به پایان عمر داعش و گروههای تروریستی در عراق و سوریه نزدیکتر میشویم، بیشتر خودنمایی میکند. مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق به رغم مخالفت تمام کشورهای دنیا (به جز عربستان و رژیم صهیونیستی) روی موضع خود برای برگزاری همهپرسی سوم مهرماه ایستاده و به هشدارها نیز توجه نمیکند. احتمالا شرایط پسا داعش عراق و برخی تشویق و ترغیبهای پشت پرده، وی را دچار توهم کرده است. حمایت آلسعود و رژیم صهیونیستی یعنی صاحبان به ترتیب «ایدئولوژی» و «طرح» داعش از این همهپرسی نیز خود قابل تامل است. سوای از اینکه، تجزیه کردستان عراق با توجه به شرایط حاکم بر منطقه و بودن موانع بزرگی مثل ایران، ترکیه، عراق و سوریه چقدر امکان تحقق دارد، این موضوع ظاهرا قرار است، پتانسیل روشن کردن آتش فتنهای تازه در منطقه باشد. شاید کمی اغراق باشد اما به نظر میرسد میخواهند فتنه «استقلال کردستان عراق» را جایگزین فتنه داعش کنند. «تجزیه» یا همان «جابجایی مرزها»، مخرج مشترک دو فتنه داعش و استقلال کردستان عراق است به ویژه اگر بدانیم، این تجزیه، محدود به کشور عراق نخواهد ماند. برخی مناطق سوریه نیز در جریان نبردها علیه گروههای تروریستی، در تصرف کردها قرار گرفتهاند و آمریکاییها نیز از همین کردها حمایت تسلیحاتی و مالی میکنند! این را هم باید اضافه کرد که از ماهها پیش، آمریکاییها احتمالا با پیشبینی چنین روزهایی، اقدام به تاسیس پایگاههای متعدد نظامی در برخی مناطق اشغالی سوریه کردهاند.
علاوه بر همهپرسی استقلال، حمایتهای عملی آمریکا از کردهای در منطقه و آمادهسازی زمینههای لازم برای جلوگیری از خاموش شدن فتنه در منطقه (تاسیس پایگاههای نظامی در سوریه توسط آمریکاییها) علائم دیگری را نیز میتوان یافت که وجود طرح «جایگزین داعش» را تایید میکند. دیروز یکی از سران پیشمرگهای کرد در عراق درست پس از آزادسازی تلعفر و زمانی که زمزمههای شروع عملیاتی تازه برای آزادسازی «حویجه» بر سر زبانها افتاده بود اعلام کرد، عملیات علیه تروریستهای تکفیری باقی مانده در عراق (آزادسازی حویجه) را به پس از همهپرسی موکول میکنند و فعلا قصد ادامه نبرد با آنها را ندارند؛ به نوعی گروگانگیری امنیت مردم برای تحت فشار قراردادن مخالفان همهپرسی!
اما اگر وجود چنین سناریویی را محتمل بدانیم، با توجه به وجود برخی حقایق منطقهای و بینالمللی، به نظر نمیرسد، این فتنه آنقدر که باید، موثر واقع شود. استقلال کردستان جزو خط قرمزهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه است. همین مسئله بود که ترکیه و ایران را وارد یک اتحاد غافلگیرکننده کرد. طی 6 سال گذشته، ایران و ترکیه اگر در همه مسائل منطقهای اتفاق نظر داشتهاند، در موضوع سوریه و عراق هیچ اتفاق نظری نداشتهاند. اما همهپرسی، این دو کشور را به یکدیگر نزدیک و نگرانی رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای غربی را برانگیخت. سفر سرلشکر محمد باقری، عالیترین مقام نظامی ایران به آنکارا که اواخر مرداد ماه و با دعوت رسمی «حلوصی آکار»، همتای ترکیهای وی انجام شد، به اعتقاد کارشناسان اتفاق نادری بود که در ارتباط با همین مسئله صورت گرفته است. به این شرایط، مخالفت بسیاری از کردهای عراق و کشورهای همسایه را نیز باید اضافه کرد.
چند ماه آینده، آبستن تحولات سرنوشتسازی است. اگر اتفاق ویژهای رخ ندهد، و پیروزیها با همین سرعت ادامه یابند، میتوان پیشبینی کرد پرونده داعش طی ماههای آینده در عراق و سوریه بسته شود. اگرچه بسته شدن پرونده داعش به معنای پایان حملات این گروه تروریستی نخواهد بود چرا که ایدئولوژی شیطانی این گروه یعنی «وهابیت»، هنوز زنده است. شاید بتوان تا چند ماه آینده، به طور قطع کار تکفیریها را در منطقه تمام شده تلقی کنیم اما با همان قطعیت میتوان گفت، کار آنها در غرب تازه شروع شده است. به هر تقدیر این جانوران همچون سالهای گذشته، امکان جولان در منطقه را نخواهند داشت. فتنه استقلال کردستان هم از آنجایی که امکان عملی و حامی زیادی ندارد، خیلی زودتر از فتنه داعش به در بسته خواهد خورد.
جعفر بلوری