اخیرا اظهاراتی از سوی مقامات بلند پایه سعودی بیان شده با این مضمون که اگر روسها موضع خود را در مورد سوریه و حمایت از "بشار اسد" تغییر دهند، ریاض منابع مالی خود را در دسترس روسیه قرار داده و این کشور را قدرتمندتر از اتحاد جماهیر شوروی خواهد کرد!.
اما سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا عربستان سعودی اصلا در جایگاهی هست که به این شکل در مورد سیاست استراتژیک کشوری چون روسیه اظهار نظر کند؟
با نگاهی گذرا به تاریخ روابط عربستان و روسیه میتوان دریافت که این دو کشور در هیچ برههای از تاریخ روابط مساعدی نداشتهاند. در دوران جنگ سرد که عربستان به همراه ایران "دو ستون سیاست خاورمیانهای آمریکا" به شمار میرفتند به سبب ارتباط نزدیکی که ریاض با واشنگتن داشت و تعارض شدید موجود میان دو قطب جهانی، به هیچ عنوان رابطه خوبی بین روسیه و عربستان به وجود نیامد، مناسبات دو کشور پس از پایان یافتن جنگ سرد به سمت عادی شدن پیش میرفت، اما شرایط رکود در روسیه و بدگمانی میان طرفین موجب شد که بهبودی در روابط دوجانبه حاصل نشود، از طرف دیگر جمهوریهای تازه استقلال یافته که مورد توجه خاصهی سعودیها بودند، مقصد اعزام مبلغان آنان قرار گرفتند و عربستان میکوشید با اعزام مبلغان مذهبی، تأسیس مدرسه و بنا نهادن مساجد در نقاط مختلف، مسلمانان این جمهوریها را به تفکر وهابی جذب کند و حتی در این مسیر از جریانهای جدایی طلبی همچون چچنیها حمایت میکرد. گفته میشود که هدف عربستان از این اقدامات تشکیل امارت اسلامی در جنوب روسیه بود که البته رد پای افراطیگری القا شده توسط آنها، همچنان در عقاید مسلمانان این منطقه به چشم میخورد.
این مسائل از نظر دستگاههای اطلاعاتی روسها مخفی نماند و به هیچ عنوان مورد قبولشان نبود، البته اوج اختلاف این دو کشور مدتها بعد در رویکرد نسبت به سوریه نمود یافت به نحوی که روسیه از "بشار اسد" و دولت حاکم این کشور حمایت کرده و عربستان قویا حامی گروههای تکفیری معارض بود و همواره با کمکهای مالی و تسلیحاتی خود به این گروهها کمک میکرد.
در میان همین اختلافات بود که "بندر بن سلطان"، رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان، در سال 1392 به روسیه سفر کرد و با "ولادیمر پوتین" رئیس جمهور این کشور دیدار نمود. اصلیترین غرض او از این دیدار متقاعد کردن روسیه برای پایان دادن به حمایت از بشاراسد بود و در این راستا پیشنهاد خرید گزاف تسلیحاتی را به مسکو داد اما از آنجا که سوریه یکی از مواضع بسیار مهم و استراتژیک برای روسیه بشمار میرود، این پیشنهاد با واکنش شدید پوتین مواجه گردید و اعلام شد که روسیه هیچگاه بر سر موضوع سوریه معامله نکرده و این مسئله را حیثیتی میداند و به گزارش پایگاههای اطلاعرسانی، زمانیکه بندر گوشهای از تاریخ فعالیتهای سعودیهای سلفی در منطقه از جمله در جنگ افغانستان حتی سوریه، عراق و چچن را ارائه و اعلام کرد که اگر روسیه در تغییر نظام در سوریه کمک کند، عربستان مانع دخالت و حضور این نیروها در آسیای میانه برای جنگ با روسیه میشود، پوتین در پاسخ گفت: «روسیه اجازه نخواهد داد که هیچ دخالت نظامی غربی در سوریه صورت گیرد و اگر سلفیهایی را که بندر از آن سخن میگوید وارد روسیه شوند، قلم پایشان را خرد میکنیم.»
با وجود این وزیر خارجه عربستان مجدداً، در شرایط کنونی پیشنهادی اینچنینی را به روسیه داده است، اگرچه روسیه پس از الحاق کریمه به خاک خود متحمل تحریمهای غرب و متعاقب آن مشکلات اقتصادی شده، اما برخی تحلیلگران پیشنهاد اخیر عربستان به مسکو را نشان از ناپختگی مقامات این کشور در عرصه سیاست خارجی میدانند چرا که با نگاهی ساده به مواضع روسیه، به روشنی میتوان دریافت که وضعیت سوریه به حدی برای این کشور اهمیت دارد که با ریالهای عربستان قابل معامله نیست، اما مطرح شدن این پیشنهاد توسط سعودیها از یک منظر کلیتر، ابعاد دیگری از سیاست آل سعود را بر ما آشکار میسازد. به نظر میرسد که حکام سعودی، خود، متوجه جایگاه متزلزلشان در منطقه و جهان شدهاند، آنان معتقدند که ایالات متحده دیگر به ریاض به عنوان متحد استراتژیک خود نمینگرد و یکی از دلایل این اعتقاد، توافق هستهای میان ایران و 1+5 است که در روند آن از سوی آمریکا هیچ توجهی به نظرات مخالف عربستان نشد.
