روزنامه «جوان» در یادداشتی از «محمد اسماعیلی» نوشت:
کمتر از10 روز پس از اعلام آرای حسن روحانی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، دور جدیدی از «تحریم» و«تهدید»های بینالمللی سازمانمندتر از گذشته «تصویب»و«عملیاتی» میشود و یک پیش فرض را مقابل جامعه ایرانی قرار میدهد و آن اینکه «تا1400حجم انبوهی از تحریمهای بینالمللی وضع و اجرا میشود.»
اما قطعی بودن این پیش فرض را باراک اوباما در19آگوست2015 در قالب نامهای به جرالد ندلر نماینده دموکرات کنگره امریکا اینگونه بیان میکند: «من اطمینان میدهم که حق ایالات متحده برای حفظ و اجرای تحریمهای موجود و حتی اعمال تحریمهای جدید برای رسیدگی به نگرانیهای متداوم محفوظ میباشد، تحریمهای جدیدی که هر وقت شرایط اقتضا کرد آنها را وضع خواهیم کرد.»
1ـ حجیم و متراکم بودن«مواضع»و«قوانین»ضد ایرانی در طول10روز اخیر یادآور فشارهایی است که دولت باراک اوباما در ماههای آغازین مذاکرات هستهای در دولت یازدهم به طرف ایرانی تحمیل کرد و بهکارگیری ادبیاتی مانند «خزانه دولت خالی است» توسط دولتمردان داخلی این تلقی را در امریکا به همراه داشت که «با تنگترکردن حلقه تحریم ـ تهدید» میتوان رفتار ایران را تغییر داد.
به همین دلیل جکلو، وزیر سابق خزانهداری امریکا در همان مقطع زمانی گفت: «تحریمهای وزارتخانه متبوع وی مقامات تهران را به پای میز مذاکره کشانده است»، شبیه عبارتی که هفته اخیر استیون منوشین وزیر خزانهداری جدید امریکا بیان میکند: «تردید ندارم که تحریمها ایران را پای میز مذاکره آورد» که نشان میدهد تصورات ذهنی دولت ترامپ با اوباما همخوانی و یکسانی دارد.
2ـ تیمهای تصمیمساز و تصمیمگیر دولت ترامپ با انتخاب مجدد حسن روحانی استراتژی سابق را بهکارگرفته که بر اساس آن «تحریم=مذاکره» است و چنانچه حلقه تحریم ـ تهدید علیه ایران تنگتر شود، دولت دوازدهم نسبت به مذاکره روی مسائل مناقشه برانگیز مانند «موشک»استقبال بیشتری از خود نشان خواهد داد.
به همین دلیل ترامپ تنها دو هفته پس از آغاز به کار دولت خود نخستین تحریم ضد ایرانی را با قراردادن نام 13 فرد و 12 شرکت مرتبط با برنامه موشکی ایران درلیست آغاز کرد و از آن زمان تاکنون چند تحریم مهم را در دستور کار قرار داده که از جمله آن «افزودن نام 30شرکت و فرد خارجی به بهانه انتقال فناوریهای حساس به ایران»و«وضع چندباره تحریمهای جدید حقوق بشری»علیه کشورمان است.
بهکارگیری و تکرار استراتژی دولت اوباما توسط ترامپ نشان میدهد که تصمیم سازان دولت جدید این کشور محاسبات دقیق و رفتارسنجی مناسبی از نوع تفکرات دیپلماسی دولت یازدهم دارند و اطمینان دارند که بدون ایجاد مزاحمت از سوی طرف ایرانی میتوانند با وضع قوانین جدید «روح و جسم» برجام را نقض و با برخی از رایزنیهای دیپلماتیک، حس امیدواری را در طرف ایرانی برای شروع مذاکرات جدید همچنان زنده نگه دارند.
