همه آنهایی که مناظره دوم نامزدهای ریاست جمهوری را دیده اند احتمالا موضوعی نظرشان را جلب کرده است : «لبخند زدن روحانی در مقابل انتقاد سایر نامزدها». لبخندهایی که یقینا برنامه ریزی شده بود و موکد. اتفاقی که در مناظره اول نیفتاد و احتمالا مشاوران روحانی به او تاکید کرده بودند که لبخند زدن دربرابر نقد رقبا را فراموش نکند.
اما چرا روحانی لبخند میزد؟ واقعیت این است که لبخندهای او حرف ها و تحلیل های زیادی در پس خود داشت . حرف ها و دلیل هایی که شاید بشود آنها را به چند بخش مهم تقسیم کرد:
1- روحانی در مناظره اول استرس و اضطراب زیادی داشت و گاهی چنان عصبانی میشد که دست هایش می لرزید. لرزشی که از نگاه دوربینها دور نماند و با بزرگنمایی تصاویر معلوم شد که عصبیت و لرزش دست رییس جمهور مستقر تا چه اندازه زیاد بوده است. حکایت لرزش دست و عصبیت روحانی، تا اندازه ای بین مردم پخش شد که گروه خط دهنده روحانی را واداشت تا اعلام کنند لرزش دستهای روحانی ناشی از یک بیماری کهنه و قدیمی است. بیماری قدیمی و کهنه ای که البته در این چهار سال مردم نمودش را ندیده بودند و حتی در زمان مذاکرات هسته ای هم اثری از آن نبود (که اگر بود بدون شک از نگاه خبرنگاران تیزبین های خارجی دور نمی ماند) اما به ناگاه در زمان مناظره های تلویزیونی خودش را نشان داد.
2-معمولا در دعواهای دیپلماتیک عکس العمل طرفی که در موضع ضعف است اهمیت چندباره ای می یابد و آگراندیسمان میشود. در مناظره دوم هم از میان 6 نامزد، حسن روحانی بیش از همه مورد نقد بود و عملکرد 4 ساله اش باعث شده بود تا ضعیف تر از بقیه باشد. با این احوال روحانی مشاوران زیادی دارد که اهل دیپلماسی هستند و میدانند که باید راهی برای پوشاندن این ضعف بیابند. راهکار آنها هم لبخند دیپلماتیک بود. لبخندی که در دعاوی اینچنینی و در زمان جولان طرف منتقد یا مخالف برای تحقیر یا کم کردن روحیه او بکار میرود. لبخندی که کارکردش پوشاندن عصبیت و خشمی بود که میتوانست چهره روحانی را بیش ار پیش مخدوش سازد.
3-یکی از رقبای روحانی، میرسلیم است. بسیاری از مردم و حتی طرفداران روحانی در این چند روز میرسلیم را به عنوان فرهیخته ای دانا و با شمایل معلمی دلسوز شناخته اند و به او که انسان شریفی است اما احتمالا رای نخواهد آورد احترام گذاشته اند. اما حالا و در مناظره دوم ، وزیر ارشاد دولت پنجم داشت صریح و بی پرده روحانی را به نقد ناپذیری متهم میکرد. او میگفت روحانی منتقدانش را با الفاظی نظیر بی سواد، کودک،بی شناسنامه،جیب بر، بزدل، عقب مانده و...خطاب کرده است.
روحانی به اندازه کافی از عصبانیت و نقد ناپذیریش ضربه خورده بود. دیگر جایی برای خوردن ضربه دوباره از ان ناحیه نداشت. خصوصا با حرفهایی که میرسلیم زده بود و مردم را نسبت به عدم انتقادپذیری روحانی آگاه ترکرده بود. روحانی در این مناظره اگر لبخند نمیزد و دوباره عصبانی میشد و دستهایش میلرزید، ضربه بدی میخورد و این را طراحان نقش روحانی خوب می دانستند.
4-بر اساس افشاگری دهباشی-سازنده فیلمهای انتخاباتی دوره گذشته روحانی- در چند روز گذشته، اغلب آنچه روحانی در دوره گذشته، مقابل مردم گفته بود صرفا یک بازی و شو بود.
دهباشی در چند روز گذشته با این بیان که متنهای سخنرانی حجتالاسلام روحانی را در سال 92 مینوشته است، خاطرنشان میکند: 27-28 جمله طراحی شده بود که قرار بود آقای روحانی بگوید. مثلاً جملهی "هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد هم چرخ زندگی مردم" را من طراحی کرده بودم و میخواستیم به هر صورت که شده آقای روحانی بگوید. همچنین من جملهی "من سردار نیستم، وکیلم" را طراحی کرده بودم که آقای روحانی کمی آن را اصلاح کرد و گفت: "من سرهنگ نیستم، حقوقدانم" این جملات برای من بود.
دهباشی همچنین به روز حضور روحانی در گفتوگوی ویژه خبری شبکه دو اشاره میکند و میگوید: در این برنامه بنایمان این بود که وقتی مقابل آقای عابدینی(مجری) قرار گرفت، هرچه عابدینی میگوید رها کنیم و به تلویزیون حمله کنیم.
مسئول تبلیغات ستاد روحانی در سال 92 در ادامه نکته بسیار مهمی راجع به جملاتی که حجتالاسلام روحانی در فیلمی که در ماشین نشسته و جملاتی راجع به جامعه میگوید، بیان کرده است.
دهباشی درباره این جمله روحانی در آن فیلم که میگفت "من سالهاست که وقتی بین منزل و اداره تردد می کنم و مردم را می بینم و چهرهها را مطالعه میکنم می بینم چقدر گرفته و چقدر عبوس است و خنده در چهرهها نیست"؛ تاکید میکند که این جمله هم متعلق به روحانی و واقعی نبوده بلکه این جمله را خودش (دهباشی) به او یاد داده است تا بگوید.
روحانی که نقش بازی کردنش در سال 92 لو رفته بود شاید حالا در سال 96 با لبخند زدن به رقبایش و تضعیف کردن روحیه شان سعی داشت اینطور القا کند که همه اینها نمایش است و رقبای او هم مانند روحانی ( به ظن او ) نقش بازی می کنند.
5-در اغلب موارد نقدهای سایر نامزدها و منتقدها تا اندازه ای درست و منطقی بود که روحانی حس میکرد دارد هر آنچه رشته است و شعار داده است پنبه می شود و تنها راه گریزش این بود که تلاش کند تا ذهن مردم بجای منعطف شدن به نقدهای منتقدان به سوی او بچرخد و لبخند تصنعی که طراحان نقشش طراحی کرده بودند ضربه و تیزی نقدها را کم کند.
با همه این احوال به نظر می رسد این لبخندها دیگر کارایی نخواهند داشت و طراحان نقش رییس جمهور باید کنش و واکنشهایی متفاوت برای رییس جمهور مستقر طراحی کنند. کنش و واکنشهایی که تا امروز کمکی به روحانی نکرده اند.