جمعی از فعالان سیاسی کشور در نامه ای خطاب به عبدالعلی علی عسکری رپیس سازمان صدا و سیما با تاکید بر این که انتظار جامعه و مردم انقلابی از رسانۀ ملی، فراهم آوردن بستر آگاهی و حمایت از ارزشهای انقلاب اسلامی است، گفتند: آمادگی داریم که به جای بحث یک طرفه به مناظره با نمایندگان دولت فعلی در بارۀ واقعیتهای گذشته و جاری بپردازیم.
متن این نامه به شرح ذیل است:
«بسمه تعالی
ریاست محترم سازمان صدا و سیما- جناب آقای دکتر عبدالعلی علیعسکری
با سلام
مدتی است شاهدیم که مسئولان دولتی فعلی که کارنامۀ آنها در دو دولت اسبق (مشهور به سازندگی و اصلاحات) مشخص است، بی محابا و ناجوانمردانه و یک طرفه به انتقاد و سیاه نمائی عملکرد دولت گذشته (دولت نهم و دهم) کمر بستهاند، و این در حالی است که حال مرتباً از دستاوردهای دولت سابق به نام خود بهرهبرداری کرده و افتتاح می کنند و متأسفانه صدا و سیما نیز با دادن تریبون یک طرفه به آنها به این امر کمک میکند؛ در حالی که برای تیمی که در دولت نهم و دهم با تلاش شبانه روزی و بدون دریافت حقوقهای نجومی کار کرده اند، هیچگاه فرصتی ایجاد نکرده که به خلافگوئی آنها پاسخ دهد. کاندیدای محترمی که رئیس دولت فعلی است و کاندیدای مکمل او مرتب با تقطیعهای آماری و بعضاً نادرست و سیاه نمائی، به جای پاسخ به مردم در بارۀ کارنامۀ خود میکوشند، با تبلیغات، تخریب و مظلوم نمایی، افکار عمومی را از ارزیابی عملکرد خود منحرف سازند.
دولت یازدهم با شعار اقتصادی و سیاه نمائی افراطی و تند از گذشته و نقد انقلاب روی کار آمد و این روندی است که در طول عمر دولت استمرار یافته است. این در حالی است که بعد از دوره دفاع مقدس، به جز دوره هشت ساله دولتهای نهم و دهم، به مدت ۲۰ سال، سه دولت هم راستا در اختیار این گروه بودهاند و بسیاری از نارساییهایی که در طول سالها مردم را آزرده است، محصول عملکرد آنهاست؛ اما با انحصارطلبی، میکوشند که با هر ابزار داخلی و خارجی، و از جمله متأسفانه بعضاً با زیر سؤال بردن ارزشها و گرفتن ژست اپوزیسیون نظام شرایطی فراهم آورند که کارنامۀ عملکردی آنها برای مردم آشکار نشود.
کارشناسان مطلع اقتصادی میدانند که وضعیت اقتصادی که این دولت در حال انتقال آن است بسیار نامناسب است و از این رو، لازم است که اطلاعات درست از وضعیت کشور در اختیار مردم آگاه و انقلابی قرار گیرد. اگر چه بصیرت مردم و آن چه در عمل دیدهاند و میبینند، خدمتگزار را از مدعی باز خواهد شناساند، اما حقوق شهروندی و وظیفه تاریخی رسانۀ ملی ایجاب میکند که واقعیتها را به اطلاع مردم برساند. نمونه آن که، اگر چه دولت یازدهم کارنامۀ مناسبی در ارائه آمار و اطلاعات ندارد، اما آمارهای تولیدی دستگاههای این دولت (بانک مرکزی، مرکز آمار، سایر دستگاهها) و نیز گزارش تفریغ بودجه دیوان محاسبات ناکارآمدیهایی را که مردم به عینه احساس میکنند، تأیید می کند.
