برای اینکه به پاسخ این پرسش دست یابیم از چند نفر که در حوزه سیاست مشغول به کار هستند، پرسیدیم که در ادامه به ترتیب نظر هر یک را برای شما منعکس کردهایم.
حسن مینهاج، خبرنگار، دیلی شو
به نظرم الکساندر همیلتون [نخستین وزیر خزانهداری و از بنیانگذاران ایالات متحده آمریکا که نقش اصلی را در نگارش مجموعه مقالات فدرالیست - اثر بسیار تأثیرگذار بر تدوین قانون اساسی و نظام حکومتی ایالات متحده - داشت. او نماینده ایالت نیویورک در مجلس قانونگذاری و کنگره قانون اساسی و از مدافعان قانون اساسی ایالات متحده و جایگزینی فدراسیون آمریکا به جای کنفدراسیون آن هنگام بود. او در جنگهای استقلال نیز مشارکت داشت و در سالهای ۱۷۹۹ و ۱۸۰۰ میلادی فرمانده ارتش این کشور بود]؛ مهاجری که به آمریکا آمد تا رد پایش را برای همیشه روی تاریخ این کشور بگذارد. تاثیر او بر سیاست و موسسات مالی را نمیتوان نادیده گرفت.
بلیمی یانگ، بازیگر، سریال اسکندل (در نقش سناتور ملی گرانت)
گرچه شخصیتهای شروری در تاریخ آمدهاند و هر کدام تاثیر زیادی بر دنیا داشتهاند، اما شخصا دوست دارم کسی را انتخاب کنم که تاثیر زیادی در ساخت دنیا داشت تا تخریب آن. به همین خاطر، همیشه برای گاندی احترام خاصی قائل بودهام. او گفته که «اگر بتوانیم خودمان را تغییر دهیم، گرایشات موجود در جهان نیز تغییر خواهند کرد.» البته علاوه بر گاندی، الکساندر همیلتون هم برایم خیلی مهم است.
جاشوآ مالینا، مجری، هفتهنامه وست ویک
آگوستوس، امپراتور روم باستان؟ برقرارکننده صلح. ایندیرا گاندی؟ تغییردهنده تمام معادلات. آبراهام لینکلن، کلاهش را دوست دارم! اما [برای آمریکا] فقط یک نفر به درد واشنگتن میخورد: الکساندر همیلتون! او حزب سیاسی خودش را تاسیس کرد و اولین وزیر خزانهداری آمریکا شد. ما 200 سال بعد هم شاهد آثار فعالیتهای سیاسی او هستیم.
اندرو اسکات کوپر
کوروش کبیر در سال 550 پیش از میلاد قدرت را در دست گرفت و امپراتوری هخامنشیان را بنیان نهاد. این امپراتوری به نخستین ابرقدرت جهان بدل گشت. منشور به جای مانده از او نیز امروزه برای حمایت از حقوق بشر استفاده میشود. کوروش هم کبیر بود و هم بهترین.
ریک بیر، مولف کتاب "رقیب تا لحظه مرگ"
جان آدامز دومین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا است. هنگام اعلام استقلال آمریکا برخی از نمایندگان کنگره قارهای که تمایل چندانی برای اعلام استقلال آمریکا نداشتند، توسط جان آدامز ترغیب شدند. جفرسون و هنکاک نیز دخیل بودند اما اگر "پدران بنیانگذار" آمریکا حضور نداشتند، هیچ یک از این فعالیتها به ثمر نمینشست.
جین هامپتون کوک، مولف کتاب "به آتش کشیدن کاخ سفید"
جیمز مدیسون پیشگام ایده تالیف قانون اساسی ایالات متحده بود؛ او به همراه توماس جفرسون حزب سیاسیاش را تاسیس کرد.
جان میگام، مولف کتاب "تقدیر و قدرت"
پونتیوس پیلاطس، حاکم یهودا در بین سالهای ۲۶ تا ۳۶ پس از میلاد بود. او بسیار بیرحم و ظالم بود. شهرت وی بیشتر به علت محاکمه حضرت عیسی بود که در نتیجه به حکم تصلیب وی انجامید.
مارک استاینبرگ، استاد تاریخ، دانشگاه ایلینوی
لنین. درست است که مارکس بستر مناسب برای «مفاهیم کمونیسم» را ایجاد کرد اما این مفاهیم زمانی جان گرفت و از خیابانها به تالارهای قدرت – نه تنها در اروپا – رفت که یک رهبر سیاسی کاریزماتیک، فرصت طلب و باهوش مانند لنین وارد میدان شد و معادلات را از نو نوشت.
تونی گلدوین، بازیگر، سریال اسکندل (در نقش رئیس جمهور فیتزجرالد گرانت)
نلسون ماندلا به رغم 27 سال حبس و سرکوب مادامالعمر توسط رهبران نژادپرست آفریقای جنوبی توانست سرنوشت آفریقای جنوبی را از طریق اعتقاد به "برادری انسانها" تغییر دهد. «کمیسیون حقیقت و آشتی» افریقای جنوبی از جمله یادگارهای بزرگ ماندلا و متجلی قدرت بخشش انسانها است.
اندرو رابرتس، مولف کتاب «اساتید و فرماندهان»
وینستون چرچیل؛ زیرا او مردم بریتانیا را مجاب کرد تا پیش از ورود آمریکا به جنگ در مقابل نازیها بایستند.
دیوید پیستروزا، تاریخدان
پونتیوس پیلاطس؛ او در مورد بزرگترین اتفاق تاریخ تصمیمگیری کرد. سیاستمداران از آن پس، همچون پیلاطس، بیگناهان را محکوم کرده، باج خود را دریافت کرده و سپس خودشان را از تصمیم اتخاذ شده کنار کشیدهاند.