کمربندها را باید سفت کرد و روزهای سخت را باید مدیریت کرد. این فحوای سخنان رئیسجمهور است در دو سخنرانیاش که پشت تریبون مجلس مطرح شد. رئیسجمهور این روزها بیش از همه واقعگرا شده و شرایط را مطلوب نمیبیند. او عینک واقعگرایی به چشم زده است و اگر چه برخی طرح این موضوعات را به عنوان مدیریت توقعات مردم ارزیابی میکنند اما از دو جهت قابل تأمل بوده و باید امیدوار بود.
در شرایط توصیفی رئیسجمهور از اقتصاد کشور همین که کمتر از عوامل ایجاد شده وضعیت وخیم فعلی و دولت قبلی برای فرافکنی استفاده میشود به معنای فاصله گرفتن از بهانههای سیاسی در حوزه اقتصاد و ایجاد نوعی روشنبینی است که دولت را وادار به واقعنگری و تصمیمات منطقی اقتصادی خواهد کرد. این اقدام رئیسجمهوری از یک سو دولت را ناگزیر به مدیریت منابع در اختیار میکند، به این معنا که دولت دیگر اجازه ریختوپاشهای جزئی را هم نخواهد داشت و از سوی دیگر ناگزیر به کوچکسازی و ارائه طرحهای منطقی خواهد بود. به علاوه نفس این کار باعث خواهد شد تا به جای حمایتهایی از جنس سه سال پیش از صنایع وابستهاش (مانند صنایع خودروسازی) سراغ بازی گرفتن از بخش خصوصی و مردم برود تا نرخ رشد و ایجاد اشتغال را به شکلی واقعی مثبت نگه دارد.
دولت یازدهم که هنوز امیدوار به بهبود شرایط با افزایش نرخ نفت و افزایش درآمد ناشی از فروش بیشتر نفت بود و برجام را به عنوان ناجی تمام مشکلات میدانست اکنون به این نتیجه رسیده است که عمر اقناع افکار عمومی با انداختن تقصیر بر گردن دولتهای قبلی و وعده برجام تمام شده است. به عبارت بهتر در دولت این اندیشه نشسته است که «دیگر باید کار کرد». وزرا و هیئت دولتی که دیروز شکل گرفت با درک مسائل موجود باید به معنای واقعی مدیریت شرایط را انجام دهند و حتماً کار عملی بکنند. نکته قابل تأمل بعدی که میتوان از سخنان دکتر روحانی استنباط کرد، کوتاه شدن قبای آمار و ارقام برای پوشش ناکارآمدیها، کمبود بهرهوری و ناتوانی در برنامهریزی عملیاتی در سیستم دولتی است؛ سیستمی که نیاز به اصلاح ساختار دارد و با گذشت زمان در سالهای گذشته و دولتهای قبلی در حال توقف کامل است.
شکلگیری این نکته که حقایق اقتصادی را نمیتوان پنهان کرد خود مهمترین گام و آغازی برای چارهجویی مشکلات مبتلابه اقتصاد است. باید این را به فال نیک گرفت و از هم اکنون تغییرات در فضای اقتصادی و کسب و کار، در حمایت از تولید و بازی گرفتن مردم و احیای اقتصاد مقاومتی را به انتظار نشست زیرا تا زمانی که ندانیم اقتصاد مریض است و تا زمانی که از ابراز درد و مشکلات اقتصادی پرهیز میکنیم و باغ بهشت و گلابی را نشان میدهیم، با همان وصف عیش، امورات را به حال خود رها میکنیم.
اکنون اما با این واقعگرایی رئیسجمهور در مجلس شورای اسلامی نه فقط در میان بدنه دولت دوازدهم بلکه در میان مسئولان استانی، نمایندگان مجلسی که با انگیزههای مختلف به بیش از 12 وزیر رأی بالای 200 عدد را دادهاند و حتی مردم این آمادگی ایجاد خواهد شد که باید با واقعیات اقتصادی مواجه شد نه آنکه فرار کرد یا آنها را پنهان کرد. بدیهی است مسئولیتپذیری را در چنین شرایطی باید قبول کرد و رودربایستی را کنار گذاشت و در سوی دیگر به جای فرافکنی به همافزایی تمام جریانهای موجود انقلابی و حاکمیت اندیشید. آیا مسیر را درست انتخاب خواهیم کرد؟
باید مراقب بدعتهایی مانند تأمین حقوق از سود بانکها یا وادادگی به ثمن بخس و به نام سرمایهگذاری خارجی بود.
مهران ابراهیمیان