علی شهاب تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای در پایگاه خبری المیادین به بررسی موازنه های جدید سیاسی در منطقه در سایه سفر دوره ای ترامپ به کشورهای منطقه و جهان اشاره کرده و نوشت که علاوه بر میلیاردها دلاری که عربستان سعودی به اقتصاد آمریکا تزریق خواهد کرد، نمیتوان از دستاورد سیاسی قابل توجهی در سطح آمال و آرزوهای پیوند داده شده به سفر ترامپ صحبت کرد. آمالی که سطوح زیر می توان آن را بررسی کرد:
-ائتلاف ناتوی عربی: چالشهای ائتلافی که انتظار میرفت در گذشته تشکیل شود، قبل از رسیدن رئیسجمهور آمریکا به عربستان و در زمان استقبال از محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی در کاخ سفید که چند روز پیش از سفر ترامپ در خاورمیانه انجام شد، این موضوع را نشان داد. سعودی ها خشم خود را از اقدام متحد اماراتی مخفی نکردند ، متحدی که هر گاه فرصت پیدا میکند ، سعی دارد خود را از برادر بزرگتر خلیج فارسی متمایز کند. همین موضوع در قبال قطر صدق میکند که به نقض وحدت خلیجی متهم شده و در معرض هجمه فشرده کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار گرفته که تنها چند ساعت بعد از ترک عربستان از سوی ترامپ آغاز شده است.
همچنین قبل از صحبت در رابطه با تأثیرگذاری ائتلاف عربی - آمریکایی ، بی ارادگی سعودی در عدم مهار نزدیکترین همسایه خود و قرار دادن آن در زیر چتر اطاعتش گاه به علت اختلاف در منافع و گاه به علت محدودیت در نیروهای نظامی، خود را نشان می دهد. جنگ یمن تنها یک دلیل برای این محدودیت است. به این ترتیب ریاض باید در ابتدا ائتلاف خود با حیاط خلوت خود را مهار کرده و دوحه و ابو ظبی را مهار کند و مواضع متزلزل کویت و مواضع مخالف مسقط را درک کند و سپس به فکر تشکیل ائتلاف نظامی منطقه ای و جهانی فعال باشد.
-عادی سازی روابط خلیجی – صهیونیستی: با وجود اینکه ترامپ در نشست خود با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی از داغ بودن احساسات عربها در قبال اسرائیل خبر داد، اما - خوشبختانه - اسرائیل اهمیتی به این احساسات نداده است. ریاض هیچ قدرتی برای تضمین روند سازش در عرصه واقعی ندارد. عربستان در بهترین حالت ، بیشتر از ترغیب اتحاد اعلام شده جدید خود به آشکار کردن روابط با اسرائیل نمی تواند مانور بدهد. این در حالی است که چنین همکاری در شرایط کنونی وجود دارد و از چندین دهه قبل به آن اذعان شده است و موضوع تازهای نیست. اما صحبت در رابطه با روند سازش در منطقه نیازمند مشارکت جریانهای تأثیرگذار میدانی است که آنها نیز دشمن عربستان هستند و نقش این کشور را به رسمیت نمیشناسند. به این ترتیب تا زمانی که جریانهایی وجود دارند که پیروی از شرایط آمریکا و اسرائیل در نطفه را رد میکنند ، هیچ سازشی در افق منطقه دیده نخواهد شد و به این ترتیب نتایج عادیسازی علنی روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسرائیل بدون تحقق آمال و آرزوهای دوطرف خواهد بود.
- انزوای ایران: این هدف نیازمند به تحرک درآوردن دو گزینه بالا همراه با تضمین مشارکت اروپا و تضمین بیطرفی روسیه و چین است. علاوه بر این که عربستان با وجود میلیاردها دلار پولی که داده، از تحقق اهداف مستقیم نشست سران خود با آمریکا ناتوان بود. از سوی دیگر سفر ترامپ در اروپا باعث افزایش شکاف میان آمریکا و اروپا شد ، شکافی که آنجلا مرکل صدر اعظم قویترین دولت اتحادیه اروپا در شرایط کنونی از آن پرده برداشت و گفت که اروپا باید به خودش تکیه کند. این اظهارات تنها چند ساعت بعد از دیدار وی با ترامپ مطرح شد. به این ترتیب با وجود فقدان هر نوع تحول و تغییر اساسی در سیاستهای آمریکا در قبال مسکو و پکن بعید است که در چنین مرحلهای انزوای ایران در ابعاد بینالمللی شکل گیرد.
سه محور کلی که در بالا به آن اشاره شد برای ارزیابی میزان موفقیت سفر دونالد ترامپ عربستان سعودی از نظر ریاض کافی به نظر میرسد. این بدان معنا است که آنها برنده سیاسی این سفر نیستند. محمد بن سلمان (جانشین ولیعهد عربستان سعودی ) بیشتر توانست برای موقعیت و نقش خود به عنوان حاکم در سایه عربستان بازارگرمی کند. علاوه بر این که عربها چند روز پیش از حلول ماه مبارک رمضان خطبه ای را در عرصه دین خود از ترامپ شنیدند.
سؤال اساسی اینجاست که آیا هزینه این ۴۶۰ میلیارد دلار برای این دستاوردها لازم بوده است؟ معنای سخاوتمندی عربستان را در خارج از ابعاد نگرانی این کشور نسبت به موقعیت خود در نتیجه پتانسیل عرصههای شعلهوری که ریاض در منطقه وارد آن شده؛ نمیتوان درک کرد. متأسفانه مهمان آمریکایی، میلیاردها دلار از عربستان پول گرفت و این کشور را به سمت سرزمینهای اشغالی ترک کرد تا نسبت به حفظ امنیت اسرائیل تعهد دهد. آنهم بعد از اینکه صراحتاً اذعان کرد که متحدانش [در کشورهای عربی ] باید خودشان از خود دفاع کنند.
پیشازاین در مقالهای در زمان روی کار آمدن ترامپ در کاخ سفید نوشتم که دلیلی برای ترس و بزرگنمایی ترامپ وجود ندارد، اما ترامپ از تمامی همتایان خود پیشی گرفته و در زمانی بی سابقه موفق شد تمامی عرب ها را با مشکلاتی که وجود دارد، جمع کند و بر مبنای سرمایه داری آمریکایی امام جماعت آنها شود!