تیمورتاش از هنگام روی کارآمدن رژیم پهلوی اول به عنوان مقتدرترین فرد ایران پس از شاه شناخته میشد و در به قدرت رسیدن رضاشاه نیز نقشی درخور توجه داشت. اما چرا به یکباره ستاره بخت تیمورتاش رو به افول رفت و در نهایت در سال 1312با دستور رضاشاهبه قتل رسید؟!
فرایند سیاسی روی کار آمدن رضاشاه در پیوند با کمک و همراهی عوامل داخلی و خارجی صورت گرفت. در این خصوص صرفنظر از نقش انگلیس به عنوان مهمترین بازیگر خارجی، تلاش برخی از سیاستمداران و رجال داخل کشور نیز در به قدرت رسیدن رضاشاه حائز اهمیت است.
شکلگیری نظام پهلوی در داخل کشور وامدار تلاش مثلث قدرتی متشکل از داور، نصرت الدوله و تیمورتاش بود که در رسیدن رضاخان به سلطنت نقشآفرینی بسیاری کردند و در رأس آنها تیمورتاش قرار داشت.
عبدالحسین تیمورتاش همچون پدرش از زمینداران بزرگ خراسان بود و موقعیت مالی خوب پدر سبب شد تا در کودکی برای تحصیل راهی سن پطرزبورگ روسیه شود و در یکی از مدارس نظامی آن شهر تحصیل کند.
تیمورتاش بعد از پایان تحصیلاتش به ایران بازگشت و از همان زمان با حضور در وزارت خارجه پای در صحنه سیاست گذاشت. تیمورتاش به باور دوست و دشمن شم سیاسی بالایی داشت و در جریان کودتای سوم اسفند 1299 و تغییر نظام سیاسی از قاجار به پهلوی در کنار رضاشاه ایستاد تا خدمتی بزرگ به خاندان پهلوی کرده باشد. خدمتی که رضاشاه مزدش را با انتخاب تیمورتاش به عنوان وزیر دربار خود جبران کرد. همه چیز برای تیمورتاش به خوبی پیش میرفت؛ همه او را پس از رضاشاه به عنوان دومین مرد مقتدر دستگاه پهلوی میشناختند تا جایی که رضاشاه زمانی گفته بود «حرف تیمور حرف من است!»اما به تدریج این اعتماد کسب شده دستخوش فراموشی شد تا در نهایت از کار برکنار و بعد از مدتی حضور در زندان به قتل رسید.
در باب دلایل برکناری و قتل تیمورتاش گمانهای بسیاری مطرح شده است اما به نظر میرسد برای واکاوی دقیق و جامع در این خصوص باید به مجموعهای از عوامل داخلی و خارجی اشاره کرد که در کنار یکدیگر حذف تیمورتاش از صحنه قدرت را رقم زدند.
فساد مالی
دلیل رسمی برکناری و محاکمه تیمورتاش فساد مالی او عنوان شده است. واگذاری انحصاری تجارت تریاک به امینالتجار اصفهانی در سال 1310 بهانه اصلی دادگاهی شدن تیمورتاش بود.
امینالتجار در واقع به اجبار مأموران رضاشاه اعلام کرد که به تیمورتاش رشوه داده است. برخی گزارشها و تحقیقات نیز از کم شدن دارایی خزانه خبر میداد و با مطرح شدن قرارداد 1919 ایران و انگلیس پای تیمورتاش هم به ماجرای فساد مالی باز شده بود.
در این قرارداد 130 هزار پوند از سوی انگلیس به امضاکنندگان پرداخت شده بود که خزانه دولت رنگ آن را ندید. این موضوع از نظر شاهی که تشنه ثروت بود دور نماند و چندی بعد حکم دستگیری فیروز دوست تیمورتاش و وزیر مالیه را صادر کرد.
تبعات بعدی دستگیری فیروز برای تیمورتاش تغییر در دولت و انتصاب افراد جدید از سوی شاه بود تا از کنترل تیمورتاش کاسته و به نوعی سدی در برابر نفوذ او ایجاد کند. در این میان شایعات بسیاری نیز در خصوص همدستی تیمورتاش در اختلاس سه میلیون تومانی رییس وقت بانک ملی و معاونش منتشر شد.
با توجه به خواست رضاشاه دادگاه تیمورتاش به سرعت حکم او را صادر کرد و در نهایت او به دلیل ارتشا به 3 سال حبس و به دلیل کلاهبرداری نیز به دو سال حبس و پرداخت جریمه نقدی محکوم شد. در این خصوص که فساد مالی تیمورتاش محرز بوده است یا خیر با قطعیت نمیتوان سخن گفت اما بیتردید فساد مالی تنها دلیل اسمی برکناری و قتل تیمورتاش بوده است نه دلیل واقعی؛ زیرا بسیاری دیگر از چهرههای نزدیک به رضاشاه و دربار پهلوی فساد مالی داشتند اما نه تنها به قتل نرسیدند بلکه همچنان در زمره نزدیکان رضاشاه باقی ماندند بنابراین فساد مالی را باید تنها بهانهای برای حذف تیمورتاش از عرصه قدرت و قتل او به حساب آورد.
