توافق هستهای ایران با کشورهای 1+5 در حالی دومین سال خود را پشت سر گذاشت که ابهاماتی درباره وضعیت کنونی و آینده برجام در فضای بینالمللی مطرح گردیده است. یکی از عمدهترین این ابهامات، رفتارهای متناقض آمریکا و کارشکنیهای این کشور در روند اجرای توافق هستهای است؛ به گونهای که چشمانداز آن را به مخاطره انداخته و انتقادات فراوانی را حتی از سوی متحدین این کشور به همراه داشته است.
«دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا بعد از پیروزی در انتخابات اعلام کرد که به دنبال کنار گذاشتن یا لغو یکجانبه برجام نیست، بلکه مدعی شد که توافق هستهای با ایران را با سختترین اشکال نظارتی اجرا خواهد کرد. وی همچنین گفته بود که تحریمهای آمریکا را برای مجبور کردن کشورمان به مذاکره مجدد برای پذیرفتن شرایط جدید، دو یا سه برابر خواهد کرد. لذا پس از تصدی منصب ریاست جمهوری، به وزیر امور خارجه این کشور مأموریت داد که هر 90 روز یکبار، گزارشی از پایبندی ایران به مفاد توافق هستهای به کنگره گزارش کند . در همین راستا، آژانس بینالمللی انرژی اتمی دومین گزارش فصلی خود را در 12 خردادماه سال جاری و همزمان با رایزنی سناتورها برای تصویب «قانون تحریمهای جامع ایران» (S722) ارائه کرد که این اقدام، دقیقاً معنای عملی وعدههای ترامپ در ارتباط با برجام بود.
اما آمریکاییها با توجه به رعایت تمام تعهدات مندرج در مفاد توافق هستهای از سوی ایران، میدانند که عمل نکردن به الزامات برجام، چهره این کشور را بیش از پیش در سطح جهانی مخدوش خواهد کرد و به عنوان کشوری بیتعهد به پیمانهای بینالمللی معرفی میشود؛ لذا قرائن و شواهد نشان میدهد که واشنگتن برای در امان ماندن از ترکش انتقادات، روند اجرای برجام را به سمتی پیش برده است که از یک سو، ایران به دلیل ارتقاء توان نظامی و دفاعی، مقصر اجرا نشدن تعهدات آمریکا جلوه داده شود و از سوی دیگر، چالشهای غرب آسیا به پای کشورمان نوشته شود که هدف نهایی از این سیاستها، همان است که ترامپ و هیئت حاکمه آمریکا خواهان آن هستند: آوردن ایران به پای میز مذاکره برای پذیرفتن شرایط – بخوانید محدودیتهای جدید – آمریکا.
لازم به ذکر است که مقامات پیشین و فعلی کاخ سفید بارها ادعا کرده بودند که اگر ایران بخواهد از منافع کامل برجام منتفع شود، باید در سیاستهای منطقهای خود تجدیدنظر کند، حمایت از گروههای مقاومت را متوقف نماید و از تنشزایی در منطقه بپرهیزد که نام این درخواستهای نامشروع را «روح برجام» گذاشتند. به بیان دیگر، آمریکا در پی آن است که با برجامهای 2 و 3 و 4 و تعمیم مدل برجام به مسائل منطقهای، حوزه نفوذ خود را در غرب آسیا افزایش داده و میداندار بلامنازع تحولات منطقه شود.
برای دستیابی به این هدف، یعنی تحمیل محدودیتهای نامشروع در پای میز مذاکره به جمهوری اسلامی، تیره و تار نشان دادن دورنمای اقتصادی ایران، مانعتراشی در معاملات بانکها و شرکتهای بزرگ با کشورمان و به عبارت گویاتر، ایجاد فضای خوف و رجا یکی از مهمترین ابزارهایی است که دولتمردان آمریکایی برای ثمربخشی دیپلماسی خود در پیش گرفتهاند تا به خیال خود از این طریق، محاسبات نظام اسلامی را تغییر دهند.