3ـ رویه و رویکردهای دیپلماسی دولت یازدهم واستمرار آن در دولت دوازدهم این احساس امیدواری را نیز بهوجود آورده که میتوان با ایران درباره برجام مذاکره مجدد داشت و درباره جرح و تعدیل آن گفتوگو کرد، آن هم در حالی که ایران با «دست خالی و بدون برگ بازی» جهت اعمال نظر خود باید در دورهای جدید از مذاکرات با طرف امریکایی حاضر شود چرا که از غنی سازی20درصد گرفته تا رآکتور آب سنگین اراک را در مذاکرات خود با دولت اوباما واگذار کرده است.
ترامپ برهمین اساس اصل مذاکره مجدد با ایران درباره برجام و ضرورت جرح و تعدیل آن را به شورای امنیت کاخ سفید واگذار کرده که در هفتههای آتی به این درخواست پاسخ روشن خواهد داد.
4ـ برداشت یکسان دولتمردان ترامپ و اوباما نتیجه یک اشتباه استراتژیک در دولت یازدهم است که چنانچه این اشتباه درطول دولت دوازدهم تکرار شود، نتیجه آن «متراکم وحجیم شدن تحریم و تهدیدات بینالمللی»علیه کشورمان خواهد شد.
به همین دلیل است که مقامات رسمی دولت ترامپ همانند دولت گذشته این کشور ابزار چند وجهی را در دستور کار قرار دادهاند که بر اساس آن «توسعه تحریم هاـ افزایش تهدیدات» باید همزمان با طرح مطالبات خاص از حسن روحانی در بحث «تروریسم» و «توان موشکی» وهمچنین «نگارش مجدد برجام»صورت بپذیرد.
از جمله خواستههای متعدد دولتمردان امریکایی از دولت منتخب کشورمان را میتوان طی10روز اخیرمشاهده کرد ؛استیون منوشین، وزیر خزانهداری امریکا: «از تمامی اختیاراتم برای وضع تحریمهای بیشتر علیه ایران استفاده میکنم»، ناتانیل تک سخنگوی عربزبان وزارت خارجه امریکا: «ما امیدواریم که روحانی، به روند آزمایشهای موشکهای بالستیک پایان دهد و حق آزادی بیان و تجمع را به ایرانیها باز گرداند»، و تیلرسون بیان میکند: «امکانات دفاعی اعراب خلیج فارس را برای جلوگیری از نفوذ ایران تقویت میکنیم.»
اشتباه استراتژیک دولت دوازدهم میتواند تکرار رفتار و مواضع دولتمردان یازدهم باشد و چنانچه برخی از گزارهها در ماههای آتی تکرار شود، نه تنها حجم انبوهی از تحریمهای ضد ایرانی توسط کنگره و دولت ترامپ وضع خواهد شد بلکه ایران بار دیگر وبا توسل به برخی از قوانین حقوق بینالملل محور شرارت شناخته خواهد شد کمااینکه در 18ماه پس از روز اجرای برجام سیاستمداران غربی همواره ایران را کشوری «ضد صلح، ثبات و امنیت بینالمللی» معرفی کردهاند.
مهمترین گزارههایی را که در دیپلماسی دولت یازدهم نهادینه شد و در صورت تکرار در دولت دوازدهم پیامدهای منفی را با خود به همراه خواهد داشت، میتوان تیتروار بیان کرد:
«نقضهای مکرر برجام توسط امریکا با پاسخ هم سطح، هم وزن و متناسب از سوی دستگاه سیاست خارجه کشورمان مواجه نشد»، «با وضع قوانینی مانند محدودیت ورود شهروندان38 کشور به ایران، دولت از مراجع چهارگانه پیش بینی شده حل و فصل اختلافات در متن برجام مسئله را پیگیری نکرد»، «در مقابل تهدیدات نظامی طرف مقابل سکوت کرد»، «اصل مذاکره با امریکا بر سر مسائل مختلف را پذیرفت و در تریبونهای مختلف به طرف غربی پالس مذاکره داد»، «با وجودی که نه تنها تحریمهای هستهای تعلیق و لغو نشد بلکه برجام نیز لغو شد از برجام به عنوان یک توافق مطلوب بینالمللی یاد شد» و«در مناظرات انتخاباتی نسبت به مانور اقتدار دفاعی انتقاد شد.»