تمایل به روسها
حضور طولانی مدت تیمورتاش در روسیه به هنگام تحصیل عاملی بود تا او در برخی محافل سیاسی و رسانهای به عنوان چهرهای نزدیک به روسیه شناخته شود. این حدس و گمانها البته بیدلیل نبود. «تیمورتاش همواره بر این باور بود که روسیه، چه تزاری و چه شوروی، در موقعیتی است که اگر اراده کند میتواند ایران را بسازد یا نابود کند و کنارآمدن با رهبران روسیه باید سیاست اصلی ایران باشد. در نتیجه همین سیاستِ تیمورتاش، ایران امتیاز شیلات دریای خزر را با شرایط دلخواه مسکو به آن کشور اعطا کرد؛ و در اول اکتبر 1927 نیز یک عهدنامه امنیتی و پیمان بیطرفی با روسیه به امضا رساند.»1
سیاست و مناسبات دوستانه با روسیه و از سوی دیگر به نتیجه نرسیدن مذاکرات دوجانبه با انگلستان بر سر مسائلی همچون نفت و حضور در منطقه خلیج فارس موجب شد تا انگلیسیها به شدت از وزیر دربار آزردهخاطر شوند تا جایی که مقامهای انگلیسی بارها تیمورتاش را عامل به نتیجه نرسیدن مذاکرات با ایران دانسته و در نهایت خواهان حذف او از صحنه قدرت سیاسی ایران شدند.
این خواسته زمانی که افرادی همچون فروغی و تقیزاده وارد دولت شدند و ورودشان موقعیت سیاسی تیمورتاش را تحت تاثیر قرار داد، به عمل نزدیکتر شد. در این میان انگلستان بهانه بسیار خوبی نیز برای متهم کردن تیمورتاش به جاسوسی یافت. «مهمترین این بهانهها افشاگریهای جاسوس شوروی، آقابکف بود که پس از فرار به فرانسه در دی ماه 1308 دست به انتشار خاطرات خود در روزنامه "لوماتن" فرانسه زد. وی، در خاطراتش از فردی به نام جاسوس شماره 4 که یکی از کارمندان وزارت فوائد عامه بود و با تیمورتاش هم نسبت داشت یاد میکند؛ همین اشارات وی باعث شد تا تیمورتاش در صحنه سیاست ایران از موقعیت شکنندهای برخوردار شود.»2
بدگمانی رضاشاه به تیمورتاش در نهایت به جایی رسید که ظن او به جاسوسی در دولت بیش از همه به تیمورتاش میرفت چه آنجا که انگلیسیها بر سر گم شدن کیف اسناد محرمانه تیمورتاش، او را به جاسوسی برای روسها متهم کردند و چه زمانی که شایعات در خصوص وجود جاسوس انگلیس در کابینه قوت گرفت و رضاشاه تیمورتاش را به عنوان «سوراخ کابینه» و عامل انگلیسیها معرفی کرد. روابط نزدیک با روسیه و اقدامات انگلیسیها در تخریب وجهه تیمورتاش در نهایت کار خود را کرد و عامل مهمی در برکناری او از قدرت و قتل او به دست رضاشاه شد.
هراس از قدرت فزاینده تیمورتاش
در نظام استبدادی این فرد مستبد است که حرف اول و آخر را میزند. رضاشاه هم از این قاعده مستثنی نبود و علاقهای به وجود افراد قدرتمند و توانا در کنار خود نداشت. به همین دلیل هنگامی که قدرت تیمورتاش از حد و اندازه یک وزیر دربار فراتر رفت او نیز در زمره رقبای دیگری قرار گرفت که میبایست حذف میشد.
رژیم پهلوی رژیمی وابسته به فرد بود و رضاشاه هراس داشت تا در نبودش حیات پهلویها در عرصه سیاسی ایران نیز خاتمه یابد. رضاشاه به گفته تقی زاده « از هر کسی که جربزه داشت وحشت میکرد. تمام را میخواست از میان بردارد، به خاطر پسرش. پسرش کوچک بود. شاید فکرش هم درست بود. چون اگر از بین میرفت معلوم نبود آدم کوچکی در مقابل شخصی مثل تیمورتاش چه میتوانست بکند. احتیاط میکرد که بعد از خودش اشخاص با جربزهای نباشند که مزاحم جانشینش بشوند.» 3 از این رو،سنت وزیرکشی که سابقهای دیرپا در سپهر سیاسی ایران داشت بار دیگر تکرار شد و این بار رضاشاه بود که نتوانست وجود نفر دوم قدرتمندی همچون تیمورتاش را تاب بیاورد.
رضاشاه در واقع اقدام به حذف تیمورتاش کرد تا سایه او را که بر قدرت مطلقه-اش سنگینی میکرد بردارد و علاوه بر اینکه خود یکهتاز سیاست ایران شود راه را برای به قدرت رسیدن ولیعهد کم سن و سال خود هموار نماید. با این اقدام چهرههای جدیدی وارد عرصه سیاسی ایران شدند. «نگاهی به فهرست سران کابینه در سالهای بعد از 1314نیز نشان میدهد که افراد مزبور صاحب رأی و اراده نبودند؛ به همین سبب به درد کنترل استبدادی رضاشاهی میخورند اما عیب کار آن بود که دسترسی رضاشاه را به اطلاعات حساس و مدیریت کاردان و لایق از میان میبرد.»4
نتیجهگیری
ماهیت رژیم استبدادی پهلوی اول عاقبت فرجام تلخی را برای تیمورتاش و دیگر چهرههای مثلث قدرت زمان رضاشاه یعنی داور و نصرت الدوله رقم زد. تیمورتاش روز 9 مهر 1312 در زندان توسط پزشک معروف دوران رضاشاه، یعنی پزشک احمدی به قتل رسید. سرانجامی که به نظر میرسد با وجود تاثیرگذاری عوامل مختلف بیش از هر چیز به دلیل هراس رضاشاه از قدرت او و حذفش در جهت افزایش شانس بقای رژیم پهلوی صورت گرفته باشد. بقایی که در سالهای بعد با مداخله دوبارهانگلستان در به سلطنت رساندن محمد رضاشاه تضمین شد.