از یک سو، اروپاییها میگویند اگر در 29 تیرماه (روز اعلام نتیجه بازبینی برجام توسط دولت آمریکا)، واشنگتن برجام را نقض کند ولی ایران همچنان به آن پایبند باشد، اروپا در بازگرداندن تحریمهای آمریکا علیه ایران همکاری نخواهد کرد؛ از طرف دیگر، ترامپ در سفر اخیر خود به فرانسه ادعا کرد که ایران، تهدید مشترکی برای آمریکا و فرانسه است؛ از سوی دیگر، موضع برخی متحدان ایران از جمله چین در مورد توافق هستهای با ابهام مواجه است و مثلاً مشخص نیست که چرا پکن با وجود جانبداری از ایران، دلارهای ایرانی را در اوایل خردادماه امسال بلوکه کرد. از سوی دیگر، آلمانیها ساز مخالف با آمریکا و انگلیس سر میدهند و روشن نیست که در برجام نیز همین دیدگاه را دارند یا خیر. افزون بر این، «گروه اقدام مالی در مبارزه با پولشویی» (FATF) هم نسبت به هرگونه مراوده تجاری با ایران به طرفهای خارجی به اصطلاح هشدار داده و اتحادیه اروپا هم در تحریمهای حقوق بشری و موشکی با آمریکا همراهی کرده است.
همین ندانستنها، سردرگمیها و نگرانیها یعنی تیشه زدن به ریشههای باقی مانده برجام. اینکه شرکتهای بزرگ تجاری و بانکهای بینالمللی ندانند که چه میشود یا نگران باشند که آینده چگونه رقم خواهد خورد، همان چیزی است که آمریکاییها به دنبال آن هستند و برای تحت فشار قرار دادن ایران، آن را ایدهآلترین شرایط میپندارند.
این شرایط البته فقط به دوره ترامپ منحصر نیست و خوف و رجای اجرای برجام، از دولت اوباما به ارث مانده است. اروپاییها در ماههای آغاز اجرای برجام، خواستار تضمین کتبی از اوباما و جان کری برای برقراری رابطه اقتصادی با ایران شده بودند اما در حداقل سه موردی که خبر مذاکرات محرمانه فعالان اقتصادی و بانکهای بزرگ اروپا با آمریکا درباره چشمانداز برجام رسانهای شد، دولت اوباما زیر بار تعهد کتبی نرفت تا همچنان سایه ترس از مراوده با ایران بر سرکشورمان نگه داشته شود. ترامپ هم به همان مسیر سلف خود میرود، همچنان که در ماجرای تحریم صدور روادید علیه اتباع ایرانی، دولت ترامپ اعلام کرده بود که لیست کشورهای تحریم شده، در دولت اوباما تهیه و تنظیم شده بود!
در چنین فضایی که همه شواهد و قرائن از اجرای پلکانی راهبردهای خصمانه آمریکا علیه انقلاب اسلامی – از بهانهتراشیها تا اعمال تحریمها برای اجبار ایران به مذاکره و پذیرش سیاستهای استکباری – حکایت دارد، اگر بنا باشد که دائماً مواضعی مبنی بر علاقهمندی به نزدیک شدن به آمریکا از سوی برخی مسئولین شنیده شود، بدون شک فشار طرف مقابل بیشتر خواهد شد و حریف بدعهد را به اتخاذ سیاستهای ضد ایرانی راغبتر خواهد کرد؛ مانند مشتری مشتاقی که خواهان دریافت کالا یا خدمات است و اصرار وی باعث میشود که فروشنده، قیمت را بالا برده و برای کسب سود بیشتر، منتظر درخواست و اصرار چندباره مشتری بماند.
لذا انتظار این است که به جای بیان مواضعی که در آنها بویی از عزت انقلابی و استقلال کشور به مشام نمیرسد، با هوشمندی از موقعیت ایجاد شده در سه زمینه، «افشای بدعهدی آمریکا در مجامع بینالمللی با دیپلماسی انقلابی»، «استفاده از شکاف ایجاد شده بین آمریکا و اروپا به نفع منافع ملی» و «بالفعل کردن ظرفیتها و استعدادهای درونی کشور» اقدام و عمل انقلابی در دستور کار مسئولین قرار گیرد.
محمد صالح جوکار