از سوی دیگر، فرسایشی شدن نبرد در یمن و کشتار مردم مظلوم این کشور وجههی جهانی ریاض را بیش از پیش مخدوش ساخته، همچنین پیروزیهای ارتش سوریه در مقابل تکفیریها سبب عقیم ماندن سیاستهای آل سعود در سوریه شده است و این به منزلهی شکست برنامههای آنان در این کشور نیز، تلقی میشود. بنابراین، مجموعه این عوامل موجب سرخوردگی عمیق عربستان شده و این سرخوردگی، خود، عامل رفتارهای بدون منطق و گستاخانهی مقامات این کشور شده است.
پیشنهاد اخیر عادل الجبیر هم مبنی بر دادن امتیاز مالی هنگفت به روسیه مبتنی بر همین بیمنطقی بوده و به نظر میرسد که سعودیها برای پیشبرد اهداف خود راهی به جز رشوه دادن نمیبینند، نمونه این رشوه دادن پیش از این هم در مورد مسئله کشتار کودکان یمنی، برای حذف نام ائتلاف سعودی از لیست سیاه سازمان ملل، صورت گرفت که واکنشهای جهانی را درپی داشت.
در این میان ایران نیز یکی دیگر از چالشهای روابط میان عربستان و روسیه است، عربستان همواره از گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه ابراز نگرانی کرده و میکوشد که از این امر جلوگیری نماید، مخالفت شدید با توافق هستهای هم ناشی از همین طرز تفکر بود، اما ایران رابطه مناسبی با روسیه دارد. این روابط بر مبنای منافع مشترک مستحکمتر شده و موجب نزدیکی این دو کشور به یکدیگر گشته است، مسئله سوریه به همان اندازه که میان روسیه و عربستان عامل اختلاف است، میان تهران و مسکو نقطه جمع منافع مشترک راهبردی میباشد. ایران و روسیه هر دو پشتیبان ماندن بشار اسد در قدرت و راه حل سیاسی برای حل بحران سوریه هستند و همچنین برای شکست دادن تکفیریهای جنگطلب با آنان مبارزه میکنند.
عادل الجبیر اظهار داشته که اگر روسیه خوب بنگرد متوجه میشود که منفعتش در برقرار کردن رابطه با عربستان است نه حمایت از اسد و این اوج ناپختگی این گفته را مشخص میکند.موضوع اصلی این است که قدرتهای جهان به عربستان تنها به عنوان تأمین کننده نیازهای اقتصادی خود مینگرند و در مسائل راهبردی خود حاضر به پذیرش نظرات آنها نیستند، حتی آمریکا هم که پشتیبان دیرینه ریاض است از این قاعده مستثنی نیست، چه رسد به روسیه که در مسائل بسیار حساس خود با این کشور اختلاف دارد و رابطه خوب خود با متحدان راهبردیاش را فدای ریالهای عربستان نخواهد کرد.
مشخص است که عربستان به دنبال ناامید شدن از حمایت آمریکا کوشش میکند با رشوه دادن برای خود متحدان قدرتمند دیگری بیابد تا در صورت لزوم بتواند از آنها استفاده کند، میتوان گفت که عربستان با پولهای خود اتحاد را میخرد و برای پیشبرد اهدافش چشمانداز مشخصی نداشته، همچنین نمیتواند به طور مستقل عمل نماید و حتما باید پشتیبانی یک قدرت برتر را در کنار خود احساس کند، دربارهی موردِ روسیه باید گفت که به جهت ماهیت آمریکایی آل سعود و روح مناقشه آمیز حاکم بر روابط روسیه و آمریکا، به نظر میرسد، این خریدِ اتحاد محقق نخواهد شد.
در پایان باید گفت که سیاست گذاران سعودی اگر میخواهند از رخوت و سرخوردگی کنونی خارج شوند بهتر است در مواضع بنیادین خود تجدیدنظر کرده و با پایان دادن به حمایت از تروریسم و انتشار افراطیگری در سراسر جهان و همچنین کنار گذاشتن شیوهی رشوه دهی و باج دادن، فکری اساسی به حال آینده خود بکنند چرا که در صورت تداوم وضع به همین منوال با کاهش منابع مالیشان، دچار مشکلات عدیدهای خواهند شد که راه حلشان در آن آشفته بازار به راحتی قابل پیدا کردن نخواهد بود.