مردم باید بدانند کل منابعی که در سه سال و نیم در اختیار این دولت بوده یعنی حدود ۶۸۰ هزار میلیارد تومان بیش از کل منابع یا مصارف ۸ سال دولت قبل است. آیا نبایستی سؤال کرد این منابع کجا هزینه شده است؟
مردم باید بدانند هزینۀ جاری این دولت در سال ۹۵ حدود ۲۰۰ هزارمیلیارد تومان گردیده که نزدیک به ۵/۲ برابر هزینۀ جاری سال آخر دولت دهم بوده، آیا نبایستی سؤال کرد در شرایط تحریم این ریخت و پاش چه دلیلی دارد؟ آیا میدانید این جهش لجام گسیخته در هزینۀ جاری، آینده کشور را با بحران جدی روبرو خواهد ساخت؟
آیا مردم نباید بدانند نسبت بودجه عمرانی در این دولت به حدود ۱۰ درصد از کل مصارف رسیده و این میزان حتی پاسخگوی انجام تعدیل سنواتی در پروژههای ملی و استانی نیز نمیباشد؟ آیا نبایستی سؤال شود با این وضعیت تخصیص هزینههای عمرانی، چگونه هر روز یک پروژه افتتاح میشود؟ آیا این دولت با سیاه نمائی عملکرد دولت گذشته، با دستاوردهای آن عکس یادگاری نمیگیرد؟ واقعاً افتتاح پروژههای عمرانی در استانهای مختلف نتیجه تلاش شبانه روزی دولت گذشته نیست؟
آیا مردم نباید بدانند دولت فعلی تا پایان سال ۹۵ هر بشکه نفت را بطور متوسط با قیمتی معادل ۶۵ دلار فروخته و با تسعیر نرخ ارز بیش از سه هزار تومان سهم دولت را با نرخ بیش از ۳۰۰۰ تومان به خزانه واریز نموده است در صورتیکه در دولت قبل با قیمت متوسط ۷۹ دلار به فروش رسیده و با متوسط نرخ تسعیر ۱۰۰۰ تومان به دولت تخصیص یافته است؟
آیا مردم نباید بدانند مجموع درآمد ریالی ۸ سال دولت قبل کمتر از دولت یازدهم بوده است؟ بنابراین چرا بایستی شاهد مظلوم نمائی رئیس دولت در رسانۀ ملی بوده و به صورت مکرر ادعا شود که دولت فعلی با نفت ۲۵ دلاری و دولت قبل با نفت ۱۴۰ دلاری کشور را اداره نموده است؟ به واقع دلایل این خلاف گوئی چیست؟ آیا نباید مخارج سرسام آور دولت فعلی برای مردم شفاف سازی شود؟
مردم باید بدانند دولت فعلی با بیانضباطی و به صورت غیر قانونی از صندوق توسعه ملی و ذخایر بانک مرکزی برداشت نموده و علاوه بر آن بالغ بر ۲۱۰ هزار میلیارد تومان که بیش از دو برابر بدهی مجموع دولتهای گذشته است به سیستم بانکی بدهکار شده است؟ آیا نباید معلوم شود این منابع چگونه هزینه شده و بانکها و صندوقها با چه وضعیتی و با چه میزان بدهی و معوقات افزایش یافته به دولت بعد منتقل میشود؟
آیا مردم نباید بدانند دولت محترم برای تأمین هزینههای جاری خود با انتشار اوراق مشارکت و اسناد خزانه و بدون توجه به آثار و تبعات آن در آینده صرفاً کشور را اداره و بدون آنکه حرکتی در جهت توسعۀ پروژههای عمرانی و اشتغال بردارد، نسلهای آتی را بدهکار کرده است؟ آیا مردم میدانند دولت فعلی بجای خلق ثروت برای آنها و نسلهای بعد، انبوهی از بدهی را ایجاد نموده است؟
مردم باید بدانند که بیش از ۵۵ میلیارد دلار از سرمایۀ صندوق توسعه ملی در دولت دهم واریز شده و با موجودی بیش از ۳۵ میلیارد دلار تحویل دولت فعلی شده است. در صورتیکه کل مبلغ واریزی دولت فعلی به حساب صندوق ۲۰ میلیارد دلار بوده است. دلایل ادعای خالی بودن صندوق توسعۀ ملی توسط رئیس دولت چیست؟ و چرا دولت بجای سرمایهگذاری مولد و زاینده اقتصادی از محل منابع صندوق، بدنبال تاراج منابع بین نسلی است؟
آیا مردم نباید بدانند دولت در سازمان تأمین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی چه میکند؟ آیا مردم میدانند سازمان تأمین اجتماعی بجای پاسخگویی به ذینفعان خود تبدیل به باشگاه سیاسی دولت شده است؟ آیا میدانند این سازمان با بیش از ۱۳۰ هزار میلیارد تومان بدهی و سه برابر شدن آن ظرف سه سال و نیم گذشته تبدیل به سازمانی ناکارآمد شده است؟ و این در حالی است که طی دو سال اخیر این سازمان برای انجام مأموریت خود مجبور شده به دلیل طلبهای وصول نشده از دولت حدود ۱۹ هزارمیلیارد تومان وام از بانکها بگیرد که در بازپرداخت آن با دشواری روبروست.
مردم باید بدانند وقتی صحبت از تکمیل مسکن مهر، ازدواج جوانان و حمایت از واحدهای تولیدی میشود، دولت فعلی ادعای عدم وجود منابع میکند، در صورتیکه حجم نقدینگی تولید شده در این دولت بالغ بر ۱۲۵۰ هزارمیلیارد تومان بوده و یا به عبارتی بیش از ۵/۲ برابر نقدینگی مجموع دولتهای گذشته شده است. آیا نبایستی سؤال کرد این نقدینگی چگونه مدیریت میشود؟ چگونه هزینه میشود؟ در اختیار چه کسانی است؟ و آیا مردم میدانند با خلق هر بخش از نقدینگی سامان یافته، تعداد کثیری از هموطنانمان زیر خط فقر قرار میگیرند؟
گذشته از مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بوجود آمده، دهها مورد دیگر از نکات و شاخصها (از جمله رکود، بیکاری، رشد اقتصادی، فاصلۀ طبقاتی(ضریب جینی)، جذب سرمایهگذاری، بهرهوری، مسکن، اشتغال- به خصوص اشتغال جوانان و فارغ التحصیلان) و ... حاکی از کارنامۀ ضعیف اقتصادی این دولت است، اما متأسفانه میکوشند با ظاهرسازی و قلب واقعیت و البته تا حدی با همراهی صداو سیما، چهره واقعی وضعیت اقتصادی کشور را در پایان دورۀ کاری خود پنهان کنند و در این راه، با کمک رسانههای خارجی و داخلی به جای پاسخگوئی عملکرد خود به سیاه نمائی گذشته و تضعیف روحیۀ انقلابی میپردازند.
