در روزهای اخیر خبرهایی شنیده می شود مبنی بر آن که ترامپ در حال مقدمه سازی برای خارج شدن از برجام است. گویا ترامپ دستور داده است تا کمیته ای برای بررسی نقض برجام از سوی ایران تشکیل شود و اولین گزارش خود را در اکتبر ارائه دهد. از طرف دیگر نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل به مقر آژانس بین المللی انرژی اتمی رفته است تا درباره پایبندی ایران به تعهدات خود اطلاعات جمع آوری کند. طبق ادعای رسانه ها آقای دکتر ظریف نیز نامه ای خطاب به مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره پیامدهای منفی این سفر نوشته است.
مشخص است سناریویی برای بیرون آمدن آمریکا از برجام در حال شکل گیری است و به نظر می رسد طرف ایرانی نیز این سناریو را جدی گرفته است و در حال طراحی اقدامات برای مقابله با آن است.
اما از منظر جنگ اقتصادی پاسخ این سوال که آیا ترامپ از برجام خارج می شود، چیست؟ آیا می توان پاسخ روشنی به آن داد.
توجه به این نکته مهم است که صحبت درباره آینده همیشه سخت بوده و امکان خطا را بسیار زیاد میکند. لذا تحلیل گران همیشه سعی می کنند که کمتر به پیش بینی آینده بپردازند. اما تلاش کردن برای ارائه تصویری درست از آینده کار مهمی است که خوب است علی رغم ریسک بالای آن انجام شود.
از منظر چارچوب تحلیلی جنگ اقتصادی، برجام جنگ اقتصادی را پایان نداد. برجام تنها در تغییر وضعیت جنگ اقتصادی موثر بود. جنگ اقتصادی علیه ایران بعد از برجام هوشمندتر و هدفمندتر شد.
مهم ترین نیروی موثر در جنگ اقتصادی یعنی تحریم های ثانویه بانکی بعد از برجام باقی ماند و همچون قبل برجام به کار خود ادامه داد. هرچند دایره اهداف این تحریم کاهش یافت و از ۶۰۰ فرد و نهاد ایرانی به حدود ۱۸۰ فرد و نهاد ایرانی کاهش یافت. اما به دلیل ایجاد شکاف در جامعه ایران این امتیاز را به دست آورد که بازیگران ایرانی را نیز با خود همراه کند یعنی هوشمندتر و هدفمندتر شد. بازیگران اقتصادی که منافع آنها در بیرون بودن از تحریم و همکاری با بازیگران خارجی تعریف شده بود. این بازیگران برای بهره برداری از شرایط پساتحریمی ناچار هستند فاصله خود را نهادهای تحریمی را حفظ کنند. این حفظ فاصله خصوصا در مصرف منابع ارزی خودش را نشان می دهد. این همان چیزی است که با عنوان «خودتحریمی» از آن یاد می شود. به عبارت دیگر آمریکا کنترل مصرف منابع ارزی ایران را در اختیار داشته و هدایت آن را با تحریم های ثانویه بانکی انجام میدهد.
همچنین در بخش تحریم های غیربانکی آمریکا شرایط و امکاناتی را ایجاد کرد که تا قبل از برجام در اختیار نداشت. درست است که برجام از نظر برداشته شدن موقت تحریم ها در بخش غیربانکی وضعیت بهتری نسبت به تحریم های بانکی دارد و افزایش فروش نفت خام و یا انعقاد قرارداد ۲۰ ساله با شرکت توتال یکی از مهمترین شواهد اثبات کننده آن است. اما واقعیت دیگری نیز وجود دارد که باید به آن توجه شود. آمریکا با ایجاد ساختاری مبتنی بر Snap back در تحریم های غیربانکی عملا کنترل تعاملات اقتصادی میان مدت و بلند ایران با خارج را در اختیار گرفته است. یعنی آمریکا می تواند به شرکت توتال فرانسه اجازه همکاری در بخش نفت و گاز ایران را بدهد همان طور که به شرکت های ایتالیایی اجازه نمی دهد که با ایران همکاری کنند. مجوز اصلی همکاری با ایران توسط آمریکا صادر می شود.
پس برجام باعث شده است آمریکا در جنگ اقتصادی تسلط و اشراف کافی بر اقدامات ایران را به دست آورد. در بخش بانکی کنترل کننده و هدایت کننده مصارف منابع ارزی است و در بخش تحریم های غیربانکی مجوز دهنده و تعیین کننده نوع و طرف همکاری با ایران است. این شرایط ویژه ای که دست آمریکا را برای تحقق سیاست های خود بسیار باز می گذارد.
همچنین وقتی اقدام جدید آمریکا یعنی تصویب قانون جدید تحریمی با عنوان سیدا (CIDA ۲۰۱۷) را در چارچوب جنگ اقتصادی بررسی و تحلیل می کنیم مشاهده می کنیم که این قانون معادلات حاکم بر جنگ اقتصادی را تشدید می کند. اجرای این قانون افراد و نهادهای ایرانی حاضر در لیست تحریمی آمریکا SDN List را افزایش می دهد که این اتفاق سبب افزایش فشار تحریم های ثانویه بانکی نیز میشود. همچنین هزینه همکاری با نهادهای تحریمی را بسیار بالا می برد. این دو اتفاق سبب افزایش شکاف میان نهادهای غیرتحریمی و تحریمی می شود.
با این وضعیت برهم خوردن برجام معادله حاکم بر جنگ هوشمند اقتصادی را با تغییر اساسی روبه رو می کند. برهم خوردن برجام به معنای یک پارچه شده بازیگران اقتصادی ایرانی است و شرایط را برای ادامه و تشدید شدن خود تحریمی از بین می برد. آمریکا با برهم خوردن برجام به سایر اهداف خود در قبال ایران (محدودیت موشکی، منطقه و حقوق بشر) نمی رسد. همچنین هزینه اعمال تحریم های ثانویه بانکی و غیربانکی به نحوی که در قبل از برجام بود برایش زیاد است و موثر بودن آن نیز صد در صدی نیست.
لذا می توان گفت به صورت اجمالی بر اساس چارچوب تحلیلی جنگ اقتصادی برای آمریکا منطقی نیست برجام را به هم بزند. یعنی هرکاری که انجام دهد درنهایت منجر به برهم خوردن برجام نخواهد شد و آن را حتما حفظ خواهد کرد. خصوصا با توجه به اینکه برجام در دوره اجرایی شدن قانون جدید تحریمی (حدود ۷۰ روز دیگر) بسیار برای آمریکا موثرتر خواهد بود و آمریکا را سریع تر به اهداف دیگر خود در قبال ایران نزدیک می کند.