بازندههایی که همچون خود کلینتون تصوری حتی یحتمل از باخت نداشتند و حالا حتماً زمان لازم است تا خود را با شرایط جدید وفق دهند. هیلاری کلینتون، بازنده اصلی شکست را پذیرفته و به تعطیلاتی اجباری در جنگل پناه برده تا شاید این قدم زدن (مثل همان توصیههای روانشناسانه بیبیسی فارسی به معترضان انتخابات) باعث شود تا او راحتتر با نتیجه انتخابات کنار بیاید اما بازندههای دیگر چطور؟
حامیان افراطی برجام در ایران
همه دلهره حامیان برجام در ایران، افتادن اختیار برجام به دست یک جمهوریخواه بود. آنها همه چیز را با دموکراتها بسته بودند و در همه این ماهها و سالهای مذاکره جمهوریخواهان مخالف توافق با ایران سنگهای متعدد پیش روی برجامی انداختند که معتقد بودند برد ایران بوده است. حامیان ایرانی برجام حالا حاصل تلاشهای سه ساله برای ثمر دادن مذاکرات را در دستان کسی میبینند که اعتقاد چندانی به برجام ندارد.
این سو در ایران هم شاید خیلیها بعد از گذشت ماهها از اجرای برجام، دیگر آن اعتقاد فتحالفتوحی از برجام در ذهنشان رنگ باخته باشد اما واقعیت آن است که همان ویترین برجام هم به دردشان میخورد، وقتی فقط شش ماه تا انتخابات ریاست جمهوری باقیمانده و کاندیدای اصلیشان برای جلب نظر مردم، تکیهگاهی جز همین ویترین شکسته و ترک برداشته برجام ندارد.
با پیروزی دونالد ترامپ یعنی اختیار برجام حالا دست جمهوریخواهان مخالف برجام است و اینجا در ایران کسانی هستند که صرفنظر از غصه خوردن برای خدشه بر برجامی که آن را فتحالفتوح تصویر میکردند و برباد رفتن زحمات چند ساله برای شعار و مذاکره، باید جواب بدهند همه این مدت دقیقاً با حاکمیت امریکا مذاکره میکردند یا با دموکراتهای امریکایی که از قضا دولت را در دست داشتند؟ و چرا این برجامی که قرار بوده همه چیز، حتی آب خوردن را در ایران متحول کند و مثلاً اعجاب جهانیان را برانگیخته و استشمام فضای تازه است، آنقدری محکم تنظیم نشده که با تغییر حزب حاکم ایالات متحده تغییر نکند؟
رسانههای حامی هیلاری کلینتون
از ایران تا انگلیس و امریکا رسانههایی بودند که همه ماههای منتهی به روز انتخابات ریاست جمهوری امریکا برای هیلاری کلینتون تبلیغ میکردند. نظرسنجیهایی منتشر میکردند که ترامپ در آنها هیچ شانسی برای پیروزی نداشت. تحلیلهایشان همسو با هیلاری بود و علیه ترامپ. مناظرهها را هم طوری گزارش و تحلیل میکردند که کلینتون برنده آنها نشان داده شود.
افشاگریهای دموکراتها علیه ترامپ را با آب و تاب پوشش میدادند و از سانسور افشاگریها علیه هیلاری کلینتون ابایی نداشتند. اینجا در ایران سطح ابتذال و غیرحرفهایگری در روزنامهنگاری به جایی رسید که رسانههایی از اصلاحطلبان، ساعتهایی قبل از آغاز انتخابات در امریکا جشن پیروزی هیلاری کلینتون را شروع کردند و البته اعلام پیروزی در انتخابات 88 توسط میرحسین موسوی قبل از پایان رأیگیری را به یاد مخاطبان آوردند. ادعاهای بیطرفی برای بیبیسی و سیانان دیگر رسماً با شکست مواجه است. فقط کافی است کمی از آن کلیشه حرفهای دانستن این رسانهها فاصله بگیریم و از نو نگاه کنیم.