این نوع برخورد، همان انحصارطلبی را به یاد میآورد که در سال ۸۸ با همکاری سرویسهای بیگانه، عزت و اقتدار و عظمت حضور ۸۵ درصدی مردم در رأیگیری را در پای مطامع گروهی و جناحی قربانی کرده و با ۸ ماه اغتشاش و آشوب و از بین بردن اموال عمومی خواهان ادامۀ سیطرۀ خود خواهانه خود بر دولت بودند. البته حقوق شهروندی ایجاب میکرد صدا و سیما خسارات وارده بر مردم و کشور را از ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و بخصوص تشدید تحریم های حاصل از سناریوی فتنه را به اطلاع مردم برساند و نه این که با سکوت نسبی، آن را تبدیل به وضعیت مشابه هولوکاست در اروپا نماید که به کسی اجازۀ صحبت در موردآن را نمیدهند؟ آیا صداوسیما به وظیفۀ تاریخی خود عمل کرده است؟ آیا این حق مردم نبود که ابعاد این خسارت را که کشور را به لبۀ پرتگاه برد، بدانند؟ آیا اگر این کار انجام شده بود، عدهای که خود تشدید کنندۀ تحریم بوده امروز میتوانستند با حمایت و سکوت دولت، خود را قهرمان مقابله با تحریمها جا بزنند؟
آیا جای سؤال نیست که چرا رسانههای بیگانه، در تخریب عملکرد گذشتۀ نظام و دولتهای قبلی با این دولت هم صدا میشوند؟ و چرا در مقابل از این دولت و ادامه کار آن حمایت میکنند؟ آیا وظیفه رسانۀ ملی نیست که وضعیت را تحلیل کرده و به آگاهی مردم برساند؟
امروز متأسفانه مقامات دولت یازدهم با به دست گرفتن تریبون یکطرفه به گونهای طلبکارانه و با رویکرد اشرافی و با ژست صاحبان همیشگی حکومت، و نه نمایندگان موقتی مردم، میکوشند با تخریب دیگران از بیان جزئیات عملکرد خود فرار کنند. در این راستا حتی به ایفای نقشهائی که کارگردانان هنری به آنها پیشنهاد کردهاند متن داده و احساسات مردم را نیز به بازی میگیرند. لذا در مقابل این موج تخریب مداوم، مقتضی است بنابر موازین قانونی ترتیبی اتخاذ فرمائید که فرصت مناسبی به تیم دولت قبلی داده شود تا با استناد به آمار و ارقام همین دولت به موارد قلب واقعیت این افراد پاسخ داده شود و قضاوت به مردم آگاه سپرده شود.
طبعاً تصدیق میفرمایید که انتظار جامعه و مردم انقلابی از رسانۀ ملی، فراهم آوردن بستر آگاهی و حمایت از ارزشهای انقلاب اسلامی، از جمله ارائه واقعیتها و تقویت امید (و نه نشر سیاه نمایی و قلب واقعیت) است. بر این اساس، ما حتی آمادگی داریم که به جای بحث یک طرفه به مناظره با نمایندگان دولت فعلی در بارۀ واقعیتهای گذشته و جاری بپردازیم.
اقدام سریع و دستور قاطع جنابعالی در این زمینه مورد انتظار است.
و منه التوفیق
با تقدیم احترام امضاء کنندگان
سید مسعود میرکاظمی
رضا تقی پور
محمد سلیمانی
محمد مهدی زاهدی
مهدی غضنفری
کامران دانشجو
علی اکبر محرابیان
کامران باقری لنکرانی
رستم قاسمی
مجید نامجو
علیرضا علی احمدی
محمد عباسی
سید محمد حسینی
حیدر مصلحی
اسدالله عباسی
محمد حسن طریقت منفرد
عبدالرضا مصری
علی نیکزاد
صادق محصولی
سید مهدی هاشمی
محمد ناظمی اردکانی
حمید رضا حاج بابایی
مصطفی محمد نجار
سید شمس الدین حسینی
محمد حسین صفار هرندی
احمد وحیدی
مهرداد بذرپاش
مسعود زریبافان
سید امیر منصور برقعی
محمود بهمنی
فریدون عباسی
سید احمد موسوی
زهره طبیب زاده
سید محمد رضا میرتاج الدینی
فاطمه واعظ جوادی