محمدمهدی بهکیش اقتصاددان اصلاحطلب از تیم اقتصادی دولت یازدهم انتقاد کرده و به شرق گفته است: من و همکارانم سالهاست دراین باره به طرق مختلف نظرات خود را به مسئولان اعلام میکنیم. در رسانههای مختلف، نقدهای زیادی به نظام تعرفهگذاری وارد کردهایم؛ اما کمتر پیش آمده دولتمردی ما را بخواهد و بگوید تحلیل شما دراینباره چیست و چرا نظام تعرفهگذاری را نقد کردهاید؛ البته شاید در مواقعی هم در جلسات سیاستگذاری شرکت کردهایم؛ اما با توجه به ذهنیتی که مدیران دولتی درباره بحث تعرفهها دارند، متأسفانه تحلیلهای ما در تصمیمگیریها اثرگذار نبوده است...
گاهی وقتها مسئولان کشور خود را بینیاز از اقتصاددانان میدانند و گمان میکنند کارشناس ارشد در همه زمینهها هستند، درحالیکه توقع بر آن بود با رویکارآمدن دولت آقای روحانی بساط برخی سیاستگذاریهای نادرست در تولید برچیده شود و نظام تولید ما راه رقابت را طی کند؛ نه اینکه کماکان دغدغهاش این باشد که از شغل چندده هزار نفر در صنایع بزرگ حمایت و برای آنان تعرفههای بالا وضع کند...
متأسفانه میبینیم در صنعتی مانند خودرو هنوز همان رویهها وجود دارد و گویی دولتمردان نمیخواهند دست از سر این صنعت بردارند و اجازه دهند تولیدی رقابتی داشته باشد. کدام خودروساز در دنیا با تعرفههای بالا خودروساز شده که ما دومیاش باشیم؟ چرا مردم ما باید تاوان ناکارآمدی مدیران دولتی را که عمدتا سیاسی هم هستند، بدهند و از کالایی استفاده کنند که از کمترین تکنولوژی خود بهره برده و تکنولوژی آن به دهههای گذشته برمیگردد...
متأسفانه تفکر دولتی آنقدر گیر است که اگر فردی از بخش خصوصی هم بخواهد وارد دولت شود تحت تأثیر نظام حاکم بر آن شده و کمکم شبیه دولتمردان خواهد شد. امروز برخی از اقتصاددانان را که وارد دولت شدهاند ملاحظه کنید، ببینید در رفتار
و کلام تا چه اندازه فرق کردهاند. اقتصاد دولتی ایران تفکر آنان را تحتتأثیر قرار داده و رخوت دولت روی آنان نیز اثر گذاشته است.
وقتی هم از برخی سیاستگذاریها انتقاد میکنیم میگویند وضع آنقدر نامناسب است که نمیتوان فعلا به این موضوعات پرداخت. برای بنده جای سؤال است که پس چه زمانی وقت سیاستگذاریهای اصولی اقتصادی است؟ چرا همیشه وضع نامطلوب است و دولت اولویتهای دیگری دارد؟ اینکه شب تا صبح دولت وقت خود را به پاسخدادن رسانههای مخالف خود دهد و تحت تأثیر جوسازی آنان قرار گیرد، وضع کشور را مطلوب خواهد کرد یا سیاستگذاریهای اساسی و اصولی. دنیای امروز دنیای استفاده از فرصتهای اقتصادی است نه اینکه چند نفر با تفکر سنتی خود و بدون مطالعه و داشتن دید کافی به اقتصاد ایران دور یک میز بنشینند و پشت درهای بسته سیاستگذاری کنند.
بنده چند روز پیش که در یکی از وزراتخانهها درباره نظام تعرفهگذاری و هجرت کارخانهها سخنرانی میکردم متوجه شدم هیچ کدام از مدیران کل یا معاونان اصلا نمیدانند در چه وضعیتی قرار داریم...
آنها در پیله بیتفاوتی فرو رفتهاند. اتفاقا بهخوبی میدانند که کشور در چه وضعیتی قرار دارد؛ اما انگار نمیخواهند از خواب بیدار شوند. ما بهعنوان کارشناس تمام تلاش خود را میکنیم تا از طریق حضور در رسانهها و با ارسال نامههایی دولت را متوجه کنیم و بیشازاین هم کاری از دستمان بر نمیآید. فکر میکنم در این بزنگاه، رسانهها اگر به رسالت واقعی خود برگردند، قادر خواهند بود تا به رفع مشکلات بپردازند و مسئولان را موظف به پاسخگویی کنند.
متأسفانه به همان اندازه که بدنه کارشناسی دولت تضعیف شده، جامعه روزنامهنگاری ما هم آسیب دیده است. این موضوع را میتوان در کیفیت سؤالات برخی خبرنگاران و مطالبی که منتشر میکنند، دید. در چنین شرایطی برخی از رسانههای شناسنامهدار بهتر است خود وارد میدان شوند و با بازنشر حرفهای ما و دیگر کارشناسان سیاستگذاریهای درست را بهعنوان یک مطالبه عمومی تبدیل کنند. ما امروز نیاز داریم که اقتصاد کشور را با عینک دیگری ببینیم و تحلیل کنیم، نه اینکه همواره روی موج اخبار سوار شویم و سؤالاتی در حد افکار عمومی مطرح کرده و مسائلی را تیتر کنیم که واقعا دردی از دردهای جامعه ما برطرف نخواهد کرد. همین چند روز پیش در کتابخانهام مطلبی از خودم در روزنامه دنیای اقتصاد دیدم که در آن
به تناقضهای اقتصاد ایران اشاره شده بود.
این مطلب در آذرماه سال ٩١ منتشر شده بود و جالب است که اگر آن را بخوانید، میبینید که حرفهای کارشناسی ما همان حرفهاست که در عمل تغییراتی از سوی دولت نمیبینیم و مجبوریم مرتب آنها را تکرار کنیم؛ اما بههرحال ما نیز توانی داریم و از خود میپرسیم تا چه زمانی باید به تکرار مکررات بپردازیم؛ درحالیکه گوش شنوایی وجود ندارد. پیشنهاد این است که به عقلانیت اقتصادی برگردیم و دولت کنونی اینقدر خود را با دولت قبل مقایسه نکند؛ چون با این مقایسه چیزی عاید کشور نخواهد شد؛ بلکه بهتر است بیاید و برای مردم توضیح دهد که در راستای بازسازی اقتصاد ایران چه اقداماتی انجام داده و آیا توانسته ریلگذاری جدیدی برای توسعه اقتصاد ایران بنیانگذاری کند تا همان قطار را بر همان ریل قدیمی به پیش ببرد.