بیبیسی و سیانان باختهاند. نه فقط رئیسجمهور شدن هیلاری را، نه فقط ادعای بیطرفی را بلکه آنها حالا باید معترف باشند همان چهره دیوانهای که از ترامپ نشان میدادند، مورد پسند مردم امریکا برای ریاستجمهوریشان قرار گرفته است. حال برای حامیان ایرانی امریکا و بزککنندگان امریکا هم روزهای سخت آغاز شده است؛ بزک کسی که ماهها او را دیوانه و جنگطلب و مبتذل معرفی کردهاند، کار سختی است.
فمنیستها و آرزوی «خانم» رئیسجمهور گفتن
از بزرگترین بازندههای انتخابات اخیر امریکا فمنیستها بودند. همه رؤیاهای رنگیشان برای «زن» شدن رئیسجمهور ایالاتمتحده بر باد رفت. پیروزی هیلاری کلینتون برای آنها میتوانست بزرگترین برد همه سالهای حیاتشان باشد و با الگوسازی امریکا، فضا را برای به قدرت رسیدن سیاسی زنان در تمام جهان تحت تأثیر قرار دهند.
از جهت هیلاری کلینتون برای آنها صرف جنسیتش ارزشمند بود و نه آنچه میگوید یا میخواهد انجام دهد. اما حالا چه چیز مقابل آنهاست؟ نه تنها رئیسجمهور امریکا یک زن انتخاب نشده بلکه یک فرد ضد زن، با نگاه جنسی سخیف به زنان رئیسجمهور امریکا شده است و فکر کنید فمنیستها چقدر غمگینتر شدهاند وقتی در مصاحبه یکشنبه شب ترامپ دیدند که او گفت قصد دارد برای سقط جنین محدودیتهایی در نظر بگیرد.
یکی از روزنامههای ایرانی روز انتخابات امریکا تیتر زده بود که بعد از 240 سال آقای رئیسجمهور سخت است گفتن خانم رئیسجمهور!
فمنیستها این روزها اگر در خیابانهای کالیفرنیا (پایگاه سنتی دموکراتها) و دیگر ایالتهای معترض به نتیجه انتخابات مشغول آتشزدن پرچم امریکا و پرتاب کوکتل مولوتف و شعار دادن علیه ترامپ نباشند، لاجرم کنج انزوایشان نشستهاند و دو دوتا چهارتا میکنند که شاید متوجه شوند چه شد که نشد!
چه خبر از حامیان امریکایی فتنه سبز؟
تهران پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 ماهها آشوب و فتنه را متحمل شد، چون بازندهها حاضر به پذیرش باخت نبودند. این شورش با حمایت حزب حاکم امریکا (دموکراتها) همراه شد و جالب اینکه سبزها این حمایت خارجی را نه ننگ که چون افتخاری برای خود میدانستند. وقتی امریکا برای گروهی حکم کدخدا و آقای جهان را داشته باشد، لاجرم به حمایت او هم به خویش میبالند اما همین امریکا امروز در برابر معترضان به انتخاب دونالد ترامپ چه میکند؟
همان دموکراتهایی که آن روزها پشت سر موسوی و کروبی آتش بیار معرکه بودند، این روزها که حامیانشان کف خیابانهای شهرهای بزرگ امریکا هستند، چه میگویند؟ هیچ، حامیان دیروز سبزها، همین کلینتون و همین اوباما، امروز از حامیان خود میخواهند به نتیجه انتخابات احترام بگذارند، خیابانها را ترک کرده و به خانههای خود برگردند. به همین سادگی، همه منافع ملی را درک میکنند و نمیتوانند مثل موسوی و کروبی باشند و به خاطر قدرتطلبی و جاهطلبی، کل کشور را قربانی کنند. فتنهگران 88 اگر خوب نگاه کنند، باختهاند، همه چیز را...